صهرین عثمان و علی رضی الله عنهما

فهرست کتاب

فتح اندلس (اسپانیا):

فتح اندلس (اسپانیا):

عثمان پس از فتح افریقا فوراً به دو نفر از سرداران دانا و دلیرش به نام‌های عبدالله بن قیس و عبدالله بن نافع بن الحصین فرمان داد که از افریقا به اندلس (اسپانیا) از طریق دریا حمله و آنجا را تصرف کنند. در قسمتی از فرمانش چنین نگاشت:

شهر عظیم قسطنطنیه [۴۲]مرکز امپراتوری روم شرقی را فقط از خاک اندلس می‌توان گرفت اگر شما اکنون بر اندلس تسلط یابید، راه را برای مجاهدین اسلام که بعداً به این شهر حمله و آن را تصرف می‌کنند، باز و آسان می‌کنید. شما در ثواب این کار سهیم و شریک آن‌ها خواهید بود.

این دو نفر فرمانده ورزیده با عده‌ای کافی از رزمندگان کار دیده عرب و بربرهای افریقا از آنجا از راه دریا حرکت کردند. قسمتی از اندلس را با نیروی نظامی از دست امرای مسیحی گرفتند و به آنچه عثمان امید داشت و از آن‌ها می‌خواست، تحقق بخشیدند.

فتح قبرس [۴۳]

معاویه بن ابی سفیان که در زمانِ عمر بن الخطاب امارت شام را داشت، می‌خواست جزیره قبرص را که تحت الحمایه دولت روم بود بگیرد. او از حضرت عمر اجازه حمله به آنجا را خواست؛ ولی چون دولت اسلام در آن هنگام کشتی کافی و قوای دریائی کامل نداشت عمر مصلحت ندید که مسلمین را در خطر جنگ دریائی اندازد؛ لذا با پیشنهاد معاویه موافقت نکرد.

چون معاویه در سال ۲۸ هجری یعنی در سال چهارم خلافت عثمان کارگاه کشتی‌سازی تأسیس کرد. کشتی و عده کافی ملوان و رزمندگان ماهر تعلیم یافته فراهم کرد و اطمینان یافت که از عهده این کار برمی‌آید، از عثمان اجازه حمله به این جزیره را خواست.

چون این جزیره حاصل‌خیز یکی از مراکز مهم تجاری و تحت الحمایه دولت روم بود. این دولت در ازاء مبلغ هفت هزار دینار طلا که هر ساله از آن‌ها باج می‌گرفت تعهد کرده بود که این جزیره را محافظت نماید و از حمله هر دشمنی جلو گیرد. اکنون هم به موجب آن تعهد و برای حفظ منافع اقتصادی و ابقاء نفوذ سیاسی خود مسلماً از این جزیره دفاع خواهد کرد. با این حال معلوم بود که تسلط مسلمین بر این جزیره کار سهل و آسانی نیست؛ لذا عثمان نیز مانند عمر صلاح ندید دست به این کار بزند که مسلمین از جلو رو به رو با دشمن داخلی جزیره و از پشت سر مورد حمله سپاه دولت روم قرار بگیرند.

ولی معاویه که مطمئن بود می‌تواند از عهده کار برآید، دست بر نداشت و تا آنجا برای این کار اصرار ورزید که عثمان راضی شد و اجازه داد؛ ولی شرط کرد که معاویه هیچ احدی را در این کار مهم مجبور نکند و سپاهی فراهم نماید از مردمی که با میل و رغبت حاضر و داوطلب باشند. این است قسمتی از عین عبارت فرمان عثمان که می‌گوید:

«لا تنتخب الناس ولا تقرع بينهم خيرهم، فمن اختار الغزو طائعاً فاحمله وأعنه»

یعنی: نه مستقیماً مردم را برای این جنگ انتخاب کن و نه آن‌ها را به وسیله قرعه کشی به کار گیر. آن‌ها را به اختیار خودشان واگذار تا هرکس به اختیار و میل خودش حاضر شود او را مهیا و روانه کن.

به محض اینکه معاویه این اجازه را از عثمان دریافت، مقدمات کار را فراهم و با رعایت مندرجات فرمان عثمان، لشکر عظیمی که جماعتی از اصحاب رسول الله از قبیل عباده بن الصامت، ابودرداء، ابوذر غفاری، شداد ابن اوس انصاری خزرجی و مقداد بن الأسود در بین آن‌ها بودند مهیا کرد و قیادت دریائی این لشکر را به عبدالله بن قیس [۴۴]داد و خود معاویه نیز فرماندهی لشکر را به عهده گرفت.

معاویه با این لشکر از شام به سوی قبرس به حرکت درآمد. عبدالله بن سعد بن ابی سرح امیر مصر نیز به امر عثمان با لشکر پادگان مصر برای کمک به معاویه از مصر (بندر اسکندریه) حرکت کرد. این دو لشکر طبق وعده قبلی در نزدیکی جزیره قبرس به هم پیوستند و باهم به جزیره حمله کردند.

چون اهل جزیره و دولت روم غافل‌گیر شده بودند، کار معاویه آسان شد و با صلح با فرمانروای جزیره خاتمه یافت؛ به این شروط:

۱- سالیانه هفت هزار دینار طلا جزیه به دولت اسلام بپردازند و مسلمین دیگر کاری به این جزیره نداشته باشند و در اختیار خود اهل جزیره باشد.

۲- مسلمین عهده‌دار دفاع از جزیره در مقابل هر دشمنی که به جزیره حمله کند، نباشند.

۳- اگر اهل جزیره بخواهند همان مبلغ پولی را که قبلاً به دولت روم باج می‌دادند بازهم بپردازند، مسلمین مانع آن‌ها نشوند.

