افسانهی سوختن در کلبهی بیدر
سئوالی در خصوص اینکه اتاقک فاطمهلدربی نداشته و شهادت ایشان افسانهای بیش نیست:
- در آیهای از قرآن خطاب به اعراب آمده که پشت اتاقهای پیامبر، صدایتان را بلند نکنید. علت مشخص است چون دری وجود نداشته که آنها در بزنند. لذا صدایشان را بلند کرده و به خاطر کوچک بودن اتاقها موجب آزار و اذیت دیگران را فراهم میآوردند.
- در آیهی ۵۳ سورهی احزاب آمده که:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ ٱلنَّبِيِّ إِلَّآ أَن يُؤۡذَنَ لَكُمۡ﴾.
«ای مؤمنان! وارد خانههای پیامبر نشوید مگر آنکه برای (صرف) خوراکی به شما اجازه داده شود». (و این آیه به خوبی نشان میدهد که اتاقهای نبی اکرم درب نداشته و به جای درب، پارچه آویزان میکردهاند.
- درب خانه: طبق تحقیق اینجانب اصلاً در آن زمان اتاقهای همسران پیامبرصدربی نداشته و اتاقکهای امهات المؤمنین و فاطمه رضی الله عنهن که داخل مسجد بودهاند درب نداشته، و به جای درب از پرده استفاده میکردهاند. به این علت که وجود خود مسجد، حایل و حفاظ بوده است. ولی در جاهای دیگر مثل منازل یهودیان در خیبر یا اشخاص ثروتمند درب بوده است، و اما دلایل دیگر:
- اگر شما حتی هم اینک به محلات قدیمی شهر یا به روستاها بروید و درهای چوبی را که همین ۵۰ یا ۸۰ سال قبل ساخته شده است ببینید متوجه میشوید که چقدر شرایط مکانیکی و اصولی این درها مسخره و معیوب است. (قفل، لولاها و...)حتی برخی مناطق فقیر تا اکنون به جای در، پارچه آویزان میکنند، و یا اصلا خانههای آنها دیوار ندارد که به درب نیاز داشته باشد! اکنون چگونه ممکن است ۱۴۰۰ سال قبل در محیطی که نه نجار داشته و نه درختی به جز درخت خرما (که به درد نجاری نمیخورد) وجود داشته، دری چنان محکم بر اتاقک محقر و فقیرانهای نصب شده باشد که فقط با آتشزدن میشده آن را از جا کند؟ و آیا کسی میتواند پشت دری که در حال سوختن و دود کردن است بایستد؟ و آیا مردی داخل آن اتاق نبوده (دقت کنید که خانهای در کار نبوده و فاطمه و سایر زنان دارای حجرههایی کوچک یا همان اتاقک بودهاند) که فاطمه را از چنین شرایطی دور کند؟ (البته حتی در کتب اهل سنت چند حدیث معدود است که به وجود درب برای اتاق پیامبر اشاره دارند ولی دلایل نبودن درب بسیار بیشتر میباشند. البته حتی این احادیث نیز مربوط به اتاق عایشه است و نه اتاق حضرت فاطمه).
- دکتر ابوالقاسم پاینده (از نویسندگان شیعه) در مقدمهی نهج الفصاحه نوشته: اتاق زنان پیامبرصاز شدت فقر درب نداشته و جلوی آن پارچه آویزان میکردهاند (همچنین رجوع کنید به داستانهایی که میگوید: پیامبر از سفر برگشت و دید فاطمه پارچهای رنگی جلوی اتاقش گرفته و . . . یا آیاتی که میفرماید از وراء حجاب یا پرده با زنان پیامبر سخن بگویید (احزاب/۵۳). دقت کنید که تمامی این آیات در مورد اتاق پیامبر و همسران پیامبر میباشند که مورد نظر ما است نه جاهای دیگر که ممکن است درب بوده باشد.
- مرتضی مطهری در کتاب مسألهی حجاب مینویسد: از نظر اسلام، هیچکس حق ندارد بدون اطلاع و اجازهی قبلی به خانه دیگری داخل شود. در بین اعراب، در محیطی که قرآن نازل شده است معمول نبوده که کسی برای ورود در منزل دیگران اذن بخواهد. در خانهها باز بوده همانطوری که الآن در دهات دیده میشود. اولین کسی که دستور داد برای خانههای مکه مصراعین یعنی دو لنگه در قرار دهند امیر معاویه بود و هم او دستور داد که درها را ببندند. (خلافت معاویه هم که متعلق به ۳۰ سال پس از این وقایع است!).
