عثمان را چه كس به قتل رساند؟
بعد از آن که عثمان محاصره شد، از دیوار خانه بالا رفتند و وارد خانهاش شده و او را در حالی که قرآن پیش روی او بود کشتند. به حسن بصری گفته شد (حسن بصری در آن دوران زندگی کرده بود چون که او از بزرگان تابعین بود) آیا در میان کسانی که عثمان را کشتند کسی از مهاجران و انصار بود؟ گفت: افراد بیتربیت و فاسدی از اهل مصر بودند [۱۴۰]. ولی سران قاتلان عثمان معروف و شناخته شده هستند و آنها کنانه بن بشر، رومان الیمانی، و فردی به نام جبله و سودان بن حمران و مردی که از بنی سدوس که به الموت الاسود (مرگ سیاه) ملقب بود و مالک بن اشتر النخعی بودند.
اینها سران فتنه و شورشی بود که علیه عثمانسانجام گرفت. عمره بنت ارطأه میگوید: در سالی که عثمان کشته شد همراه با عایشه به مکه رفتم، از مدینه گذشتیم و قرآنی را دیدیم که در دامان عثمان بود و عثمان کشته شد و اولین قطره خون او روی این آیه ریخته شده بود: ﴿فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا هُمۡ فِي شِقَاقٖۖ فَسَيَكۡفِيكَهُمُ ٱللَّهُۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٣٧﴾[البقرة: ۱۳٧].
«اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آوردهاید ایمان بیاورند، هدایت یافتهاند; و اگر سرپیچى کنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مىکند; و او شنونده و داناست».
عمره میگوید: پس هیچ کسی از آنها درست و به خوبی نمرد [۱۴۱]. و محمد بن سیرین میگوید: کعبه را طواف میکردم ناگهان مردی را دیدم که میگفت: بار خدایا مرا ببخش و گمان نمیکنم که مرا ببخشی. ابن سیرین میگوید از او تعجب کردم و گفتم: ای بندۀ خدا از هیچ کسی نشنیدهام که سخنی مانند سخن تو بگوید. مرد گفت: من با خدا عهد بسته بودم اگر به عثمان دسترسی پیدا کنم او را یک سیلی بزنم، و وقتی او کشته شد و در خانه روی تابوت گذاشته شد، مردم میآمدند و بر او نماز میخواندند و او در خانهاش بود، من به بهانۀ اینکه میخواهم بر او نماز بخوانم وارد شدم، و وقتی دیدم که کسی در خانه نیست پارچه را از چهرهاش دور کردم و او را که مرده بود یک سیلی زدم آنگاه دستم خشک شد. ابن سیرین میگوید: دست او را دیدم که چون چوبی خشک شده بود [۱۴۲].
چگونه عثمانسکشته شد و هیچ کس از اصحاب از او دفاع نکرد؟
علت اول این بود که عثمان خودش قاطعانه از آنها خواسته بود که برای دفاع از او با کسی نجنگند بنابراین به آنها دستور داد تا شمشیرهایشان را غلاف کنند و آنان را از جنگیدن بازداشت، و تسلیم تقدیر و فیصله الهی شد.
و این نشانگر دو چیز است:
اول شجاعت عثمان، و دوّم مهربانی او با امت محمدص، چون عثمان میفهمید که شورشیان بادیهنشینهایی خشن و فاسد هستند، بنابراین چنین به نظرش رسید که اگر اصحاب با اینها بجنگند فسادی پیش میآید که از فساد کشته شدن یک نفر بزرگتر است، و شاید سبب شود تا تعداد زیادی از اصحاب کشته شوند، و ممکن است شورشیان به ناموس مردم تجاوز کنند و اموال آنها را غارت کنند، بنابراین مصلحت را در آن دید که خودش کشته شود و کسی از اصحاب پیامبر خداصکشته نشود و حرمت مدینه پیامبر خداصهتک نگردد.
علت دوم: تعدا اصحاب خیلی کمتر از تعداد شورشیان بود، زیرا اصحاب پیامبر خداصدر چهار جا بودند:
جای اول: مکه چون که موسم حج بود و افراد زیادی برای ادای مناسک حج رفته بودند و حضور نداشتند، و عثمان عبدالله بن عباس را در حج امیر قرار داده بود.
جای دوم: بیرون از مکه، بعضی از اصحاب در شهرها اقامت گزیده بودند و در کوفه و بصره و مصر و شام و دیگر شهرها زندگی میکردند.
جای سوم: جهاد، و بعضی از اصحاب پیامبرصدر جهاد به سر میبردند.
جای چهارم: و کسانی از اصحاب که در مدینه بودند تعدادشان با تعداد شورشیان برابر نبود.
علت سوّم: اصحاب فرزندانشان را فرستادند تا از عثمان دفاع کنند و فکر نمیکردند که قضیه به کشتن خلیفه میانجامد بلکه آنها فکر میکردند فقط محاصره میکنند و اظهار مخالفت میکنند و سپس بعد از آن بر میگردند، اما اینکه آنها جرأت میکنند و عثمان را به قتل میرساند، بعضی از اصحاب فکر میکردند که کار به اینجا نمیرسد. و راجحترین قول، قول اول است یعنی دلیل دفاع نکردن اصحاب از عثمان این بود که عثمانسآنها را از جنگیدن و شمشیر کشیدن منع کرد.
[۱۴۰] تاريخ خليفة ص ۱٧۶ با اسناد صحيح. [۱۴۱] فضائل الصحابة ۱/۵۰۱ حديث ۸۱٧ و اسناد آن صحیح است و همچنین نگا: ٧۶۵/٧۶۶. [۱۴۲] البدایة والنهایة ٧/۲۰۰ و راویان آن ثقه هستند به جز عیسی بن المنهال که ابن حبان او را ثقه قرار داده و ابن ابی حاتم او را در الجرح والتعدیل ۶/۲۸۸ در مورد او سکوت کرده است و بخاری نیز در التاریخ الکبیر ۶/۳٩٩ او را نام برده و در مورد او سکوت کرده است.