۱۴۷) فضل و بزرگیِ صدقه و این که صدقه در روز قیامت، مایهیِ نجات است:
* پیامبر صفرمود:
«اِتّقوا النّارَ ولوْ بشقِّ تمرةٍ».(متّفقٌ علیه).
«خود را از دوزخ نجات دهید حتّی اگر به وسیلهیِ (صدقه دادنِ) نصف خرمایی باشد».
یعنی: گاهی اوقات، عبد از دوزخ نجات پیدا میکند حتّی اگر مقدارِ بسیار کمی مانندِ نصفِ خرمایی صدقه داده باشد.
* پیامبر صفرمود:
«منْ تصدّقَ بعدلِ تمرةٍ منْ کسبٍ طیّبٍ ولا یصعدُ إلَی اللهِ إلاَّ الطّیِّبُ فإنَّ اللهَ یتقبَّلُها بیمینهِ ثمَّ یربّیها لصاحبهَا کما یربّی أحدکمْ فلوَّهُ حتّی تکونَ مثلَ الجبلِ».(متّفقٌ علیه).
«هرکس به اندازهیِ یک خرما از کسبِ حلال، صدقه بدهد – که غیر از مالِ پاک و حلال پیشِ خدا نمیرود – خداوند، آن را قبول میکند و با دست راستش میگیرد و سپس آن را پرورده میکند همانگونه که شما کرّه اسبهایتان را پرورده میکنید تا این که (آن صدقه) همانند کوهی میگردد».
و «عدلُ التمرةِ»یعنی: به اندازهیِ یک خرما، و «فلو»همان کرّه اسب است.
* از جملهی کسانی که پیامبر صدر حدیث هفت نفری که خداوند در روزی که هیچ سایهای غیر از سایهیِ او نیست آنان را زیر سایهیِ خویش میگیرد عبارت است از:
«وَرجلٌ تصدّقَ بصدقةٍ فأخفاهَا حتّی لا تعلمَ شمالهُ ما تنفقُ یمینهُ».(متّفقٌ علیه).
«و مردی که صدقهای میدهد و آن گونه آن را پنهان میکند که آن کس که در سمتِ چپ اوست نداند آنچه را که دستِ راستش انفاق میکند».
* پیامبر صبه ابوذر فرمود:
«یا أباذرٍّ، مَا أحبُّ أنَّ أُحدًا لی ذهبًا یأتی علیَّ لیلة أوْ ثلاثٌ عندی منهُ دینارٌ إلاَّ أرصدهُ لدینٍ إلاَّ أنْ أقولَ فی عبادِاللهِ هکذَا وهکذَا» وَأرانَا بیدهِ ثمَّ قالَ: «یَا أباذرٍّ» قلتُ: لبّیك وسعدیك یا رسولَ اللهِ. قال: «الأکثرونَ همُ الأقلّونَ إلاَّ منْ قالَ هکذَا وهکذَا ...».(متّفقٌ علیه)
«ای ابوذر، من دوست ندارم که به اندازهیِ کوهِ اُحد طلا داشته باشم و یک یا (حدِّاکثر) سه شب بر من بگذرد و حتّی دیناری از آن نزد من مانده باشد و مگر آن مقدار که برای پرداختن قرضی آماده کرده باشم مگر این که بگویم: آن را چنین و چنان به بندگان خدا ببخشید»، و در این حال با دست (در هنگامِ کلامش به چگونگیِ کار) اشاره میکرد. باز فرمود: «ای ابوذر»، گفتم: «به گوش و فرمان بردارم ای رسولِ خدا». فرمود: «آنان که ثروتمندترند، (در بهشت) کمترند مگر کسی که بگوید این چنان و آن چنین (مالم را به این و آن ببخشید).
* پیامبر صفرمود:
«صنائعُ المعروفِ تقی مصارعَ السّوءِ والصّدقة خفیًّا تطفیءُ غضبَ الرّبِّ وصلةُ الرّحمِ تزیدُ فی العمرِ وَکلُّ معروفٍ صدقة وأهلُ المعروفِ فی الدّنیا همْ أهلُ المعروفِ فی الآخرةِ ...».(به روایت از طبرانی و آلبانی آن را حسن دانسته است).
«کارها و حرفههایِ نیک، (انسان را) از افتادن در پرتگاههایِ بد حفظ میکنند و صدقهیِ پنهانی، (آتشِ) خشمِ پروردگار را مینشاند و صلهیِ رحم، عمر را زیاد میکند و هر کار خیری (خود)، صدقهای است و اهلِ خیر و نیکی در دنیا در آخرت هم بر خیر و نیکی خواهند بود».