آیا معاویه به خاطر خلافت با علی درگیر بود؟
ابو مسلم الخولانی میگوید که پیش معاویه آمدم و به او گفتم: تو با علی درگیر میشوی آیا تو همانند او هستی؟ معاویه گفت: نه، سوگند به خدا که میدانم که علی برتر و افضل است و به خلافت سزاوارتر است، ولی آیا شما نمیدانید که عثمان مظلومانه کشته شده است؟ و من پسر عموی او هستم و خون او را میخواهم، پس پیش علی بروید و به او بگویید که قاتلان عثمان را به من تحویل دهد و من امور حکومت را به او میسپارم، آنها پیش علی آمدند و با او سخن گفتند، علی نپذیرفت و قاتلان را تحویل نداد [۱۶۰].
بنابراین معاویه نگفت که او خلیفه است، و هرگز به خاطر خلافت با علی درگیر نشد، بنابراین وقتی با هم درگیر شدند و مسئله به تحکیم رسید و نویسنده نوشت این عهدی است که امیر المؤمنین علی با معاویه بن ابی سفیان میبندد، معاویه گفت: امیر المؤمنین ننویس، اگر با تو بیعت میکردم که تو امیر المؤمنین هستی با تو نمیجنگیدم، و بلکه فقط اسم من و اسم خودت را بنویس، و آنگاه معاویه رو به نویسنده کرد و گفت: اسم او را قبل از اسم من بنویس چون او فضیلت بیشتری دارد و در پذیرفتن اسلام از من پیشگام بوده است [۱۶۱].
بنابراین جنگ علی و معاویه دو خلیفه نبود، و بلکه علت آن بود که علی میخواست معاویه را عزل کند و معاویه عزل را نمیپذیرفت مگر آن که قاتلان پسر عمویش کشته میشدند و یا به او تحویل داده میشدند. پس چنان که شایع است موضوع اختلاف خلافت نبود. تعداد لشکریان علی صد هزار نفر بود و تعداد افراد معاویه هفتاد هزار نفر بودند، و در این جنگ عمار بن یاسر که در میان لشکر علی بود کشته شد و پیامبرصبه عمار گفته بود: ای عمّار گروه شورشی تو را خواهند کشت [۱۶۲].
احمد بن حنبل را در مورد این حدیث پرسیدند که چه دربارۀ آن چه میگویی؟ گفت: در مورد آن حرفی نمیزنم نپرداختن به آن بهتر است، چنان که پیامبر خداصگفت: گروهی شورشی او را میکشند، و سکوت کرد [۱۶۳].
ابن حجر میگوید: جمهور اهل سنت بر این باورند که کسانی که همراه علی میجنگیدهاند بر حق بودهاند، و کسانی که علیه علی میجنگیدهاند شورشی بودهاند، اما اهل سنت همه بر این اتفاق دارند که از این گروه کسی مذمت نمیشود بلکه میگویند آنها اجتهاد کردند و به خطا رفتند [۱۶۴].
و میگوید: اهل سنت بر این اتفاق کردهاند که نباید کسی از اصحاب به خاطر آنچه از آنها سر زده مورد عیبجویی قرار بگیرند چون آنها براساس اجتهاد خود جنگیدند [۱۶۵].
و طبری در تایید مذهب حامیان علیسمیگوید: اگر در هر اختلافی که میان مسلمین میافتد فرار کردن از آن و خانهنشین شدن لازم و واجب میبود، حدّی اقامه نمیشد و باطلی از بین نمیرفت و فاسقان راهی برای ارتکاب کارهای حرام مییافتند [۱۶۶].
گفتم: اگر قضیه واضح و روشن باشد این درست است، ولی اگر امور مشتبه و نامشخص بودند باید دوری کرد، به خاطر این بسیاری در این جنگ شرکت نکردند. پس آنچه باید بدان معتقد باشیم این است که طلحه و زبیر و عایشه و همراهانش و همچنین علی و همراهانش براساس اجتهاد خود جنگ کردند، و یک فتنه بود که رخ داد، و برای جنگ جمل آنها آمادگی نکرده بودند و نمیخواستند با یکدیگر بجنگند.
و ابن حزم و ابن تیمیه از جمهور نقل کردهاند که در این مسئله نباید سخن گفت. ابن تیمیه میگوید: اگر کسی بگوید علی ابتدا با آنها جنگید، به او گفته میشود. آنها ابتدا از اطاعت و بیعت کردن با او سرباز زدند و او را ستمگر و مشارک در ریختن خون عثمان قرار دادند و گواهی دروغ را علیه او پذیرفتند چنان در میان اهل شام شایع شده بود که علی به کشتن عثمان راضی بوده است. و به چهار دلیل این شایعه در میان شامیها قوت گرفته بود:
۱- نکشتن قاتلان عثمان.
۲- جنگ جمل.
۳- ترک گفتن علی مدینه را و سکونت گزیدن او در کوفه که اردوگاه و پناهگاه قاتلان عثمان بود.
۴- افرادی که متهم به قتل عثمان بودند در لشکر علی قرار داشتند.
به خاطر این چهار چیز شامیها (به خصوص افراد جاهل آنها) مشکوک شدند که علیسدر کشتن عثمانسدست دارد، و در حقیقت علی هیچ مشارکتی در قتل عثمان نداشت و بلکه او قاتلان عثمان را نفرین میکرد، اگر گفته شود این به تنهایی جنگیدن با آنها را توجیه نمیکند، گفته میشود برای آنها جایز نبود که با علیسبجنگند چون علی توانایی کشتن قاتلان عثمان را نداشت، و اگر هم او میتوانست قاتلان عثمان را به قتل برساند و این کار را نمیکرد نباید در جماعت مسلمین تفرقه ایجاد میشد، و از بیعت کردن با او امتناع به عمل میآمد، بلکه به هر حال بیعت کردن با او بیشتر به مصلحت دین و برای مسلمین سودمندتر بود.
[۱۶۰] تاریخ الاسلام، عهد الخلفاء الراشدین ص ۵۴۰ و سند آن صحیح است. [۱۶۱] البدایة والنهایة ٧/۲۸۸. [۱۶۲] متفق علیه بخاری کتاب الصلاة باب التعاون فی بناء المسجد حديث ۴۴٧ و مسلم کتاب الفتنة ۲٩۱۵. [۱۶۳] السنة خلال ص ۴۶۳ حديث ٧۲۲. [۱۶۴] فتح الباری ۱۳/٧۲. [۱۶۵] منبع سابق ۱۳/۳٧. [۱۶۶] منبع سابق.