شیعه اثنا عشری از همه جا از همه چیز

فهرست کتاب

اخباری که بر جعل حدیث گواهی می‌دهند

اخباری که بر جعل حدیث گواهی می‌دهند

پیش از آنکه درباره‌ی متن و مضمون احادیث ساختگی سخن بگوییم و نیز از سند احادیث مزبور و انگیزه‌های جعل آن‌ها بحثی به میان آوریم بهتر است ثابت کنیم که اساساًس در میان احادیث امامیه، روایات قابل نقد و مجعول به کثرت وجود دارد، و سپس به بحث و تحقیق دربارۀ مباحث مذکور پردازیم.

برای اثبات این موضوع، راه روشن و منطقی آنست که از خود احادیث کمک بگیریم و آثاری را به گواهی آوریم که از جعل حدیث خبر می‌دهند. این آثار از دو صورت خارج نیست: یا این آثار از صحّت و اصالت برخوردارند و نادرست و ساختگی نیستند در اینصورت باید بپذیریم که بنا به مفاد همین آثار، احادیث جعلی در میان اخبار وجود دارد. و یا خود این آثار، ناصحیح و ساختگی‌اند. در این صورت باز هم ثابت می‌شود که در میان احادیث، آثار دروغین وجود دارد؛ زیرا خود همین اخبار از جمله‌ی احادیثی به شمار می‌روند که در کتب و جوامع حدیث آمده‌اند. اینک به اخباری که از رسول‌خداصو ائمه – رحمة الله علیهم- در کتب شیعه آمده است و بر جعل حدیث گواهی می‌دهند نظر می‌افکنیم:

در کتاب رجال کشی [۳]از قول صادق/آمده که در پاسخ فیض بن مختار درباره‌ی «علّت اختلاف شیعیان» فرمود:

«. . . . إني أحدث أحدهم بالحديث فلا يخرج من عندي حتی يتأوّله علی غير تأويله وذلك أنهم لا يطلبون بحديثنا وبحبنا ما عندالله وإنما يطلبون به الدنيا وکلّ يحب أن يدعی رأسا» [۴]. . .

یعنی: «. . . من برای یکی از ایشان حدیثی می‌گویم و او از نزد من بیرون نمی‌رود تا آنکه حدیث مزبور را به غیر معنای حقیقی آن، تأویل می‌کند؛ زیرا که آن‌ها از حدیث ما و از محبّت ما (خاندان پیامبر÷) خشنودی خدا را نمی‌جویند بلکه از این راه دنیا را می‌طلبند و هر کدام دوست دارد که نام رئیس بر او نهاده شود». !. . .

و نیز کشّی در رجالش از صادق/آورده است که فرمود:

«لا تقبلوا علينا حديثاً إلا ما وافق القرآن والسنة أو تجدون معه شاهداً من أحاديثنا المتقدمة، فإن المغيرة بن سعيد - لعنه الله- دسّ في کتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي! فاتقوا الله ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربنا تعالی وسنة نبينا محمدصفإنا إذا حدثنا قلنا: قال الله عزّ وجل وقال رسول اللهص» [۵].

یعنی: «هیچ سخنی را – که به ما نسبت می‌دهند – نپذیرید مگر گفتاری را که با قرآن و سنّت موافق باشد یا اینکه شاهدی از احادیث (صحیح) گذشته‌ی ما در موافقت با سخن مزبور پیدا کنید؛ زیرا مغیره بن سعید – که خدا او را از رحمتش دور کند – در کتاب‌های یاران پدرم (باقر/) احادیثی را با حیله‌‌گری وارد کرده که پدرم آن‌ها را نگفته است. بنابراین از خدا بترسید و گفتاری را که از طرف ما بر خلاف گفتۀ خدای بزرگ و سنّت پیامبر ما (محمّدص) گزارش کرده‌اند نپذیرید؛ زیرا که ما چون به سخن پردازیم از قول خدایو از قول رسول خداصسخن می‌گوییم».