در آیهی ۲۷ سورهی نور آمده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٢٧﴾.
«ای مؤمنان! واردِ خانههایی غیر از خانههای خودتان نشوید تا آنکه اجازه بگیرید و بر ساکنان خانه سلام کنید. این کار، برای شما بهتر است؛ باشد که پند بگیرید».
و مسلّماً اگر خانهها در داشت خداوند میفرمود: ای کسانی که ایمان آوردهاید در خانههایتان را ببندید. (البته به احتمال فراوان، خانههای برخی از افراد یهودی متموّل و برخی از مسلمانان پولدار، درب چوبی داشته است) مطهری در کتاب مسألهی حجاب ص ۱۷۰ در تفسیر آیهی ۵۳ سورهی احزاب چنین مینویسد: عربهای مسلمان بیپروا وارد اتاقهای پیامبر میشدند. زنهای پیامبر هم در خانه بودند. آیه نازل شد که اولاً سر زده و بدون اجازه وارد خانه پیغمبر نشوید، و ثانیاً وقتی میخواهید چیزی از زنان پیامبر بگیرید از پشت پرده بخواهید بدون اینکه داخل اتاق شوید.
- در تاریخ طبری آمده: . . . و چنان شد که دریا کشتیای را که از آنِ یکی از بازرگانان رومی بود به ساحل بحر در جده انداخت که درهم شکست و چوب آن را بگرفتند و برای سقف کعبه آماده کردند و یک مرد قبطی در مکه بود که نجاری میدانست و مقدمهی کار فراهم آمد. ص ۸۳۸. (یعنی در آن روزگار: کسانی مانند یهودیان و اشراف قریش و کلّا کسانی که وضعیت مالی خوبی داشتهاند و داخل خانه نیز لوازم قیمتی، خانهی آنها درِ چوبی داشته ولی اکثر خانهها بدون درب بوده است. حتی برای ساختن سقف کعبه چوب وجود نداشته است، و نجار هم قبطی بوده و عربها، نجار هم نداشتهاند.
- به علت نبودن درختی به جز نخل [۱۵۲]، جلوی اکثر درها پارچه آویزان میکردهاند و اصولاً اتاقک فاطمهلکه داخل مسجد بوده نیازی به درب نداشته است! و اصلاً دختر پیامبرصزاهدانه میزیسته و نیازی به گذاشتن درب و صرف هزینهی اضافی نبوده است، و فراموش نکنید بودن درب در آن زمان برای افراد ثروتمند بوده نه برای اتاقک کوچک فاطمهل(همچنین مراجعه کنید به آن داستانی که فاطمه پارچهی رنگین آویزان کرده بود و پیامبر از مشاهده آن ناراحت شدند، و داستانی که رییس آن قبیله بدون اجازه وارد اتاق پیامبر و عایشه میشود و آیاتی که میگوید پیامبر را از پشت حجرات – اتاقکها - بلند صدا نزنید و با اجازه وارد شوید و. . . ).
- آتشزدن درب خانهی دختر پیامبر و شهادت ایشان و سقط جنین داخل رحم و... موضوعی بسیار مهم است که باید همه متوجه آن شده و داستانها و شعرها پیرامون آن بسازند (در همان زمان نه در زمانهای بعدی) چگونه در هیچ سند تاریخی حتی اشارهی مردم مدینه به این موضوع وجود ندارد. کتاب سلیم ابن قیس که برای اولین بار به این افسانه اشاره میکند در اوایل قرن چهارم هجری سر و کلهاش پیدا میشود و علمای بسیاری مانند ابن غضایری، لویی ماسینیون و شیخ مفید معتقدند در این کتاب خلط و تدلیس صورت گرفته و این کتاب جعلی است.
- آیات قرآن: برخی از اعراب میآمدند و پیامبر را از پشت خانه بلند صدا میکردند و با سر و صدا موجب آزار دیگران میشدهاند. در آیهای دیگر میفرماید بدون اجازه وارد اتاق نشوید و یا ماجرای آن رییس قبیلهای که بدون اجازه در حضور نبی اکرم، وارد اتاقشان میشود و . . . همه اینها بیانگر آن است که اتاقها درب نداشته است.
- خود پیامبرصکه هنگام ورود میگفتهاند: «السلام عليکم يا أهل بيت النبوة و..»زیرا دربی وجود نداشته که بخواهند با کوبیدن بر آن درب، اعلام ورود کنند! و به جای آن، این سخن را میگفتهاند.
تنها آیهای که به درب و کلید اشاره دارد آیهی ۶۱ از سورهی نور میباشد.
