شیعه اثنا عشری از همه جا از همه چیز

فهرست کتاب

حرز زین العابدین:

حرز زین العابدین:

یکی از علمای خرافی به نام «سیّد بن طاووس» حرزی از علی بن حسین نقل کرده که یقیناً دروغ و آن حضرت از دروغ بیزار است. حضرت سجّاد مکرّراً در «صحیفۀ سجّادیّه» گفته خدایا حرز و پناهی برایم نیست مگر ذات مقدّس تو. مثلاً عرض می‌کند: «لايُجِير ياإلهي إلا رَبٌّ عَلى مَربُوبٍ. . . . . إليك المَفَرُّ والمَهرَبُ= معبود من جُز پروردگار کسی بنده را پناه نمی‌دهد . . . فرار و گریز (از امور نامطلوب فقط) به سوی توست».

یا عرض می‌کند: «وَاجعَلني . . . مِنَ المُصلِحِينَ بِسُؤالي إياكَ . . . المُعَوَّدِينَ بِالتَّعَوُّدِ بَكَ= (پروردگارا!) به وسیلۀ درخواستم از تو مرا در زمرۀ اصلاح‌کنندگان (اعتقاد و اعمال) قرار ده . . . و از جملۀ کسانی قرار ده که به پناه بردن به تو خو گرفته‌اند.

یا عرض می‌کند: «لايَشرَكُكَ أحَدٌ في رَجائي وَلايتَّفِقُ أحدٌ مَعَكَ في دعائي . . . فَتَعالَيتَ عَنِ الأشباهِ وَالأضدادِ وتَكَبَّرتَ عَنِ الأمثالِ فَسُبحانَكَ لااِلهَ إلا أنتَ= (پروردگارا!) کسی در امید داشتم با تو شریک نیست و در دعا و خواندنم کسی با تو همراه نمی‌باشد . . . پس تو از شبیه و یا معارض داشتن والاتر و برتری و بزرگتری از آنکه همسان و همتا داشته باشی، پاک و منزّهی و جُز تو معبودی به حقّ نیست.

یا عرض می‌کند: «فَإلَيكَ أفِرُّ وَمِنكَ أخافُ وَبِكَ أستَغِيثُ وإيّاكَ أرجُو ولَكَ أدعُو وَإلَيكَ ألجَأُ= پس فقط به سوی تو می‌گریزم و فقط از تو بیمناکم و فقط از تو می‌خواهم به فریادم رسی و فقط به تو امیدوارم و فقط تو را می‌خوانم (یا فقط به درگاه تو دعا می‌کنم) و فقط به‌سوی تو پناه می‌برم».

امّا سجّاد چنان که در تاریخ مذکور است ادّعای امامت منصوصه نداشت (ر. ک. عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول، ص۶۰۰ باب ۱۲ و ص ۶۴۳ به بعد) أمّا در این دعای فاقدالسّند حضرت سجّاد فقط درود خدا را برای همان دوازه امام خیالی خواسته و خودش را «زین العابدین» خوانده! می‌پرسیم چرا پسر دیگرش جناب زید/را دعا نکرده است؟ چرا جناب نفس زکیّه/را دعا نکرده است؟ معلوم می‌شود راوی مجهولی که خواسته برای سجّاد/مذهب بسازد این حرز را جعل کرده است و «سیّد بن طاووس» که شش قرن با زین العابدین فاصله داشته بدون اینکه راویان بین خود و او را ذکر کند بی‌واسطه، این دعای مجعول را از حضرت سجّاد نقل کرده است!! در این دعا حضرت سجّاد زیارت قائم آل محمّد را خواسته ولی دعای او مستجاب نشده است!!.

در صحفۀ ۱۱۰ «ابن طاووسِ» خرافی دعایی نقل کرده از باقر/که متن آن عیبی ندارد ولی آن را کذّابی به نام ابوجمیله برای أحمقی به نام «علیّ بن الحکم» و او برای «ابن فضّالِ» واقفی مذهب نقل کرده و «محمّد بن حسن صفّار» که حدیث صحیح از غیرصحیح را تشخیص نمی‌داده در کتابش ثبت کرده است)!.

در بررسی متن مفاتیح به همین مقدار بسنده می‌کنیم و متذکرّ می‌شویم که مفاتیح ملحقاتی دارد که خرافی‌تر و بدتر از متن آن است و به نظر ما خوانندۀ محترم پس از خواندن کتاب حاضر، خود می‌تواند، اعتبار یا بی‌اعتباری سایر مطالب مفاتیح را تشخیص دهد. أمّا لازم می‌دانم دربارۀ «حدیث کِساء» که در آخر مفاتیح ملاحظه می‌شود، مطالبی را به اطّلاع برسانم:

در ابتدای این حدیث بدون ذکر رجال آمده است: از کتاب «عوالم» به سندی معتبر از جابر بن عبدالله أنصاری از حضرت فاطمه روایت شده است. این ادّعا دروغ است و هیچ سندی برای این حدیث دیده نشده است. اگر سند این حدیث، «صحیح» یا لاأقلّ «حسن» می‌بود قطعاً از آوردن سندش دریغ نمی‌کردند تا بر اعتبار و أهمّیّت آن بیفزایند.

مهمتر ازاین اعتراف خود عبّاس قمی است که گفته: ((و امّا حدیث معروف به حدیث کِساء که در زمان ما شایع است به این کیفیّت در کتب معتبرۀ معروفه و أصول حدیث و مجامع متقنۀ محدّثین دیده نشده و می‌توان گفت از خصائص کتاب «منتخب» است)).

