۲- حدیث کساء
این حدیث را عایشهل [۳۰۱]روایت کرده است او میگوید به هنگام صبح پیامبرصدر حالی که چادری بر او بود بیرون آمد و علی و فاطمه و حسن و حسینشرا داخل چادر کرد و گفت: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾[الأحزاب: ۳۳] [۳۰۲].
«خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».
از این حدیث استدلال میکنند که خداوند متعال خواسته است که پلیدی را از آنها دور کند، و هر چه خدا بخواهد میشود، پس وقتی خدا پلیدی را از آنها دور کرد آنها معصومند، و وقتی معصوم هستند باید آنها از دیگران به خلافت سزاوارتر باشند.
و این به خاطر امور زیادی باطل است:
اولاً: این آیهای که آیه تطهیر نامیده میشود دربارۀ زنان پیامبر صنازل شده است، چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤﴾[الأحزاب: ۳۲-۳۴].
«اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید; پس به گونهاى هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است».
هر کس سیاق این آیات را مورد توجه قرار دهد یقین میکند که این آیات در مورد زنان پیامبرصنازل شدهاند.
شیعیان از ﴿لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ﴾استدلال میکنند و میگویند با ضمیر مذکر خطاب کرده است و نگفت (عنکن) و گفت ﴿يُطَهِّرَكُمۡ﴾و نگفت (یطهرکن) یعنی با ضمیر مذکر خطاب کرده و با ضمیر مونث خطاب نکرده است، و میگویند وقتی با صیغه جمع مذکر خطاب شده این خودش دلیلی است که همسران پیامبر از تطهیر بیرون هستند و علی و فاطمه و حسن و حسین در آن داخل هستند و دلیلش حدیث عبا است. اما این استدلال آنها باطل و پوچ است چون آیه به هم متصل است چنان که میفرماید: ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ﴾سپس دنبال آن فرمود: ﴿وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ﴾پس در همه این آیهها زنان پیامبر مخاطب هستند.
دوم: به خاطر آن در ﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ﴾با صیغه جمع مذکر خطاب کرد چون که پیامبر هم به همراه زنان در آن شامل میشود زیرا او بزرگ اهل خانهاش میباشد، چنان که خداوند متعال دربارۀ همسر ابراهیم میگوید: ﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ ٧٣﴾[هود: ٧۳].
«گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب میکنى؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است; چرا که او ستوده و والا است!».
با اینکه فقط ابراهیم و همسرش بودند و کسی دیگر نبود، و خداوند متعال دربار موسی میفرماید: ﴿۞فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ٢٩﴾[القصص: ۲٩].
«هنگامى که موسى مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشى دید! به خانوادهاش گفت: «درنگ کنید که من آتشى دیدم! (مىروم) شاید خبرى از آن براى شما بیاورم، یا شعلهاى از آتش تا با آن گرم شوید».
و با موسی فقط زنش همراه بود.
پس اینکه خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾و با ضمیر جمع مذکر خطاب میکند برای آن است که پیامبر در این تطهیر با زنانش شامل میشود، نه اینکه علی و فاطمه و حسن و حسین در مفهوم آیه داخل هستند، و علی و فاطمه و حسن و حسینشبه دلیل حدیث کساء از اهل بیت هستند، نه به دلیل آیه، و حدیث کساء دلالت میکند که علی و فاطمه و حسن و حسین از آل بیت پیامبر هستند، چون که پیامبر آنها را با چادر پوشاند و این آیه را خواند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ﴾، و اینگونه آنها را در اهل بیت قرار داد.
سوم: اینکه معنی اهل بیت از همسران پیامبر و علی و حسن و حسین و فاطمه فراتر میرود و دیگران را نیز شامل میشود چنان که در حدیث زید بن الأرقم آمد که وقتی به او گفته شد آیا زنان پیامبر از اهل بیت او هستند؟ گفت: زنانش از اهل بیت او میباشند، ولی اهل بیت او کسانیند که زکات برای آنها حرام قرار داده شده است و آنها آل علی و آل جعفر و آل عقیل و آل عباس میباشند [۳۰۳]. پس بنابراین مفهوم اهل بیت افراد زیادی را شامل میشود، زنان پیامبر به دلیل آیه قرآن اهل بیت او هستند. و علی و فاطمه و حسن و حسین به دلیل حدیث کساء اهل بیت پیامبر هستند، و به دلیل حدیث زید بن الأرقم آل عباس بن عبدالمطلب و آل عقیل بن ابی طالب و آل جعفر بن ابی طالب و آل علی بن ابی طالب از اهل بیت هستند، پس همه اینها اهل بیت پیامبر میباشند، و بلکه تمام بنی هاشم از اهل بیت هستند. به دلیل حدیث عبدالمطلب بن ربیعه بن الحارث بن عبدالمطلب که گفت: ربیعه بن الحارث و عباس بن عبدالمطلب جمع شدند و گفتند: سوگند به خدا اگر این دو پسر بچه (به من و فضل بن عباس اشاره میکردند) را پیش پیامبر میفرستادیم و آنها با ایشان سخن میگفتند که آن دو را امیر و مسئول این صدقات میکرد و آنگاه آنها به مردم میدادند و به خودشان میرسید، گفت: در همین اثناء علی بن ابی طالب آمد و در کنار آنها ایستاد و آنها همین مطالب را با او در میان گذاشتند، علی گفت: چنین نکنید، سوگند به خدا که پیامبر این کار را نمیکند ربیعه او را کنار زد و گفت: سوگند به خدا چون نسبت به ما حسادت میورزی این را میگویی، سوگند به خدا که داماد پیامبر شدی اما ما به تو حسادت نکردیم.
