آیات قرآن دربارهی مددجویی از غیر خدا
علامه ابوالفضل برقعی مینویسد: در سه کتاب احکام القرآن و تابشی از قرآن و دعاهایی از قرآن ثابت کردیم که خدای تعالى کسانی را که در حال دعا غیر او را فرا میخوانند مشرک شمرده:
۱- (سورهی الجـن): ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨﴾[الجن: ۱۸]. «و این (فرمان پروردگار است) که مساجد از آن الله میباشد؛ پس هیچکس را با الله پرستش نکنید».
۲- (سورهی الجـن): ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا٢٠﴾[الجن: ۲۰]. «بگو: تنها پروردگارم را میخوانم (و عبادتش میکنم) و هیچکس را شریکش قرار نمیدهم».
۳- (سورهی الأعراف): ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ١٩٤﴾[الأعراف: ۱۹۴]. «به طور قطع کسانی که جز الله میخوانید و عبادتشان میکنید، بندگانی مانند خود شما هستند؛ پس اگر راست میگویید آنان را بخوانید و آنان هم شما را اجابت کنند».
۴- (سورهی فاطر): ﴿يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ١٤﴾[فاطر: ۱۳-۱۴]. «و آنان که جز الله (به فریاد) میخوانید، مالک پوست نازک هستهی خرما نیز نیستند. اگر آنان را بخوانید، دعا و خواستهی شما را نمیشنوند و اگر بشنوند، پاسختان را نمیدهند و روز قیامت شرک شما را انکار میکنند و هیچکس مانند پروردگار دانا، تو را (از حقایق و فرجام امور) باخبر نمیسازد».
۵- (سورهی الاحقاف): ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ٥﴾[الأحقاف: ۵]. «و هیچکس گمراهتر از کسی نیست که کسانی جز الله را بهفریاد میخواند که تا روز قیامت نیز درخواستش را پاسخ نمیگویند و آنان (معبودان باطل) از دعا و درخواست ایشان بیخبرند».
خلاصه آنکه دین امام و مأموم و دین پیغمبر و امت باید مثل هم باشد. ائمه و اولیاء هر قدر نزد خدا مقام داشته باشند غیر از خدا کسی را به دعا نمیخواندهاند، پیروان ایشان نیز باید مانند آنان غیر از خدا کسی را به دعا نخوانند و به خدا شرک نورزند؛ زیرا تمام انبیاء و ائمه خود مخلوق بوده، و با مرگشان از دنیا بیخبر هستند و از حشر و نشر خود نیز آگاهی ندارند.
انبیاء و رسولان خدا، به دلیل آیههای قرآن پس از مرگ از دنیا خبر ندارند و اگر از دنیا و گرفتاری اهل دنیا باخبر شوند، ناراحت خواهند شد، در حالی که خدا ایشان را برای آسوده خاطر بودن به «دار السلام» میبرد: (سورهی آل عمران) تا هیچگونه ترس و هراسی نداشته و اندوهگین نشوند.
اصلاً هر بشری باید با گوش دنیوی صدای اهل دنیا را بشنود، آنکه گوش او پر از خاک شده و یا تبدیل به خاک گردیده دیگر شنوایی ندارد، و چنانکه گفتیم خدا به رسول خود فرموده: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾[فاطر: ۲۲]. «و تو نمیتوانی سخنی را به گوش مردهها برسانی».و در جای دیگری فرموده: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ٨٠﴾[النمل: ۸۰]. «بیگمان تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نیز نمیتوانی دعوت و فراخوان خویش را به گوش کران و ناشنوایان (حقیقی) برسانی؛ آنگاه که پشت میکنند و روی برمیتابند».
وقتی شخصیتی مثل رسول خدا خاتم الأنبیاءصنمیتواند به مردگان چیزی را بگوید و یا بشنواند، چگونه دیگران میتوانند با مردگان سخن بگویند؟! و جایی که مردگان قادر نیستند سخن رسول خداصرا جواب بدهند، چگونه از دیگران میتوانند بشنوند و جوابشان را بدهند؟!!.
شایسته است که به آن راویان کذاب که روایت و زیارتنامه را جعل کردهاند نباید هیچ اعتنایی کرد، آن هم زیارتنامههایی که در آن جملههای ضد قرآنی آمده و صاحبش در برابر قبر امام ایستاده و میگوید: ای امام تو کلام مرا میشنوی و جواب مرا میدهی. واقعاً جای تعجب است که چگونه مردم قرآن را ترک کرده و به زیارتنامههای ضد قرآنی که غلوکنندگان آن را آوردهاند توجه میکنند!!
صرف نظر از آیات متعدد قرآن، دلایل عقلی را چگونه جواب میدهند که هر بشری خواه رسول یا امام و یا سایرین باید با گوش بشنود و خدا به انبیاء و اولیاء برای شنیدن گوش عطا کرده و چون از دنیا رفتند به هیچ وجه نمیتوانند با گوشی که روح ندارد و یا تبدیل به خاک شده بشنوند.
انبیاء†مانند دیگران بشراند، مگر در چیزی که خدا آن را استثناء کرده باشد، و آن وحی است که اختصاص به انبیاء دارد.
آنچه گفتیم بنابر این است که پس از وفات و جدایی روح از بدن در عالم برزخ، حیاتی باشد شبیه حیات دنیا یا قیامت، اما اگر بگوییم برزخ به معنای حائل و حاجز بین حیات است، در این صورت مطلب کاملا روشن است، و نیاز به تفصیل نیست، چنانکه قرآن فرموده: ﴿كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَهَا لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِيَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا٤٦﴾[النازعات: ۴۶]. «روزی که شاهدش باشند، گویا (در دنیا یا برزخ) جز شامگاهی یا صبحگاهی درنگ نکردهاند».
و آیات دیگری که دربارهی عالم پس از مرگ آمده؛ زیرا در دنیا حیات و در آخرت نیز حیات هست و میان این دو که فاصله و برزخ نامیده میشود حالتی غیر از این دو میباشد، یعنی حالتی همچون خواب یا بیهوشی، آنچنانکه به قطعه زمین باریکی که فاصلهی میان دو دریا باشد نیز برزخ میگویند.