دین و سیاست
یکی از شعارهای مهم پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران که دائم ورد زبان رجال حکومتی و مراجع شیعه میباشد این است که: دیانت ما عین سیاست ماست، و سیاست ما عین دیانت ما.
این نیز یکی دیگر از دروغهای بزرگ و روبه صفتی آخوندهاست، چون اگر اینطور است، پس چرا نمیگذارید که فریضهی دینی امر به معروف و نهی از منکر در مهمترین حوزه خود، یعنی حوزهی سیاست، به کار برده شود؟ و اگر کسی خواست به این فریضه مهم دینی بپردازد از زندان سیاسی سر در میآورد.
فکر نمیکنم لازم به تذکر باشد که زندان سیاسی در ایران از بدترین نوع زندانهاست، و مانند قاچاقچیان و دزدان و زناکاران و شرابخواران با شما برخورد نمیشود، بلکه بدترین و سختترین نوع زندان و مجازات و شکنجه در انتظار فرد سیاسی است.
در حکومت امام زمانی به چنین شخصی میگویند: محارب با خدا، مرتد و ضد ولایت فقیه.
اگر دیانت شما عین سیاست شماست، پس چرا در رابطه با کشورهای کمونیستی چون چین، روسیه، کوبا و کره، به دیانت خود اهمیتی نمیدهید؟ و چرا در آنجا تنها به سیاست میچسبید؟
خندهدار اینجاست که با کشورهای عرب و مسلمان، رابطهی خوبی ندارند، و مثلاً با کشورهای چون مصر، اردن و عربستان رابطهی خوبی نداشته و دشمن هستید و همیشه برای آنان توطئه میکنید [۱۵۴].
اگر دیانت شما در تمامی عرصهها حضور دارد، از ورزش گرفته تا هنر و سیاست و غیره . . . پس چرا نام خلیج فارس را خلیج اسلامی نمیگذارید؟ آنجا دیگر با دیانت خویش کاری ندارید و میروید به سراغ موارد دیگر.
حتی در رابطه با کشورهای اهل سنت، دیانت را در نظر ندارند بلکه تنها بخاطر مصالح سیاسی است که با ایشان رابطه دارند. اینها هیچ اعتقادی به عقاید اهل سنت ندارند و حتی به شدت با ایشان مخالفند.
این تقیه و دورویی و روبه صفتی ایشان در تمام زمینهها رخنه کرده، و همه جا را به لجن کشیده، به طوری که نمیتوان در هیچ زمینهای هیچگونه اعتمادی به ایشان داشت.
ایشان افکار خطرناکی را در سر میپرورانند.
در جهانی که تکنولوژی، علم و روشنفکری رو به افزایش است و مردم میروند تا یک دهکدهی جهانی درست کنند و با همفکری و همکاری به سوی انواع پیشرفتهای علمی رهسپار شوند و ذهن هر انسان سالم، آگاه و دانشمندی میداند که صلح و دوستی میبایست برقرار شود نه جنگ و خونریزی و دشمنی، آنوقت مراجع خرافی شیعه نشستهاند تا امام زمان بیاید و همه را گردن بزند و البته این کشتار را از مردم سنی مقیم عربستان شروع میکند!
در ذهن علمای شیعه تنها این موضوع چرخ میزند که همه مردم جهان باید سعی کنند به زیر ولایت ما در آیند و چنانچه هم اکنون این عمل صورت نگیرد بالآخره با ظهور مهدی صاحب الزمان و با زور شمشیر این آرزوی دیرینه بر آورده خواهد شد!! [۱۵۵]
پایه و اساس این حکومت بر مذهب است، و پایه و اساس مذهبش نیز بر تفرقه، دشمنی، جنگ، کینه، کشتن و... .
پس وجود جنگ در نقاط مختلف، برای این حکومت خوب است.
نظریهی مومان (جامعه شناس فرانسوی) و همچنین اصل تز و آنتی تز هگل میگوید: هر انقلابی به خاطر تضاد با یک دشمن و نظریهی ضد شکل میگیرد و به نظر ما بقاء آن انقلاب و حکومت به داشتن دشمن است، و اگر دشمنی نباشد ممکن است خود آن انقلابیها در بین خود عدهای دشمن عدهای دیگر شوند، و آن انقلاب سرنگون شود، به همین خاطر است که مرتب میگویند: فلان کشور عربی، وهابی است، و فلانی با آمریکا یا با اسرائیل است، و میخواهند تنور این جنگ و اختلاف همیشه داغ بماند، چون با سرد شدن آن نابود خواهند شد.
[۱۵۴] دلیلش این است که این کشورها وهابی هستند و روی قبور را تزئین نمیکنند، و عمر و ابوبکر را قبول دارند، ولی چین و روسیه مانند خودشان بیدین هستند و با قبور هم کاری ندارند، همچنین با عمر و ابوبکر. [۱۵۵] لابد امام زمان نیز همچون شاه اسماعیل صفوی این آرزو را تحقق میبخشد، یعنی با زور شمشیر و با کشتار مردم باعث میشود که ایشان به سعادت و هدایت واقعی یعنی فرقهی شیعه اثنی عشریه دست یابند!