فتح بیت المقدس:
ابو عبیده به همراه لشکر اسلام بسوی بیت المقدس رهسپار شد و وقتی که به آن جا رسید بیت المقدس را محاصره کرد و چنان آنها را در تنگنا قرار داد که صلح را پذیرفتند با این شرط که امیر المومنین عمر بن الخطابسپیش آنها بیائید [۶٩]وقتی عمر به شام رسید ابو عبیده فرماندهان بزرگ همانند خالد بن ولید، و یزید بن أبی سفیان، به استقبال او رفتند ابو عبیده پیاده شد و عمر هم پیاده شد ابو عبیده خواست دستهای عمر را ببوسد، و اما عمر خواست پاهای ابو عبیده را ببوسد آن گاه ابو عبیده دست نگه داشت و عمر نیز دست نگه داشت، آن گاه عمر حرکت کرد تا آنکه با نصاراى بیت المقدس صلح نمود بشرط اینکه تا سه روز رومیان را از بیت المقدس بیرون کنند و عمر از همان دری وارد مسجد شد که پیامبر خداصدر شب اسراء وارد شده بود. گفتهاند او به هنگام ورود به بیت المقدس لبیک گفت و دو رکعت نماز در محراب داود خواند، و نماز صبح فردا را در آن جا با مسلمین اداء نمود و در رکعت اول سوره(ص) را خواند و سجده کرد و مسلمین نیز سجده کردند و در رکعت دوم سوره (بنیاسرائیل) را خواند پس با راهنمایی کعب احبار به محل صخره آمد کعب به او پیشنهاد کرد که مسجد را از پشت سر قرار دهد، عمر گفت با دین یهودیت مشابهت کردهاید، سپس مسجد را در جانب قبله بیت المقدس قرار داد – جایی که آن را امروز عمری میگویند – سپس عمر چادرش را پهن نمود و خاکهای صخره را از آن دور میکرد و مسلمین نیز همراه او همین کار را کردند و بعد (رومیها را مأمور کرد تا بقیه خاکها را دور کنند، و زیرا رومیها صخره را زبالهدانی کرده بودند چون که قبله یهودیان بود، و زنها پارچه آلوده به خون عادت ماهانگی خود را روی صخره میانداختند آنها میخواستند با این کار از یهودیان انتقام بگیرند زیرا یهودیان قبر کسی را که به جای عیسی به دار آویختند به عنوان زبالهدان قرار داده بودند و به این خاطر محل به دار آویختن آن فرد قمامه(زبالهدان) نامیده میشود و این اسم به کلیسایی که نصارى آن جا بناء کرده بودند اطلاق میشد.
[۶٩] البدایة والنهایة ٧/۵٧.