نگاهی به دیدگاه اشعری:
قول اشعری که میگوید: جماعتی از مهاجرین و انصار که در خانۀ عثمان بودند اجازه خواستند تا از او دفاع کنند و او اجازه نداد و گفت: من دوست دارم با پروردگارم در قیامت با حالت مظلومیت ملاقات کنم و نیز اینکه میگوید: عثمان یقین داشت به دست ستمکاران کشته میشود. دفاع بیفایده است، زیرا رسول الله به او خبر داده بود که به دست اشرار کشته میشود. به او امر فرموده بود تا صبر نماید و او به رسول الله وعده داده بود که صبر میکند. اگر اجازه دفاع میداد صرف نظر از اینکه بیفایده بود خلاف وعده میکرد. لذا تسلیم قضاء و قدر شد تا کشته شود. همچنین آنجا که میگوید: عثمان بدین جهت به اصحاب اجازه دفاع نداد و صبر کرد تا کشته شود که اصحاب رسول الله در قیامت نزد خدا گواهی بدهند که او به ناحق به دست این ستمگران کشته شده است. هرسه نظر صحیح نیست؛ چه اگر عثمان یقین داشته که به دست اوباش به قتل میرسد، چون رسول الله به او فرموده بود، یا میخواست به دست اوباش کشته شود تا اصحاب رسول الله شاهد قتلش در قیامت باشند، یا دوست میداشت با حالت مظلومیت با خدا ملاقات کند، در هرسه صورت میبایست دروازه خانهاش را بر روی اوباش باز بگذارد تا کشته شود. چون یقین داشت کشته میشود، بستن دروازه بیفایده بود. چه بستن دروازه خانه مانع تحقق پیشگوئی رسول الله نمیشد؛ ولی تمام تواریخ میگویند: عثمانسدروازه خانهاش را بر روی اشرار بست. بعضی از فرزندان اصحاب که از آن جمله حسنین بودند، از خانه محافظت و نگهبانی میکردند. گذشته از این اگر عثمان یقین داشت که به دست اوباش و اراذل کشته میشود، برای نجاتش از مردم ایالات و شهرستانها استمداد نمیکرد و کمک نمیخواست؛ زیرا بینتیجه است، حال آنکه تواریخ میگویند و ابن کثیر در البدایۀ والنهایۀ، ج ۷ صـ ۱۸، و ابن الأثیر در ج ۳، صـ ۸۰ تصریح کردهاند که عثمان به اهل ایالات نامه نوشت و از آنها برای نجاتش استغاثه و استمداد کرد. از شام، بصره، کوفه و مصر گروههای امدادی به سوی مدینه حرکت کردند، ولی قبل از اینکه به مدینه برسند، در راه خبر یافتند که عثمان به شهادت رسیده و مردم دست بیعت به علی بن ابی طالب دادهاند و او را به خلافت برگزیدهاند. لذا آنها از راه به مراکز خود بازگشتند، تا آنچه را که خلیفه مسلمین علی بن ابی طالب صلاح بداند در باره اوباش و این فاجعه تصمیم بگیرد.
بیهیچ شک هرگاه عثمان یقین داشت که در این گیر و دار کشته میشود یا میخواست به دست اوباش کشته شود تا اصحاب بر این امر گواه باشند، از ایالات برای دفع آنها استمداد نمیکرد.
اما وجه چهارم که اشعری میگوید: «چون عثمان دید فتنه به پا خاسته و اگر برای دفع آن شمشیر کشیده شود مردم بیگناه کشته میشوند و اموال تلف میشود و اعمال ناروائی انجام میگیرد» غیر قبال قبول میباشد. به همان دلیل که عثمان از ایالات استمداد کرد؛ چه واضح است که اگر گروههای امدادی میرسیدند البته جنگ در شهر مدینه درمیگرفت و همان مشکلات و محظوراتی پیش میآمد که عثمان به قول اشعری نمیخواست به میان آید.
پس اگر عثمان میخواست اصحاب نجنگند تا این محظورات پیش نیاید، لازم بود از استمداد و کمک خواهی از ایالات خودداری کند؛ ولی استمداد کرد و این خود دلیلی بر عدم صحت نظر اشعری میباشد.
پس چنانکه ملاحظه میکنیم همین استمداد عثمان از ایالات که مورد اتفاق تواریخ میباشد، بر تمام وجوهی که اشعری در توجیه عدم دفاع اصحاب از عثمان ذکر کرده است خط بطلان میکشد.