صهرین عثمان و علی رضی الله عنهما

فهرست کتاب

در خطبه امام چه می‌بینیم؟

در خطبه امام چه می‌بینیم؟

به طوری که ملاحظه می‌شود امام در این خطبه نسبت به شخص یا در بارۀ خلافتش یک کلمه حرف نمی‌زند و از این بابت چیزی حتی کمک از کسی نمی‌خواهد. چون امام در اثر اصرار و الحاح خود مردم دست بیعت به آن‌ها داده بود، آن‌ها به حکم دین مکلف بودند طرفدار و پشتیبان خلیفۀ خواسته خود باشد، گو آنکه خلیفه از آن‌ها نخواهد.

امام سیاست خلافت خود را در ادراه مملکت اسلام براساس دستورات و تعلیمات قرآن‌کریم قرار داده که در ابتداء خطبه می‌فرماید:

«إن الله أنزل كتاباً هادياً بين فيه الخير والشر فخذوا بالخير ودعوا الشر»

در این هنگام که امام به خلافت رسید، اوضاع کشور چنان‌که شرح دادیم خیلی آشفته بود. فکر تمرد و عصیان در بین غالب طبقات مردم در اغلب نقاط کشور شدت می‌گرفت. لذا این مردم بیش از هر چیزی نیاز به تقویت روح، تحسین نیت، اصلاح اخلاق و اخلاص در قول و عمل داشتند، تا آنکه با این اوصاف یک امت صالح و مصلح و قابل حیات مطلوب باشند.

لذا چنان‌که ملاحظه می‌شود بقیۀ جمله‌های خطبه امام منطبق با اوضاع و احوال این مردم بوده همه مواعظ و ارشاداتی است که آن‌ها را به سوی ساحت روحانیت و کمالات انسانیت می‌کشد و هرگاه چنین باشند، امت محمد به خیر و سعادت دنیوی و اخروی می‌رسند و امنیت و آسایش عمومی اعاده می‌شود و بر جای آشفتگی و اختلال کنونی می‌نشیند.

آری، امام در این خطبه مردم را متوجه آخرت می‌نماید می‌فرماید: عمر شما نیز مانند گذشتگان می‌گذرد و به آخر می‌رسد و شما به آن‌ها ملحق می‌شوید. پس باید در این جهان‌گذران به فکر جهان جاویدان باشید از اینجا برای آنجا توشه و زاد برگیرید و از زیان تمرد و عصیانی که در سر دارید بپرهیزید.

امام با الهام از حدیث نبوی می‌فرماید: مسلمان کسی است که دیگران از ایذاء زبان و از آزار دستش در امان باشند.

حقا این زبان است که با غیبت، نمیمه (سخن‌چینی)، دروغ، شهادت زور (شهادت ناحق)، فحش، تهمت، افتراء و بحث و جدال باطل مردم را اذیت می‌کند و چه بسا که این زبان کار را به جائی برساند که منجر به زد و خورد و منتهی به قتل فردی یا جنگ و مقاتله طایفه‌ای یا جهانی شده است چنان‌که شاعر عربی می‌گوید:

وإن الحرب أولها كلام [۱۲۱]

یعنی: هر جنگی که در دنیا واقع شده یا بشود از کلام شروع می‌شود و این کلام بین طرفین متخاصم فردی یا دو گروه متعادی رد و بدل می‌شود و به اوج شدت می‌رسد. آنگاه است که جنگ عملی جای جدال زبانی می‌نشیند.

این دست است که منشاء مفاسد زیادی از قبیل سرقت، غصب، خیانت، بطش، جرح، جنایت، قتل، جنگ و سلب امنیت و آسایش عمومی می‌شود.

لذا امام با فرمایش، «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده»که عیناً حدیث رسول الله می‌باشد از عموم مردم می‌خواهد تا از این آزارها که از زبان صادر می‌شود و از این آسیب‌ها که از دست برمی‌خیزد، خودداری کنند و برحذر باشند، و آنجا که امام در خطبه می‌فرماید: «ودعوا الشر»شامل تحذیر از کلیه شرور زبانی، دستی، ارادی و قلبی می‌باشد.

اما با تلاوت آیۀ قرآن در آخر خطبۀ خودش مردم را متوجه الطاف و نعمت‌های خدا می‌فرماید تا همیشه به یاد داشته شکرگزار خدا باشند نه فقط با زبان، بلکه همراه با اطاعت و عمل به اوامر خدا و اجتناب و گریز از نواهی دین چنان‌که خدا در قرآن خطاب به خانوادۀ داود می‌فرماید:

﴿ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُكۡرٗاۚ وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ ١٣[سبأ: ۱۳].

یعنی: «ای خانواده داود! در ازای نعمت‌های بی‌شمار خدا به وسیلۀ عمل به دین خدا شکرگزارش باشید و کمند از بندگانم شکرگزاران درست».

[۱۲۱] گویند این جمله مصراح شعری است از اشعار نصر بن یسار امیر خطۀ خراسان در زمان خلافت بنی امیه که ضمن اشعاری به بنی امیه هشدار می‌دهد و می‌گوید: برای برانداختن آن‌ها توطئه‌ای در خراسان به کار افتاده و چنین می‌گوید:

أري خلل الرماد وميض نار
وأخشى أن يكون لها ضرام
فإن النار بالعودين تذكي
وإن الحرب أولها كلام