علی گفت: پس آن دو را بفرستید، آنها رفتند و علی به پهلویش دراز کشید. میگوید: وقتی پیامبرصنماز ظهر را خواند آنها قبل از او به سوی حجره رفتند و میگوید ما کنار حجره نشستیم تا آن که پیامبر آمد و گوشهای ما را گرفت. سپس گفت: آنچه را پنهان میکنید بگویید، سپس او وارد شد و ما نزد او رفتیم و او در آن روز پیش زینب بنت جحش بود. میگوید هر یک از ما از دیگری خواست که حرف بزند سپس یکی از ما حرف زد و گفت: ای پیامبر تو از همه مردم بیشتر احسان میکنی و به خویشاوندان رسیدگی مینمایی و ما اینک به سن بلوغ رسیدهایم و آمدهایم که ما را بر بخشی از این صدقات امیر قرار دهی و ما همانند دیگر مردم آن را برایت جمعآوری میکنیم تا به ما هم چون دیگر مردم چیزی برسد گفت: پیامبر تا مدتی طولانی ساکت ماند تا آن که خواستیم با او سخن بگوییم. و زینب از پشت پرده به ما اشاره کرد که با او سخن نگویید. میگوید: سپس فرمود: صدقه و زکات شایسته آل محمد نیست زیرا چرکهای مردم است [۳۰۴].
چهارم: آیه نمیگوید که خداوند پلیدی را از آنها دور کرده است چون خواستن خدا در اینجا به معنی ارادۀ شرعی است یعنی دوست دارد، و این اراده غیر از اراده تقدیری است، بنابراین یعنی خدا دوست دارد که پلیدی را از شما دور سازد، و تردیدی نیست که خداوند پلیدی را از فاطمه و حسن و حسین و علی و همسران پیامبرصو آل عقیل و آل جعفر و آل عباس دور کرده است، ولی منظور از اراده در این آیه، اراده شرعی است، به خاطر این در حدیث کساء آمده که وقتی پیامبر آنها را با چادر پوشاند گفت: بار خدایا اینها اهل بیت من هستند پلیدی را از آنها دور کن [۳۰۵]. پس اگر خدا از آنها پلیدی را دور کرده است چرا پیامبر دعا میکند که خدایا پلیدی را از آنها دور کن؟!
و دعای پیامبرصدلیلی است که این اراده ارادهای شرعی است، مانند آن که خداوند متعال میفرماید: ﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمۡ وَيَهۡدِيَكُمۡ سُنَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَيَتُوبَ عَلَيۡكُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٢٦ وَٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ وَيُرِيدُ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِيلُواْ مَيۡلًا عَظِيمٗا ٢٧ يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا ٢٨﴾[النساء: ۲۶-۲۸].
«خداوند مىخواهد (با این دستورها، راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشکار سازد، و به سنتهاى (صحیح) انبیاء و پیشینیان رهبرى کند. و خداوند دانا و حکیم است. خدا مىخواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، مىخواهند شما بکلى منحرف شوید خدا میخواهد (با احکامى که تشریع کرده) کار را بر شما سبک کند; و انسان، ضعیف آفریده شده; (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم است)».
همه این خواستنها و ارادههایی که خداوند ذکر کرد، ارادهها و خواستهایی شرعی هستند، خداوند میخواهد کار را بر همه مردم آسان کند، و میخواهد که همه مردم توبه کنند. ولی آیا همه مردم توبه کردهاند؟ بعضی مردم مؤمن هستند و بعضی کافر، و خداوند توبه همه مردم را نپذیرفته است، خداوند متعال میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ فَمِنكُمۡ كَافِرٞ وَمِنكُم مُّؤۡمِنٞۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ ٢﴾[التغابن: ۲].