همچنین در کتاب عیون أخبار الرضا تألیف محمّد بن علی بن بابویه قمّی (شیخ صدوق) آمده که علی بن موسی الرضا/به حسین بن خالد فرمود:

«يابن خالد! إنما وضع الأخبار عنا في التشبيه والجبر الغلاة» [۶].

یعنی: «ای پسر خالد! غالیان از قول ما، اخباری را درباره‌ی تشبیه (خدا به خلق) و عقیده به جبر جعل کرده‌اند . . .!».

باز در همین کتاب از قول رضا/مأثور است که به ابراهیم بن أبی محمود فرمود:

«أن مخالفينا وضعوا أخباراً في فضائلنا وجعلوها علی ثلاثة أقسام، أحدها الغلوّ وثانيها التقصير في أمرنا وثالثها التصريح بمثالب أعدائنا» [۷].

یعنی: «مخالفان ما أخباری را در فضائل ما ساخته‌اند و آن‌ها را بر سه بخش کرده‌اند، یکی: احادیث غلوآمیز. دوّم: احادیثی که ضمن آن‌ها در حقّ ما کوتاهی شده است. سوّم: احادیثی که در آن‌ها به عیوب دشمنان ما تصریح کرده‌اند . . .».

در رجال کشّی از قول یونس بن عبدالرحمن آمده است که گفت:

«وافيت العراق فوجدت بها قطعة من أصحاب أبي جعفر÷متوافرين فسمعت منهم وأخذت کتبهم فعرضتها بعد علی أبي الحسن الرضا÷فأنکر منها أحاديث كثيرة أن يكون من أحاديث أبي عبدالله÷» [۸].

یعنی: «به عراق آمدم و در آنجا گروهی از یاران ابو جعفر باقر÷و نیز بسیاری از یاران ابوعبدالله صادق÷را یافتم و از ایشان احادیثی شنیدم و رسائل آن‌ها را گرفته و سپس آن رسائل را به ابوالحسن رضا÷نشان دادم و وی بسیاری از آن احادیث را انکار کرد که از ابو عبدالله صادق÷باشد. . .».

اینگونه احادیث، بدانچه آوردیم محدود نیست و نظایر دیگری نیز دارد که ما باز گفتن همۀ آن‌ها را در اینجا لازم نمی‌بینیم امّا این نکته را خاطر نشان می‌سازیم که بنا بر اخبار امامیه، احادیث ساختگی تنها به برخی از ائمه÷نسبت داده نشده بلکه از قول عموم ایشان دروغ‌هایی ساخته‌اند چنان‌که امام صادق÷بر طبق روایت کشّی فرمود:

«إنا أهل بيت صادقون لانخلو من کذّاب يكذب علينا فيسقط صدقنا بکذبه علينا عند الناس. کان رسول اللهصأصدق البرية لهجة وکان مسيلمة يكذب عليه، وکان أمير المؤمنين÷أصدق من برأ الله من بعد رسول الله صوکان الذي يكذب عليه من الکذب عبدالله بن سبأ – لعنه الله – وکان أبو عبدالله الحسين بن علي - عليهما السلام- قد ابتلي بالمختار. ثم ذکر أبو عبدالله÷الحارث الشامي وبنان فقال: کانا يكذبان علی علي بن الحسين - عليهما السلام-، ثم ذکر المغيرة بن سعيد وبزيعاً والسري وأبا الخطاب ومعمراً وبشار الأشعري وحمزه اليزيدي وصائد النهدي فقال: لعنهم الله» [۹].

