عدالت اصحابش
تعریف صحابه در لغت: صحابی در لغت معانی دارد که همه بر محور همراهی و اطاعت دور میزنند [۲۳۱].
و صحابی در اصطلاح یعنی کسی که پیامبر را دیده و به او ایمان داشته است و بر اسلام وفات یافته است [۲۳۲].
و تعریفهای دیگری برای واژه صحابه ارائه دادهاند.
و اصحاب در همراهی پیامبرصو در مقام و فضل با یکدیگر متفاوت هستند.
و عدالت و درستکاری بودن اصحاب امری بدیهی و پذیرفته شده نزد اهل سنت و جماعت است، و اقوال علمای اهل سنت در مورد عدالت اصحاب محمدصبیان خواهد شد.
خداوند متعال میفرماید: ﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا ١٨﴾[الفتح: ۱۸].
«خداوند از مؤمنان ـ هنگامى که در زیر آن درخت (بیعهالرضوان که در حدیبیه انجام گرفت) با تو بیعت کردند ـ راضى و خشنود شد; خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود مىدانست; از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزى نزدیکى (یعنى فتح خیبر) بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود».
خداوند در این آیه بیان نموده است که او تعالی از مؤمنانی که زیر درخت با پیامبرصبیعت کردند راضی و خوشنود است.
چون خداوند ایمان و صداقتی که در دلهایشان نهفته بود را میدانست بنابراین آرامش را بر آنها فرود آورد، پس در اینجا خداوند به صداقت و راستی ایمان این قومی که زیر درخت با پیامبرصبیعت کردهاند گواهی میدهد.
و پیامبرصفرمود: «از کسانی که زیر درخت بیعت کردهاند هیچ کس به جهنم نمیرود مگر صاحب شتر سرخ» [۲۳۳].
و صاحب آن شتر فردی از منافقان به نام الجد بن قیس بود که همراه پیامبر بیرون آمده بود، و تعداد کسانی که زیر درخت با پیامبرصبیعت کردند هزار و چهار صد نفر بود و گفتهاند که هزار و پانصد نفر بودند، خداوند به ایمان اینها گواهی داد و ثابت کرد که دلهای اینان همانند ظاهرشان است، و هیچ منافقی در میان آنها نیست به جز یک نفر که پیامبرصاو را معرّفی کرده است و آن منافق با پیامبر همراه بود اما در بیعت حضور نداشت و با پیامبر بیعت نکرد و خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تُنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ١٠﴾[الحدید: ۱۰].
«چه عذرى براى شماست که در راه خدا انفاق نمىکنید در حالى که میراث آسمانها و زمین همه از آن خداست (و کسى چیزى را با خود نمىبرد)! کسانى که قبل از پیروزى فتح مکه انفاق کردند و جنگیدند (با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند; آنها بلندمقامتر از کسانى هستند که بعد از فتح مکه انفاق نمودند و جهاد کردند; و خداوند به هر دو وعده نیک داده; و خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است و پاداش آن را به شما خواهد داد».
یعنی به کسانی که قبل از فتح انفاق کرده و در راه خدا جنگیدهاند وعده نیک داده است و همچنین کسانی را که بعد از فتح مکه اموال خود را بخشیده و در راه خدا جنگیدهاند وعده نیک داده است، و مصداق این گفتۀ الهی است که میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١ لَا يَسۡمَعُونَ حَسِيسَهَاۖ وَهُمۡ فِي مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ ١٠٢ لَا يَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَكۡبَرُ وَتَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ هَٰذَا يَوۡمُكُمُ ٱلَّذِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ ١٠٣﴾[الأنبیاء: ۱۰۱-۱۰۳].
«(اما) کسانى که از قبل، وعده نیک از سوى ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته مىشوند. آنها صداى آتش دوزخ را نمىشوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند، وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمىکند; و فرشتگان به استقبالشان مىآیند، (و مىگویند:) این همان روزى است که به شما وعده داده مىشد».
این هم شهادت و گواهی الهی برای همه اصحاب است کسانی که قبل از فتح ایمان آورده و انفاق کردهاند، و کسانی که بعد از فتح مکه ایمان آورده و انفاق کردهاند.
و خداوند متعال در بیان محل مصرف مال غنیمت میگوید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨﴾[الحشر: ۸].
«این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند، آنها فضل خداوند و رضای او را میطلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند، آنها راستگویانند».
خداوند حالت دلهای آنان را بیان میدارد و میگوید که آنها خوشنود و فضل خدا را میخواهند. و میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩﴾[الحشر: ٩].
«و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین مدینه) و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند، هر مسلمانی را به سویشان هجرت کند دوست دارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند، و آنها را بر خود مقدم میدارند هرچند خودشان بسیار نیازمند باشند، و کسانی که از بخل و حرص نفس خویش بازداشته شدهاند، رستگارانند».
و خداوند دربارۀ امت محمدصمیگوید: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَكۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١١٠﴾[آل عمران: ۱۱۰].
«شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند; (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانى،) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمى از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)».
امکان ندارد که این امتی که خداوند میگوید بهترین امت است به گونهای باشد که بعضی از فرقههای گمراه میگویند که مهاجرین و انصار همه مرتد شدهاند به جز سه نفر [۲۳۴]، کسانی که همه مرتد میشوند و فقط سه نفر باقی میماند خداوند دربارۀ آنها نمیگوید که آنها بهترین امتی هستند که به سود انسانها آفریده شدهاند.
