خلافت ابوبكر صديقس
از (۱۱) هجری تا (۱۳) هجری
وقتی پیامبرصوفات یافت ابوبکر داشت از آبادیهای اطراف مدینه میآمد، او آمد و چادر را از روی پیامبر دور کرد و بر پیشانیاش بوسه زد و گفت: پدر و مادرم فدایت باد، خوش زیستی، و خوش مردی، و سپس چهرۀ پیامبر را پوشاند و بالای منبر رفت و گفت: هر کس از شما محمد را میپرستیده است، محمد وفات نموده است، و هر کس از شما خدا را میپرستیده است پس خداوند زنده است و هرگز نمیمیرد.
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٤٤﴾[آل عمران: ۱۴۴].
«محمدص فقط فرستاده خداست; و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند; آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند; و خداوند بزودى شاکران (و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد داد».
آنگاه مردم با صدای بلند گریه کردند و اصحاب پیامبرصدر کوچه و خیابان این آیه را تکرار میکردند، انس میگوید: گویا ما این آیه را همان وقت شنیده بودیم [۲٩]، با اینکه قرآن در آن زمان پیامبرصو قبل از وفاتش تکمیل شده بود، اما از آن جا که خبر وفات پیامبرصصدمۀ بسیار سختی برای اصحاب بود گویا این آیه را تازه میشنیدند و قبلاً آن نشنیده بودند.
و عباس بن عبدالمطلب و علی بن ابی طالب و فضل بن عباسش، پیامبرصرا غسل داده و کفن کردند تا بر او نماز خوانده شود و دفن گردد، چون که عباس عموی پیامبرصو علی و فضل بپسر عمویش بودند، بنابراین آنها برای غسل و تکفین پیامبرصاز دیگران سزاوارتر بودند.
[۲٩] صحیح بخاری – کتاب فضائل الصحابه، باب لو كنت متخذاً خلیلاً حديث ۳۴۶٧.