اوضاع داخلی قلمرو اسلام در دورۀ عثمانس:
چنانکه تواریخ اتفاق دارند اوضاع اقتصادی کشور و نظم امور و رفاه و آسایش مسلمین در شش سالۀ اول خلافت عثمان به حدی خوب و عالی بود که اگر نگوئیم بهتر از دورانِ عمر بن الخطاب بود به جرأت میگوئیم کمتر نبود.
شعبی [۹۳]میگوید: عثمان حقوق سربازان (سربازان دائمی موجود در پادگانها) را دو برابر کرد. عمر بن الخطاب در دورانِ خلافتش به هریک از مردم مدینه در ماه رمضان روزی یک درهم بیش از حقوق معمولی مستمری میداد (تا بتوانند تغییری در نوع طعام افطار خود بدهند) و برای این منظور به هریک از امهات المؤمنین (همسران رسول الله) روزی دو درهم در ماه رمضان اضافه میداد.
عثمان وجه اضافی افطاری مسلمین و امهات المؤمنین را زیادتر از دورانِ عمر کرد.
عثمان برای افطار در ماه رمضان در مسجد نبوی سفره طعام وسیع و بزرگی میگسترد تا فقراء، مساکین و معتکفین از آن افطار کنند.
عثمان در شهر مدینه ضیافتخانهای (مهمانسرائی) بنا کرد که دروازۀ آن بر روی فقراء و مردمی که از خارج به شهر وارد میشدند شب و روز باز بود. در آنجا با غذای کافی و خیلی خوب از مردم مجاناً پذیرائی میکردند.
حسن بصری [۹۴]میگوید: مسلمین در دورۀ خلافت عثمان در خیر و آسایش بودند. کمتر روزی میگذشت که به خیری بهتر و بیشتر از ایام گذشته نرسند. عاملین بیت المال چه بسیار در کوچههای مدینه جار میزدند تا مردم وجه نقد مقرری ماهانه یا سهمیۀ خود را بابت غنائمی که از جبهههای جهاد میرسید از بیت المال بگیرند و چه بسا اوقات جار میزدند تا آذوقه و ارزاق خود را دریافت کنند.
بسیار از ایام جار میزدند تا مردم برای دریافت سهمِ خود از روغن یا عسل که از ایالات به مدینه رسیده بود بیه بیت المال بروند. مردم آنچه را که از جارچیها میشنیدند از بیت المال دریافت میداشتند.
تاریخ میگوید: بیت المال مسلمین در دورۀ عثمان به حدی غنی شده بود که عثمان دایرۀ زکات را که وظیفه داشت از ثروتمندان مسلمین وصول کند و به مصرف برساند از دیوان و دفتر بیت المال حذف کرد و پرداخت زکات را به عهدۀ خود مسلمین واگذار نمود تا خودشان محاسبه کنند و به مصرف برسانند.
این خیرات و عطایای دورۀ عثمان همیشه جاری بود و این آذوقه و ارزاق مستمراً به مردم میرسید. مردم در همه جای کشور در امنیت و رفاه کامل و در آسایش و آرامش مطلق بودند و با کمال محبت متقابل و با حسن معاشرت با یکدیگر زندگی میکردند.
این بود تجسمی از خیرات و برکات دورانِ عثمان و این بود بیانِ مختصری از زندگانی مرفه مردم زمان عثمان؛ ولی طبیعت و سرشت ابناء آدم این است که اگر تمام صفات و اعمال کسی پسندیده باشد؛ ولی تعمداً یا اشتباهاً امری از او سر زند که به نظر آنها ناپسند باشد، تمام آن صفات خوب و همه آن خصال حمیدهاش را نادیده میگیرند و بر روی همان یک امری در نظر آنها ناپسند بوده انگشت گذارند و زبان طعن میگشایند.
در این باره خوب سروده است این شاعر که میگوید:
صد نقش درست آمد و کس را نظری نیست
چون رفت خطائی همه را چشم بر آن است
آری، مردم تمام کارهای خیر و بابرکت حضرت عثمان را نادیده گرفتند و فقط یک کارش را که همان گماردنِ خویشان بود به حساب کار بدش گذاردند و از اینجا کار به جائی رسید که عثمان شهید شد و فتوحات مهمی که عثمان نقشه کشیده بود به کلی متوقف شد و دشمنان اسلام و مسلمین به مقصودشان رسیدند و مسیر اسلام دگرگون گردید.
حسن بصری میگوید: اگر مردم در مقابل این فتنهانگیزان قیام میکردند و به دفاع از عثمان میپرداختند، همیشه در خیرات و رفاهِ دورانِ عثمان میماندند؛ ولی آنها (با زبان حال) گفتند نه. به خدا نمیخواهیم چنین باشیم، به خدا سالم نماندند. شمشیرهای دشمنانشان از غلاف کشیده شد و پس از آن تا امروز در نیام نرفت و چنین میبینم که این شمشیرها تا قیامت برهنه بماند و بر سر مسلمین فرود آید.
من (مؤلف) میگویم: اگر عثمانسچنانکه سعید بن العاص در همان اوایل ایام بروز آثار فتنه به او پیشنهاد کرد [۹۵]همۀ سران فتنه را میکشت مسلماً فتنه پا نمیگرفت و غائلهای به وجود نمیآمد که منجر به قتل او بشود. این نظر و پیشنهاد سعید بن العاص چه از جنبۀ سیاست و چه از جنبۀ شریعت کاملاً صحیح بود؛ ولی چنین کاری که عنوان شدت عمل دارد از شخص رئوف و مهربانی مانند عثمان غیرِ ممکن بود.
چون در نظر بود این کتاب را به اختصار بنویسیم، به ذکر مطالبی که تا اینجا در باره عثمان نوشتیم اکتفاء میکنیم؛ ولی قبل از اینکه قلم از کار باز داریم، لازم میدانیم دو امر مهم که عثمان در دورانِ خلافتش انجام داد به عنوان حسن ختام ذکر نمائیم؛ زیرا یکی مربوط به قرآنکریم کتاب خدا أو دیگری در باره عبادتگاه خدای عزوجل یعنی مسجد الرسول جمیباشد.
[۹۳] شعبی بر وزن فخری از تابعین و محدث بزرگ عصر خود و یکی از شیوخ امام ابی حنیفه بود، او با ۵۰۰ نفر از صحابه رسول الله ملاقات کرده بود. شعبی در سال ۱۰۴ در کوفه وفات یافت. [۹۴] حسن بصری از تابعین میباشد. [۹۵] رک: ابن اثیر، الکامل، ج ۳، صـ ۷۸، این متنِ پیشنهاد سعید است که به عثمان میگوید: «هذا أمر مصنوع يلقي في السر فيتحدث به الناس، ودواء ذلك طلب هؤلاء وقتل الذين يخرج هذا من عندهم» یعنی: این تهمتها و این شایعات همه ساختگی است که دشمنان در خفا میسازند و پنهانی به مردم میگویند. مردم نیز نافهمیده قبول و نافهمیده حرف میزنند. علاج این کار این است که این دشمنان فتنهانگیز را بخوهی و آنهائی را که این تهمتها را از آنها صادر میشود به قتل برسانی.