«او است که شما را آفرید، گروهی از شما کافرید و گروهی مؤمن، و خداوند نسبت به آنچه انجام میدهید بیناست».
پنجم: خداوند متعال میخواهد پلیدی را از هر کس و از هر مؤمنی دور کند بنابراین پیامبرصبه مسلمان فرمان داده که وقتی میخواهد نماز بخواند از جاهای آلوده پرهیز کند، و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ ٤﴾[المدثر: ۴].
«و لباست را پاک کن».
و به وضوء و غسلکردن در زمان جنابت امر کرده است.
ششم: تطهیر مخصوص علی و فاطمه و حسن و حسینشنیست بلکه کسانی دیگر هم مورد تطهیر قرار گرفتهاند چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ١٠٣﴾[التوبة: ۱۰۳].
«(اى پیامبر) از اموال آنها صدقهاى (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن; که دعاى تو، مایه آرامش آنهاست; و خداوند شنوا و داناست».
و میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ إِلَى ٱلۡكَعۡبَيۡنِۚ وَإِن كُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن كُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنكُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدٗا طَيِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُم مِّنۡهُۚ مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمۡ وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٦﴾[المائدة: ۶].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که به نماز مىایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر خود را مسح کنید و پاها را تا قوزکهاى آن بشویید، و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکى از شما از محل پستى آمده (قضاى حاجت کرده)، یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسى کردهاید)، و آب (براى غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکى تیمم کنید! و از آن، بر صورت و دستها بکشید! خداوند نمىخواهد مشکلى براى شما ایجاد کند; بلکه مىخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید; شاید شکر او را بجا آورید».
و خداوند میفرماید: ﴿إِذۡ يُغَشِّيكُمُ ٱلنُّعَاسَ أَمَنَةٗ مِّنۡهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيۡكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّيُطَهِّرَكُم بِهِۦ وَيُذۡهِبَ عَنكُمۡ رِجۡزَ ٱلشَّيۡطَٰنِ وَلِيَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمۡ وَيُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ ١١﴾[الأنفال: ۱۱].
«(ای مومنان! به یاد آورید) هنگامى را که خواب سبکى که مایه آرامش از سوى خدا بود، شما را فراگرفت; و آبى از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند; و پلیدى شیطان را از شما دور سازد; و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد».
هفتم: دور کردن پلیدی بر این دلالت نمیکند که بعد از پیامبر خدا خلیفه و جانشین هستند، بلکه ما یقین داریم که خداوند پلیدی را از علی دور ساخته است و بنابراین همه مؤمنان او را دوست دارند، و همچنین حسن و حسین و فاطمه و همسران پیامبر اینگونه هستند و بنابراین آنها امّهات المؤمنین نامیده شدهاند: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ إِلَّآ أَن تَفۡعَلُوٓاْ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِكُم مَّعۡرُوفٗاۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مَسۡطُورٗا ٦﴾[الأحزاب: ۶].
«پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها (مؤمنان) محسوب مىشوند; و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهید); این حکم در کتاب (الهى) نوشته شده است».
و همچنین خداوند پلیدی را از همه اصحاب پیامبرصدور کرده است و دلیل آن آیاتی است که در گذشته بیان کردیم [۳۰۶]، و بنابراین مسلمین اصحاب را دوست دارند، و دور کردن پلیدی از آنها بر عصمت دلالت نمیکند و نیز بر امامت دلالتی ندارد.
[۳۰۱] این دروغی را که ادعا میکنند که اصحاب فضایل علی را پنهان میکردهاند برای ما آشکار میکند، و میبینیم که عایشه که آنها ادعا میکنند که با علی دشمنی داشته است این حدیث را در فضیلت علی روایت میکند و مسلم در صحیح خود آن را بیان میدارد. [۳۰۲] مسلم، كتاب فضائل الصحابة حديث ۲۴۲۴. [۳۰۳] مسلم، كتاب فضائل الصحابة حديث ۲۴۰۸. [۳۰۴] مسلم، كتاب الزكاة حديث ۱۰٧۲، وربيعة بن الحارث بن عبدالمطلب بن هاشم بن عم النبيصاست و تمامى بني هاشم از آل بيت هستند. [۳۰۵] ترمذی، كتاب المناقب، باب مناقب أهل بيت النبي حديث ۳٧۸٧. [۳۰۶] برای تفصیل بیشتر به مختصر تحفه اثناعشری ص ۱۴٩ مراجعه کنید.