همانطور که قبلاً نیز گفتیم، بحث ما فقط پیرامون اتاق فاطمهلو اتاقهای همسران پیامبرصاست نه جایی دیگر، و این آیه به طور عام برای کل مسلمین آمده تا بدانند در صورت داشتن کلید حق ورود دارند مثل منازل یهودیان در جنگهای با یهودیان و جنگ خیبر و . . . و یا حتی پس از فتح ایران و روم و مصر که در آن کشورها به طور حتم درب بوده است، و آیاتی که ما برای عدم وجود درب آوردیم مربوط به خانهی پیامبر و همسران ایشان است.
از ابتدای آیه تا انتها ۹ مرتبه از کلمهی بیت و بیوت استفاده شده ولی در موردی که کلمهی کلید آمده (مفاتحه) به جای بیوت کلمه ملکتم آمده و ملکتم را میتوان به چیزی که مالک آن هستی معنی کرد همچون صندوقچه.
شما برای جایی درب به همراه کلید میگذارید (آن هم در ۱۴۰۰ سال پیش) که شیء یا چیزی قیمتی در آن باشد نه اتاقک فاطمه و همسران پیامبرصکه به طور حتم از جواهرات و چیزهای قیمتی خالی بوده و آنان زندگی زاهدانهای داشتهاند. علیسدر خطبهی۱۶۰ نهج البلاغه در مورد راه و رسم زندگی پیامبرصفرموده: بر روی زمین مینشست و غذا میخورد و چون برده ساده مینشست و با دست خود کفش خود را وصله میزد و جامهی خود را میدوخت و بر الاغ برهنه مینشست و دیگری را بر پشت سر خویش سوار میکرد پردهای بر در خانهی او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود به یکی از همسرانش فرمود: این پرده را از جلوی چشمانم دور کن که هرگاه نگاهم بدان میافتد به یاد دنیا و زینتهای آن میافتم.
ما میپرسیم: مگر چه چیز درون اتاق فاطمهلبوده که بخواهد برای آن درب بگذارد، چون گذاشتن درب چوبی در آن زمان هزینه ساز و مشکل بوده و هزینه آن درب چوبی از مجموع اشیاء اتاق فاطمهلبیشتر میشده است، و مثل این میماند که هم اکنون شما برای خرید خانه پولی نداشته باشید ولی بخواهید بروید و یک بنز آخرین مدل را خریداری کنید، آیا این امر معقول و منطقی است؟
و برای حسن ختام به این حدیث از علیسدقت کنید:
«خوشا به حال کسی که از پندگویی که هدایتش میکند اطاعت کند و از فریبکاری که او را به گودال گمراهی میافکند بپرهیزد». (غرر الحکم، جلد ۲ ص ۴۶۵)
امیدوارم طرح این سوالات باعث ایجاد تعقل و تفکر در شما گردد تا شاید به فکر تحقیق بیشتر در مذهب وراثتی و تقلیدی خود باشید [۱۵۳].
[۱۵۲] چوب درخت نخل برای نجاری مناسب نیست. [۱۵۳] لازم به تذکر است که برخی از اهلسنت به هنگام مواجه شدن با تبلیغات شیعیان فوری به مذهب شیعه روی میاورند و علت این است که تصور میکنند این مذهب شیعیان فعلی همان مذهب اهل بیت و شیعیان علی است و فکر میکنند شیعه تنها سخنش پیروی از اهل بیت و دوستی ایشان است و هیچ نوع گمراهی ندارد، در صورتیکه امثال اینجانب که از بدو تولد در میان شیعیان بودهاند با عقاید شرکآمیز و خرافی ایشان به خوبی آشنا هستند و این دسته از اهل سنت میبایست مدتی در ایران و میان عوام شیعه باشند تا پی به حقیقت ببرند و یا حتی از اهل سنت داخل ایران همچون مردم زاهدان سوال و تحقیق کنند نه اینکه چشم بسته شیعه شوند و البته آخوندهای مبلّغ تشیع در کار خود استاد هستند و مطمئن باشید در مرحلهی اول تبلیغات خود زیارت عاشورا و لعن ابوبکر و عمر را تدریس نمیکنند، بلکه تنها از دوستی اهل بیت صحبت میکنند و قدم به قدم جلو میروند و به آرامی ذهن اهل سنت را آماده میکنند برای لعن صحابه، قبرپرستی، غلو، خواندن غیرخدا و شرک و خرافات دیگر، امیدوارم این كتاب برای روشن شدن ذهن اهل سنت ناآگاه و همینطور شیعیان مفید واقع شود.