یعنی: «ما خاندانی راستگوییم ولی از شرّ دروغزنی که بر ما دروغ بندد بر کنار نماندیم و راستگویی ما با دروغ‌هایی که به ما می‌بندند نزد مردم از درجۀ اعتبار ساقط می‌شود. رسول‌خداصراستگوترین مردم بود ولی مسیلمه‌ی کذاب بر او دروغ می‌بست، همچنین امیر المؤمنین علی÷پس از پیامبرصراستگوترین آفریده‌ای بود که خدا خلق کرده ولی عبدالله بن سبأ – که خدا از رحمت خود دورش کند– بر او دروغ می‌‌بست، و نیز حسین بن علی - علیهما السلام- به مختار کذاب مبتلا شد، سپس صادق÷از حارث شامی و بنان یاد کرد و گفت که این دو تن بر علی بن الحسین - علیهما السلام- دروغ می‌بستند آنگاه از مغیره بن سعید و بزیع و سرّی و ابو الخطاب (محمد بن مقلاص) و معمر و بشار أشعری و حمزه یزیدی [۱۰]و صائد نهدی نام برد (که بر او و پدرش باقر/دروغ می‌بستند) و گفت خدا همه‌ی آن‌ها را لعنت کند».

و همچنین ابو عمر و کشّی از علی بن موسی الرضا ÷آورده که فرمود:

«کان بنان يكذب علی علي بن الحسين - عليهما السلام- فأذاقه الله حر الحديد، وکان مغيرة بن سعيد يكذب علی أبي جعفر ÷فأذاقه الله حر الحديد، وکان محمد بن بشير يكذب علی أبي الحسن موسی ÷فأذاقه الله حر الحديد، و کان ابو الخطاب يكذب علی أبي عبدالله ÷فأذاقه الله حر الحديد و الذي يكذب علیّ محمد بن فرات» [۱۱].

یعنی: «بنان بر علی بن الحسین - علیهما السلام- دروغ می‌بست و خداوند گرمای آهن را به او چشانید (حکومت وقت، سرش را از تن با شمشیر جدا کرد). و مغیره بن سعید بر ابو جعفر باقر÷دروغ می‌بست و خداوند گرمای آهن را به او چشانید. و محمّد بن بشیر بر ابوالحسن موسی بن جعفر÷دروغ می‌بست او نیز گرفتار همان عقوبت شد. و ابو الخطّاب بر ابو عبدالله صادق÷دروغ می‌بست خداوند به او نیز گرمای آهن را چشانید و کسی که بر من دروغ می‌بندد محمّد بن فرات است».

چنان‌که پیش از این گفتیم اینگونه روایات – که در کتب امامیه فراوانند– اگر صحیح باشند بنابر دلالت همین روایات ثابت می‌شود که احادیث ساختگی در میان روایات امامیه وجود دارند. و اگر خود این آثار، ناصحیح و مجعول باشند باز هم ثابت می‌شود که احادیث جعلی در بین أخبار موجودند چنان‌که خود این احادیث ساختگی در میان آن‌ها دیده می‌شوند!

[۳] نام اصلی این کتاب چنان‌که از «معالم العلماء» اثر ابن شهر آشوب استفاده می‌شود: «معرفة الناقلین عن الأئمة الصادقین» بوده است، سپس ابو جعفر طوسی کتاب نامبرده را تلخیص کرده و «اختیار معرفة الرجال» بر آن نام نهاده است و کتابی که امروز در دست داریم همان ملخّص طوسی است. [۴] رجال الکشّی، ۱۲۴، چاپ کربلاء. [۵] رجال الکشّی، ص ۱۹۵، چاپ کربلاء. [۶] عیون أخبار الرضا، چاپ سنگی، ص ۸۲. [۷] عیون أخبار الرضا، ص ۱۶۹. [۸] رجال الکشّی، ص ۱۹۵، چاپ کربلاء. [۹] رجال الکشی، ص ۲۵۷- ۲۵۸، چاپ کربلاء. [۱۰] در جامع الرواة اثر اردبیلی، نام این شخص «حمزه بربری» ضبط شده است (المجلّد الثانی، ص ۲۵۳). [۱۱] رجال الکشّی، ص ۲۵۹، چاپ کربلاء.