دعای عدیله:
هشتمین دعای فصل ششم «دعای عدیله» است که قبلاً دربارۀ آن سخن گفتهایم (ص ۲۶). در این دعا جاعل، عقاید خرافی خود را وارد کرده و خواسته دوازده امامی را که نصّی بر إمامت إلهیّۀ ایشان در دست نیست به عنوان أئمّۀ منصوص معرّفی کند! دربارۀ امام دوازدهم میگوید: «بِبَقائه بَقِيَتِ الدّنيا وَبِيُمنِهِ رُزِقَ الوَرى وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الارضُ والسّماء»«به بقای وجود اوست که دنیا باقی است و به یُمن و برکت وجود اوست که به خلائق روزی داده میشود و به أثر وجود اوست که زمین و آسمان بر جای مانده است»!. این قول افتراء به خدا و غُلُوّ است؛ زیرا خدا قبل از امامان و در زمان نبود پیامبر نیز به مخلوقات خود روزی میداد و آسمان و زمین را حفظ میفرمود. همچنین گفته است: «أشهَدُ أنَّ أقوالهم حُجّة وامتِثالهم فَريضةٌ وطاعَتَهُم مفروضةٌ»«شهادت میدهم که اقوال ایشان حجّت و فرمان پذیری از آنان واجب و اطاعت از ایشان واجب است»!. میپرسیم جعل حجّت به دست شما حدیثبافان و دعاسازان است یا اینکه خدا خود باید حجّت خویش را معرّفی فرماید؟ خدا در کجا گفته أئمه «حُجّة الله» و اطاعتشان واجب است؟ چرا خدا این حُجَج را در کتابش معرّفی نفرموده است بلکه فرموده بعد از انبیاء حجّتی نیست (النساء:۱۶۵) علیسنیز فرموده حجّت خدائی با حضرت محمّدصتمام شد. (نهج البلاغه، خطبۀ۹۱)
پس از این دعای مجعول، روایت بیاعتباری آورده که یکی از رُوات آن «ابراهیم بن اسحاق النّهاوندی» و دیگری «محمد بن سلیمان الدّیلمی» است.