یزید و قتل حسین:
یزید دستی در کشتن حسین نداشت، نمیخواهم از یزید دفاع کنم و بلکه حقیقت را میگویم و از آن دفاع میکنم. یزید عبیدالله بن زیاد را فرستاد تا نگذارد که حسین به کوفه برسد و او را به کشتن حسین دستور نداد، بلکه خود حسین نسبت به یزید گمان نیک داشت و گفت مرا بگذارید که پیش یزید میروم و دستم را در دست او میگذارم.
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: به اتفاق اهل نقل یزید به کشتن حسین دستور نداد و بلکه به ابن زیاد نوشت که به حسین اجازه ندهد که بر عراق فرمانروایی کند، و وقتی یزید از کشته شدن حسین خبر شد از این چیز دردمند و ناراحت شد و در خانهاش گریه کرد و زنان آنها را اسیر نکرد بلکه اهل بیت حسین را گرامی داشت و آنها را به شهرشان باز گرداند، اما روایاتی که در کتابهای اهل بدعت آمد که زنان اهل بیت پیامبر خداصتوهین شدند و به اسارت گرفته شده و به شام برده شدند و آنها مورد توهین قرار گرفتند همه اینها دروغ و سخنان پوچی هستند، بلکه بنی امیه بنی هاشم را گرامی میداشتند، بنابراین وقتی الحجاج بن یوسف با فاطمه بنت عبدالله بن جعفر ازدواج کرد، عبدالملک بن مروان این را نپذیرفت و به حجاج دستور داد تا او را طلاق دهد، سپس بنی امیه بنی هاشم را بزرگ و گرامی میداشتند و هرگز زنی هاشمی به اسارت گرفته نشده است [۲۲۵].
بنابراین زنان هاشمی در آن زمان محترم و گرامی بودند، و آنچه میگویند که یزید زنان اهل بیت را به اسارت گرفت و به عنوان اسیر جنگی آنها را کنیز قرار داد باطل و دروغ است. و آنچه گفتند که سر حسین پیش یزید فرستاده شد نیز واقعیت ندارد بلکه سر حسین نزد عبیدالله در کوفه ماند، و حسین دفن شد و قبر او معلوم نیست، ولی مشهور است که او در کربلا در همان جا کشته و دفن شد.
[۲۲۵] منهاج السنه ۴/۵۵٧-۵۵۸-۵۵٩.