دعای توسّل:
دعایی است کاملاً بیأصل و نسب که ارتباطی به پیشوایان دین ندارد. أمّا عبّاس قمی میگوید ملا باقر مجلسی گفته: در بعضی از کتب معتبره (؟!) نقل کردهاند از «محمّد بن بابویه» که این دعا از أئمّه است ولی نه نام کتاب را معیّن نموده و نه راوی آن را و نه امامی که دعا از او نقل شده است!! دعای مذکور در کتب مشهور شیعه که در أدعیه تألیف شده از قبیل «صحیفۀ سجّادیّه» و شرح آن موسوم به «ریاض السّالکین» و کتاب «عُدّة الدّاعی» ابن فهد حلّی و «مفتاح الفلاح» شیخ بهائی نیامده است.
آری این دعای توسّل از جعلیّات مذهبسازان بیپرواست و چنان که صاحب مفاتیح الجنان اشاره کرده دعای معروف به دعای دوازده امام خواجه نصیر همین دعای توسّل است که ترکیب کردهاند با خطبهای که تقریر یکی از علماست و «کفعمی» خطبۀ مذکور را در اواخر کتاب «مصباح» آورده و در «البلد الأمین» خلاصهای از دعای توسّل مفاتیح را در آخر دعای «فرج» قرار داده است. مخفی نماند که «خواجه نصیر» فردی بود که نان به نرخ روز میخورد و مدّتی در خدمت اسماعیلیان هفت امامی بود، سپس در خدمت چنگیزیان خونآشام در آمد و هزاران فرد بیگناه را در بغداد قتل عام کرد و کتابها و نوشتههای دانشمندان اسلامی را به رودخانهی دجله ریخت! به هر حال خواجه و امثال او حقّ تشریع ندارند و خدا قول آنان را حجّت قرار نداده است.
متن دعا نیز معیوب است؛ زیرا هیچکس از أئمّه در دعایشان به خود متوسّل نشدهاند! مثلاً حسین بن علیبهیچگاه نگفته است: «يا أبا عَبدِالله يا حُسَينَ بنَ علي، أيُّهَا الشَّهيدُ، يَابنَ رسولِ الله، يا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلقِه، يا سَيّدنا ومَولانا إنّا تَوَجّهنا وَاستَشفَعنا وتَوَسّلنا بِكَ إلَى الله وَقَدَّمناكَ بَينَ يَدَي حاجاتِنا يا وَجيهاً عِندَاللهِ اشفَع لَنا عِندالله= ای أبا عَبدِالله، ای حسین بن علیّ، ای شهید، ای پسر رسول خدا، ای حجّت خدا بر بندگانش، ای آقای ما، ای سرور ما! همانا ما روی آوردیم و شفاعت خواستیم و توسّل جستیم به تو، به سوی خدا و تو را پیش روی حاجات خود قراردادهایم. ای آبرومند نزد خدا! برای ما نزد خدا شفاعت کن»!!! یعنی خود را نخوانده و خود را شفیع خود قرار نداده یا مثلاً نبیرۀ خود را که هنوز جدّش ولادت نیافته بود شفیع خود قرار نداده!! جعل اینگونه دعاها مضحک و دلیل فقدان عقل است.
شیخ عبّاس میگوید بنا به روایتی دیگر پس از دعای فوق بگوید: «. . . تَوَسَّلتُ بِكُم إلَى اللهِ. . . . . وَاستَنقِذوني من ذُنوبي عِندَالله . . . الخ= به شما توسّل جُستم به سوی خدا . . . مرا نزد خدا از گناهانم نجات دهید...»!! از شیخ عبّاس میپرسیم آیا قرآن نخواندهای که خدا با استفهام انکاری به رسول خود فرموده: ﴿أَفَمَنۡ حَقَّ عَلَيۡهِ كَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي ٱلنَّارِ١٩﴾[الزمر: ۱۹]. «آیا کسی که فرمان عذاب بر او قطعی و ثابت گشته، (راه نجاتی دارد؟) آیا میتوانی کسی را که در آتش (و از دوزخیان) است، نجات دهی؟».
و یا فرموده: ﴿وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[آل عمران: ۱۳۵]. «و چه کسی جز الله، گناهان را میبخشد؟».
و آیا آیۀ ۲۳ سورۀ یاسین و آیاتی را که فرموده نجات از گناهان و عذاب گناهان به دست خداست نه غیر او، نخواندهای؟! پس وقتی رسول خدا نمیتواند بندگان را از عذاب خدا نجات دهد چگونه امامان میتوانند؟!.