و پیامبرصمیفرماید: «اصحاب مرا ناسزا نگوئید، سوگند به کسی که جانم در دست اوست اگر کسی از شما به اندازۀ کوه احد طلا انفاق کند به اندازه مشت یا نیم مشت آنها نخواهد رسید» [۲۳۵].
و پیامبرصفرمود: «روز قیامت نوح فراخوانده میشود او میگوید: پروردگارا حاضرم، خداوند متعال به او میگوید آیا پیام مرا رساندی؟ میگوید: بله. آنگاه به امّت نوح گفته میشود، آیا نوح پیام الهی را به شما رساند؟ میگویند: بیمدهندهای نزد ما نیامده است، خداوند به نوح میگوید: چه کسی برای تو گواهی میدهد که پیام الهی را به آنها رساندهای؟ نوح میگوید محمد و امت او، و آنگاه پیامبر و امت برای نوح گواهی میدهند، و پیامبرصفرمود: در این آیه همین بیان شده است: ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيۡكُمۡ شَهِيدٗاۗ﴾[البقرة: ۱۴۳].
«شما را امتى میانهاى قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط;) تا بر مردم گواه باشید; و پیامبر هم بر شما گواه است».
سپس پیامبرصدر تفسیر این آیه فرمود: «وسط و میانهروی یعنی عدالت و درستکاری» [۲۳۶]، پس پیامبر خودش وسط و میانهروی را به درستکاری و عدالت تفسیر مینماید، بنابراین خداوند خودش تایید میکند که این امت، امت عادلی است و خداوند آن را درست و راست نموده است.
و همچنین از اموری که به صورت اجمالی و کلی بر عدالت اصحاب دلالت میکند این است که علما روایتهایی را که اصحاب پیامبرصروایت کردهاند بررسی نمودهاند و حتی یک صحابی را نیافتهاند که دروغی به پیامبرصنسبت داده باشد، و با وجود آن که در آخر دوران اصحابشبدعتهای قدریه و شیعه و خوارج رواج یافت اما هیچ کسی از اصحاب به این فرقهها گرایش نداشتند و از آنها نبودند، و این دلیلی است بر آن که خداوند آنها را برگزیده و برای همراهی پیامبرش انتخاب کرده است [۲۳٧].
و سپس باید به امر مهمّی گوشزد کرد و آن اینکه عدالت به معنای عصمت نیست، و ما گرچه معتقد به عدالت اصحاب پیامبرصهستیم ولی نمیگوییم که آنها معصومند، زیرا آنها انسان بودهاند، و پیامبرصمیفرماید: «همه فرزندان آدم خطاکارند» [۲۳۸]. بنابراین اصحاب از فرزندان آدم هستند و ممکن است خطا از آنها سر زده باشد، گرچه اشتباهات و خطاهای آنان در دریای نیکیهایشان پوشیده و پنهان میماند.
ابن عبدالبر میگوید: اهل حق یعنی اهل سنت و جماعت اجماع کردهاند که همه اصحاب عادل و درستکارند [۲۳٩].
و ابن حجر السعقلانی میگوید: اهل سنت همه بر این اتفاق دارند که همۀ اصحاب عادل و درستکارند، و در این مورد جز افرادی از اهل بدعت کسی مخالفت نکرده است [۲۴۰].
و همچنین تاعراقی و الجوینی و ابن الصلاح و ابن کثیر و کسانی دیگر نقل کردهاند که مسلمین بر این اجماع دارند که همه اصحاب عادل و درستکارند [۲۴۱].
الخطیب البغدادی میگوید: اگر خداوند چیزی در مورد آنها نمیگفت باز هم هجرت و جهاد و جانفدایی آنها برای اسلام و بذل اموال در راه خدا و جنگیدن با پدران و برادران و خیرخواهی در راه دین و قوّت ایمان و یقین دلیلی قطعی برای عدالت آنهاست و باید در پرتو به پاکی و اینکه آنها از همه پاکان و درستکارانی که بعد از آنها تا ابد خواهند آمد افضل و بهتر است باید معتقد بود [۲۴۲].
[۲۳۱] لسان العرب ۱/۵۱٩. [۲۳۲] الاصابة ۱/۱۰. [۲۳۳] الترمذی كتاب المناقب، باب في فضل من بايع تحت الشجرة حديث ۳۸۶۳ و اصل اين روايت در مسلم كتاب فضائل الصحابة حديث ۱۴٩۶. [۲۳۴] اصول الکافی ۲/۲۴۴. [۲۳۵] مسلم: كتاب فضائل الصحابه حديث ۲۵۴. [۲۳۶] بخاری كتاب التفسير، باب وکذلک جعلناکم أمة وسطاً حديث ۴۴۸٧. [۲۳٧] عبدالله بن مسعود میگوید: خداوند به دلهای بندگان نگاه کرد پس دید که قلب محمد از قلبهای همه بندگان بهتر است بنابراین او را برگزید و به پیامبری مبعوث کرد و بعد از قلب محمد بهترین قلبها قلوب اصحاب او بود، بنابراین خداوند آنها را وزیرانی برای پیامبرش گرداند. مسند احمد ۱/۳٧٩. [۲۳۸] مسند احمد ۳/۱٩۸. [۲۳٩] الاستیعاب ۱/۸. [۲۴۰] الاصابه ۱/۱٧. [۲۴۱] برای توضیح بیشتر به کتاب: (صحابة رسول الله في الکتاب والسنة) باب چهارم مبحث عدالة الصحابة مراجعه کنید. [۲۴۲] الکفایه فی علم الروایه ص ٩۶.