۴- اگر دولت روم در صدد حمله به مسلمین بشود، اهل جزیره مکلف‌اند مسلمین را فوراً از این امر آگاه سازند.

۵- مسلمین حق داشته باشند از این جزیره به هرجا که بخواهند حمله نمایند.

۶- گروه کوچکی از مسلمین برای کسب اطلاعات در این جزیره باشند. اهل جزیره موظفند آن‌ها را محافظت و در کسب اطلاعات با آن‌ها همراهی و کمک نمایند؛ یعنی این جزیره پایگاه نظامی و قرارگاه اطلاعات نظامی مسلمین باشد. مسلمین با این صلح که فتح مهمی بود و بدون جنگ و بدون تلفات و ضایعات به دست آمد، با اخذ هفت هزار دینار جزیه و خراج سال اول به مراکز خود بازگشتند.

ابن کثیر در ج ۷ ص ۱۵۲ می‌گوید: این صلح پس از جنگ سختی که بین مسلمین و اهل جزیره به میان آمد صورت گرفت. مسلمین غنائم زیادی در این جنگ به دست آوردند.

ابن الأثیر می‌نویسد: طرفین قبل از شروع جنگ باهم مذاکره و بدون جنگ طبق شروطی که ذکر کردیم باهم صلح کردند.

ظاهراً روایت ابن الأثیر صحیح به نظر می‌رسد. زیرا واضح است که مسلمین این جزیره را طبق مقتضیات جنگی در همان وهله اول در محاصره گرفته‌اند و آن را از دنیای خارج قطع کرده‌اند. چون اهل جزیره غافل‌گیر و از رسیدن هرگونه کمک و امدادی از خارج مأیوس شده‌اند و پادگان جزیره آنقدر قوی نبوده [۴۵]که از عهده دفاع در مقابل لشکر عظیم اسلام برآید، صلاح ندیده‌اند خود را در خطر جنگ بی‌نتیجه اندازند. از این رو به ناچار با مسلمین صلح کرده اند.

در اینجا این سؤال پیش می‌آید که در صورتی که دولت روم چنان‌که گفتیم برای دفاع از قبرس سالیانه از اهالی باج می‌گرفت، پس چرا هنگام حمله مسلمین به تعهد خود وفا نکرد و اهل جزیره را به دست مسلمین رها کرد تا به ناچار به صلح با مسلمین تن در دهند؟

معاویه مسلماً می‌دانست که اگر به جزیره بتازد، دولت روم برای حفظ منافع مادی و مصالح سیاسی خود به کمک جزیره می‌شتابد. لهذا مقدمات کار خود را ماهرانه و مخفی فراهم کرد. حمله به جزیره را خیلی سریع انجام داد. اهل جزیره وقتی از کارش آگاه شدند که از هرسو در محاصره لشکر اسلام قرار گرفته بودند. دولت روم نیز آنگاه از کار معاویه مطلع شد که فرصت هر کاری از دستش در رفته در قبال کار انجام یافته قرار گرفته بود. به نظر من اگر دولت روم از کار معاویه اطلاع می‌یافت و فرصت دفاع از جزیره را داشت، بازهم به کمک جزیره نمی‌شتافت. زیرا چنان‌که قریباً نگاشتیم قبل از این واقعه در غائله اسکندریه سپاه روم تا آنجا از دست مسلمین به فرماندهی قائد عظیم اسلام عمرو بن العاص شکست خورد که امانوئل فرمانده کار کشته رومی با قسمت اعظم سپاهش به قتل رسیدند.

نیز دیری نگذشته بود که در جنگ سختی که بین سپاه روم تحت فرماندهی سردار نامی روم به نام موریان از یک طرف و لشکر اسلام به رهبری و قیادت ولید بن عقبه و حبیب بن مسلمه از طرف دیگر در اوایل خاک اصلی روم درگرفت، سپاه روم شکست فاحشی از دست لشکر اسلام خورد و موریان با عده زیادی از سپاهش به دست مسلمین کشته شد.

بنابراین، کونستانتین امپراتور روم صلاح نمی‌دید لشکر روم را بازهم در خطر جنگ با همان مسلمینی اندازد که چندی قبل و نه دیر در دو عرصه جنگ از دست آن‌ها ضربتی خورده‌اند که هنوز رعب و ترسش از قلب کونستانتین در نرفته است.

[۴۲] قسطنطنیه که اکنون استانبول نام دارد شهر بزرگی است در ترکیه در کنار بوسفور. این شهر در قدیم پایتخت امپراتوری بیزانس یعنی روم شرقی بود. این امپراتوری در دورۀ امپراتور در کادیوس در سال ۳۹۵ م از بسفور تا فرات حکومت می‌کرد. این شهر به سال ۷۰۰ قبل از میلاد مسیح به دستور قدماء یونان بنا شده است. [۴۳] قبرس (بضم قاف وراء بر وزن بلبل) جزیره‌ای است به مساحت ۹۲۵۱ کیلومتر مربع واقع در شرق بحر متوسط بین سوریه و ترکیه. مرکز این جزیره شهر بزرگ نیکوزیا و بندر تجاری مهم آن فاماگوستا می‌باشد. دولت انگلیس در سال ۱۸۷۸ بر این جزیره استیلاء یافت و در سال ۱۹۵۹ م به آن آزادی داد. پس از آن عضو کومنولث گردید. [۴۴] این عبدالله بن قیس همان است که به فرمان عثمان بر خاک اندلس حمله کرد. [۴۵] چون این جزیره پادگان مقتدری نداشت، طبق قراردادی سالیانه به دولت روم باج می‌دادند که هنگام ضرورت بدادشان برسد و از آن‌ها دفاع نماید.