چنان که ملاحظه می‌شود، عبّاس قمی که به بسیاری از أخبار ناموثّق و کتب بی‌اعتبار، اعتماد می‌کند، تصریح کرده که چنین حدیثی در کتب متقدّمین نیست. و چنان که در صفحات گذشته دیدیم به منقولات «طُرَیحی» خوشبین نیست و او را متسامح می‌داند. علاوه بر این «فخرالدّین طُرَیحی» در قرن دهم می‌زیسته و بین او وجابر بن عبدالله حدود هزار سال فاصله بوده، پس چگونه این حدیث را که محدّثین قبل از او نمی‌شناخته‌اند، نقل کرده است؟!! أفَلا تَعقِلون؟

اگر به کتاب «غایة المرام» و تفسیر «برهان» سیّد‌هاشم بحرانی، مراجعه شود ملاحظه می‌کنید که وی هر خبری را که مربوط به مسألۀ کساء بوده، جمع‌آوری کرده است. أمّا این حدیث «طُرَیحی» شباهتی به هیچ‌یک از آن‌ها ندارد، فِی‌المَثَل أحادیث می‌گویند فاطمه‌ی زهرا به خانۀ پیامبر آمد ولی این حدیث برخلاف آن‌ها می‌گوید پیامبرصبه خانۀ فاطمه آمد!! بیشتر أحادیث، کساء را خیبری دانسته‌اند ولی این حدیث کساء را یمانی گفته است، دیگر آنکه می‌گوید پیامبر چنان خود را با کساء پوشاند که هرکس وارد می‌شد پیامبر را نمی‌دید بلکه از رائحۀ تن آن‌حضرت به حضورش پی می‌برد، و تقاضا می‌کرد که زیر کساء قرار گیرد، در حالی‌که أحادیث دیگر می‌گویند پیامبر آن‌ها را به قرار گرفتن زیر کساء دعوت فرمود.

در أواسط این حدیث بدون واسطۀ پیامبر، از قول خدا و جبرئیل مطالبی می‌گوید، می‌پرسیم آیا به غیر پیامبر نیز وحی شود و کسی می‌تواند از أحوال ملکوت به ما خبر دهد؟! أفَلا تعقلون.

در این حدیث خدا قسم خورده و فرموده: «وَعِزَّتي وَجَلالي إنّي ماخَلَقتُ سَماءً . . . الخ»«قسم به عزت و جلالم که آسمان بنا شده و زمین گسترده شده و ماه‌تابان و خورشید پرتوافکن و افلاک و دریاها را خلق نکردم مگر برای شما و محبّت شما پنج تن که زیر کِساء جمع شده‌اید!!

این قول مخالف آیات قرآن است که فرموده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٢[البقرة: ۲۱-۲۲] « ای مردم! پروردگارتان را پرستش کنید؛ همان ذاتی که شما و پیشینیانتان را آفریده است. باشد که پرهیزکار گردید. ذاتی که زمین را برایتان بستر قرار داد و آسمان را (همچون) سقفی بالای سرتان برافراشت، و از آسمان برایتان آب فرو فرستاد و با آن، انواع میوه‌ها را به ثمر رساند تا روزیِ شما باشد. پس دانسته و در حالی که می‌دانید، برای الله شریکانی قرار ندهید.»و فرموده: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَسَوَّىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٢٩[البقرة: ۲۹]. «او، ذاتی است که هر آنچه را که در زمین وجود دارد، برای شما آفرید و آنگاه به آفرینش آسمان پرداخت و آن‌ها را به صورت هفت آسمان، مرتب و منظم ساخت؛ و او به هر چیزی داناست».

و فرموده: ﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَأَسۡبَغَ عَلَيۡكُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗۗ[لقمان: ۲۰] «آیا هیچ توجه کرده‌اید که الله، آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است، به تسخیر شما درآورده و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را برشما ارزانی داشته است؟»و در سورۀ ابراهیم فرموده: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ٣٢ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ٣٣ وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ٣٤[إبراهيم: ۳۲-۳۴]. «الله ذاتی است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و از آسمان آبی نازل کرد و با آن میوه‌های (گوناگونی) برای روزیِ شما پدید آورد و کشتی را برایتان مسخر نمود تا به فرمانش در دریا حرکت کند و نهرها و جویبارها را برایتان مسخر کرد. و خورشید و ماه را که همواره در حرکتند، مسخرتان ساخت و شب و روز را به تسخیر شما درآورد. و هرچه از او خواستید، به شما ارزانی داشت. و اگر بخواهید نعمت‌های الله را بشمارید، نمی‌توانید آن‌ها را به شمارش درآورید. بی‌گمان انسان ستمکار و ناسپاس است».

به هرحال خدا هیچکس را استثناء نفرموده و جهان خلقت را به کسی یا کسانی اختصاص نداده است. ولی جاعلین بی‌خبر از قرآن و بی‌خبر از قیامت می‌نویسند که خدا آسمان و زمین و أفلاک و . . . را برای پنج نفر خلق کرده است. نَعوذُ بِاللهِ مِنَ الخُسرانِ وَمِنَ الکذبِ عَلَی اللهِ السُّبحان. البتّه این روایت اشکالات دیگری از قبیل زیر کساء رفتن جبرئیل و . . . نیز دارد که ما به همین مقدار بسنده کرده‌ایم.

خرافات و موهومات در میان مردم ما بسیار است و من نیز این روزها توان تفصیل بیشتر ندارم و به نظر ما همین مقدار برای تنبّه و بیداری مردم فکور و پیرو قرآن کافی است. از الله متعال خواهانیم که مردم ما را از شرّ دکانداران و خرافه‌فروشان نجات دهد و ما را یاری نموده و از شرّ أهل دنیا و خرافیّین حفظ فرماید.

****************