صهرین عثمان و علی رضی الله عنهما

فهرست کتاب

اولین خطبه عثمان:

اولین خطبه عثمان:

در مدت سه روزه شورا صهیب بن سنان طبق وصیت عمرسبرای مردم نماز می‌خواند. چون عثمان بعد از نماز صبح روز چهارم به خلافت رسید و مردم تا بعد از ظهر آن روز پیوسته با او بیعت می‌کردند، نماز ظهر آن روز را نیز صهیب برای مردم خواند. اولین نمازی که عثمان به عنوان خلیفه مسلمین برای مردم خواند نماز عصر بود. آن روز بود که عثمان پس از ختم نماز عصر برای سخنرانی روی منبر مبارک رسول الله ایستاد و اولین خطبه‌اش را پس از حمد خداوند جل و علا به این مضمون بیان کرد:

«ای مردم! شما در دنیائی هستید که لاجرم آن را ترک خواهید کرد و در باقیمانده عمری هستید که بیشک به آخر خواهد رسید. پس در این چند روزه بقاء در دنیا و در این مدت کم و کوتاه عمرتان بشتابید تا بهترین کارهائی را که از دست‌تان برمی‌آید انجام دهید. بدانید که دنیا سرتاسرش فریبنده است. مبادا این زندگانی موقت دنیوی شما را بفریبد. مبادا فریبنده‌ای شما را (به اطمینان آنکه خدا غفور و رحیم است) فریب دهد و از جاده حق بدر برد.

از گذشتگان پند و عبرت گیرید. کجایند دلباختگان و شیفتگان دنیا که دل به دنیا بستند و توجه و عنایت به حیات جاویدان آخرت نکردند؟ آن‌ها دنیای خود را خوب آباد کردند، ولی اندکی از آن بهره برگرفتند و کمی از آن برخوردار و خوش‌گذراندند، آیا نمی‌دانید که این دنیا بود که آن‌ها را از خود دور افکند؟ پس چه بهتر که قبل از اینکه دنیا شما را دور افکند، شما پیش‌دستی کنید و آن را از خود دور افکنید و جداً طالب آخرت باشید. خدا در باره حیات دنیا در قرآن بهترین مثال را آورده است. می‌فرماید:

﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا ٤٥ ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا ٤٦[الکهف: ۴۵-۴۶].

یعنی: «ای محمد! برای مردم نسبت به آغاز و پایان زندگانی آن‌ها در این دنیا این مثال طبیعی را بیاور و بگو: خدا آب را از آسمان بر زمین فرو می‌ریزد و بذرهای روییدنی‌های زمین با آب می‌آمیزند و زنده شده سر از زمین درمی‌آورند و سبز می‌شوند. آنگاه راه تکامل می‌پیمایند و تدریجاً به حد کمال می‌رسند. سپس خشک شده می‌میرند و میپوسند. پس از آن در اثر وزش بادها از هم می‌پاشند و پراکنده می‌شوند و از بین می‌روند. خدا بر هر چیزی که اراده فرماید مقتدر و تواناست» [۱۹].

یعنی آغاز و پایان زندگانی موقت انسان در این دنیا و بر روی این زمین مانند روئیدنی‌های زمین است. به این توضیح که نطفه مرد واردِ تخمه زن [۲۰]می‌شود و با آن می‌آمیزد، سپس این تخم راه حیات و تکامل را در پیش می‌گیرد و زنده می‌شود و به صورت طفل به دنیا می‌آید. پس از مدتی اقامت در دنیا به حد کمال جسمانی می‌رسد. بعد از آن رو به ضعف می‌رود و ضعیف و لاغر می‌شود و سرانجام می‌میرد و از این دنیا می‌رود.

سپس این آیه می‌فرماید: این مال و فرزندان شما زینت زندگانی موقت شما در دنیاست. به درد حیات آخرت شما نمی‌خورند. شما آن‌ها را هنگامِ موت از دست می‌دهید. این اعمال نیک، اقوال صادقانه و نیت‌های درست است که برای شما پس از حیات باقی می‌ماند و از حیث ثواب و از حیث امید بهتر است نزد پروردگارتان».