خداوند فرموده مؤمنین اگر گناه کنند از خدا آمرزش میخواهند: ﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ﴾[آل عمران: ۱۳۵]. «و آنان که چون کار زشتی انجام دهند یا بر خویشتن ستم نمایند، الله را یاد میکنند و برای گناهشان آمرزش میخواهند».
و با انجام اعمال نیک سعی بر جبران گناه خویش میکنند: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ ذَٰلِكَ ذِكۡرَىٰ لِلذَّٰكِرِينَ١١٤﴾[هود: ۱۱۴]. «در آغاز و پایان روز و پاسی از شب نماز را برپا دار. بیگمان نیکیها، بدیها را از میان میبرند. این، پندی برای کسانی است که پند میگیرند».و نفرموده که انبیاء و صالحین را که از دنیا رفتهاند واسطه قرار میدهند! علیسنیز عرض میکند: «اَستَغفِرُكَ لِذُنُوبِيَ الَّتي لايَغفِرُها غَيرُكَ»«(پروردگارا!) برای گناهانم که جُز تو کسی آنها را نمیآمرزد از تو آمرزش میطلبم». و علی بن حسین نیز عرض میکند: «لَيسَ لِحاجَتي مَطلبٌ سِواكَ ولالِذَنبي غافرٌ غَيرُك» «(پروردگارا!) حاجتم را جُز درگاهت جای درخواستی و گناهم را جُز تو آمرزندهای نیست».
دیگر آنکه رسول خدا و أئمّه را «وسیله» خوانده که ما بُطلان این قول را در صفحات گذشته بیان کردیم، در اینجا تکرار نمیکنیم.
متأسّفانه مردم به شرک مبتلا شدهاند و غیرخدا را در دعاهایشان میخوانند و به این کار به شدّت عادت کردهاند و هرچه دلیل بیاوری از اینکار دست نمیدارند و حالشان بیشباهت نیست به کسانیکه قرآن با تهدید به آنها فرموده: ﴿ذَٰلِكُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِيَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ كَفَرۡتُمۡ وَإِن يُشۡرَكۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْۚ فَٱلۡحُكۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِيِّ ٱلۡكَبِيرِ١٢﴾[غافر: ۱۲]. «(به آنان گفته میشود:) این مجازات، بدان سبب است که چون الله بهیگانگی خوانده میشد، کفر ورزیدید و اگر برایش شریک و همتایی قرار میدادند، میپذیرفتند. پس اینک داوری از آنِ الله بلندمرتبه و بزرگ است».
عبادت و از آن جمله دعا باید طبق دستور خدا باشد، خدا کجا فرموده بندگانِ مقرَّب مرا بخوانید؟ خدا همه جا حاضر و ناظر و از ما فِی الضَّميرِبندگان کاملاً آگاه است و طبعاً با چنین خدایی نیازی به واسطه نیست. رسول خدا کجا فرموده هرکه مشکلی دارد مرا یا نوادگانم را بخواند و واسطه قرار دهد؟!.
از خوانندۀ دعای توسّل میپرسیم آیا قرآن نخواندهای که فرموده شفاعت به اختیار کسی نیست بلکه فقط به إذن و اختیار خداست. آیا نمیدانی که انبیاء و أئمّه برخلاف فرمان خدا کاری نمیکنند؟! پس اگر تو واقعاً خواهان شفاعتی باید خدا را بخوانی و خدا هرکه را صلاح بداند شفیع تو قرار دهد نه مِن عِندی یکی از بزرگان دین را که از دنیا رفتهاند، انتخاب کنی و او را شفیع خود قرار دهی؟! آیا رسول أکرمصیا امامی که میخواهی از تو شفاعت کند، گناهان تو را میداند و از حال و خیال و سرائر و أفکار تو مطّلع است؟ پیامبر از أعمال پنهانی معاصرین خود با خبر نبود، قرآن نیز فرموده جُز خدا هیچکس از حال بنده و گناهان او مطّلع نیست چنانکه فرموده: ﴿وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِيرَۢا بَصِيرٗا١٧﴾[الإسراء: ۱۷ و الفرقان: ۵۸] «و همین بس که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بیناست».پس چگونه توقّع داری امامی که نمیداند تو چه گناهانی مرتکب شدهای، به صِرف اینکه تملّق او را گفتهای بیاید و شفیع تو شود؟ آیا این دعاهای توسّل را پیغمبر خوانده است یا فقط کفعمی و مجلسی و أمثال ایشان خواندهاند؟!.