این بود اولین خطبه عثمان خلیفه سوم رسول الله که در تواریخ معتبر آمده است. ولی روایتی دیگر در بعضی از تواریخ نامعتبر و غیر موثق آمده و متأسفانه دکتر فرید وجدی دانشمند مصری نیز بدون آنکه متوجه قضیه باشد، آن را در دائرۀ المعارف آورده است، می‌گوید: عثمان برای اولین بار که خواست سخنرانی کند، زبانش بند آمد و نتوانست از عهده برآید. لذا بناچار گفت:

«ای مردم! اولین منبر دشوار است. پس از امروز روزوهائی خواهد آمد. اگر زنده بنمانم برای شما به درستی سخنرانی خواهم کرد. من از سخنرانان نیستم. خدا به زودی به من سخن می‌آموزد».

این روایت جز تهمت و افتراء نیست و مسلماً ساخته دشمنان دانا و پرداخته دوستان نادان است. راستی، اگر عثمان تا این حد از خطبه عاجز شد که زبانش بند آمد، چگونه زبانش باز شد و توانست ارتجالا (فوراً) با این عبارت رسا و جذاب عذرخواهی کند؟ اینک عبارت عربی را که در این باره به او نسبت می‌دهند و ما ترجمه آن را ذکر کردیم، عیناً برای خوانندگان عزیز نقل می‌کنیم تا توجه کند و پی ببرند که اگر عثمانسدر سخنرانی عاجز و زبانش بند آمده بود، این عبارت فصیح فوراً از زبانش [که به قول راوی بند آمد] فوراً صادر نمی‌شد. اینک این شما و این عبارت عذرخواهی اتهامی که می‌گوید:

«أيها الناس، إن أول مركب صعب، وإن بعد اليوم أياماً وإن أعش تأتكم الخطبة على وجهها، وما كنا خطباء، وسيعلمنا الله»

هرکس که به بلاغت و فصاحت زبان عرب اندکی آشنا باشد، می‌داند که این عبارت چقدر مختصر، زیبا و چقدر فصیح و بلیغ است. هرکسی که بداهتاً و بی‌مقدمه قدرت داشته باشد چنین عبارتی به زبان آورد، بی‌شک قادر خواهد بود هر خطبه‌ای که برای هر موضوعی بخواهد ایراد کند.

ابن کثیر این روایت را نادرست دانسته در صفحه ۱۴۸ البدایۀ والنهایۀ می‌گوید: این روایت هیچ سند مورد اطمینانی ندارد.

ما در اوایل این کتاب به نقل از تواریخ مورد اعتماد نوشتم که عثمان خواندن، نوشتن و فن خطابه را که در آن زمان در حجاز جز برای فرزندان اشراف و بزرگان میسر نبود آموخت. بنابراین، عثمان یکی از سخنرانان و خطبای نامی عرب بود، هرگز امکان ندارد که برای القای خطبه زبانش بند آید.

[۱۹] این است متن خطبه عربی عثمان که می‌گوید: «إنكم في دار قلعة، وفي بقية أعمار فبادروا أجلكم بخير ما تقدمون عليه. ألا وإن الدنيا طويت على الغرور. فلا تغرنكم الحياة الدنيا، ولا يغرنكم بالله الغرور. اعتبروا بمن مضى، ثم جدوا ولا تفعلوا. أين أبناء الدنيا وإخوانها الذين أثاروها وعمروها ومتعوا بها قليلا؟ ألم تلفظهم؟ ارموا بالدنيا حيث رمى الله بها، واطلبوا الآخرة. فإن الله ضرب بها مثلاً بالذي هو خير. فقال:﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا ٤٥ ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا ٤٦. [۲۰] پس از هر نوبت قاعده زنانگی در رحم زن تخم به وجود می‌آید. اگر نطفه مرد به این تخم برسد، راه حیات در پیش می‌گیرد و الا طبعاً از بین می‌رود.