آنچه بايد از آن دوری كنيم
وقتی کتابهای تاریخ را میخوانیم باید از حرکت با رأی و دیدگاه مؤلف بپرهیزیم و بلکه باید به اصل روایت نگاه کنیم نه به رأی و نظر مؤلف، و نیز باید به هنگام خواندن انصاف را مدّ نظر داشته باشیم.
وقتی تاریخ اصحاب پیامبر خداصرا میخوانیم باید به دو چیز معتقد باشیم:
اول: اینکه معتقد باشیم که اصحاب پیامبرصبعد از پیامبران خدا بهترین انسانها هستند، چون که خداوند تبارک و تعالی آنها را ستوده است و در چندین حدیث بیان شده که اصحاب پیامبر بعد از پیامبران خدا بهترین انسانها هستند و در میان امتها بهترین امت هستند.
دوم: اینکه بدانیم که اصحاب پیامبر خدا معصوم نیستند. بله ما معتقدیم که اگر همه آنها بر چیزی اجماع کنند به خطا نمیروند و اجماع آنان معصوم است چون پیامبرصبه ما خبر داده که این امت بر گمراهی اتفاق نخواهد کرد، پس اصحاب از اجماع کردن بر خطا معصومند [٩]، اما افراد آنها معصوم نیستند، و فقط پیامبران و ملائکه معصومند، و غیر از پیامبران و ملائکه از دیدگاه ما کسی معصوم نیست بنابراین ما باید معتقد باشیم که اصحاب بهترین انسانها هستند، و نیز معتقد باشیم که آنها معصوم نیستند. پس اگر با روایتی برخورد کردی که در آن یک صحابی مورد عیبجویی قرار گرفته بود قبل از پذیرفتن یا نپذیرفتن آن به سندش نگاه کن، اگر سند صحیح بود پس بدان که آنها معصوم نیستند و مانند سایر انسانها دچار اشتباه میشوند، و اگر سند ضعیف بود از اصل و قاعده کلی پیروی کن و آن اینکه آنها بعد از پیامبران بهترین انسانها هستند. و خداوند اصحاب پیامبر خداصرا میستاید و میفرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲٩].
«محمدص فرستاده خداست; و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند; پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند (تا آنان را به بهشت وارد نماید); نشانه (اطاعت) آنها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است مراد این است که اثر عبادت و صلاح و اخلاص برای خداوند متعال، بر چهره مؤمن آشکار میشود; این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتى که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامىدارد; این براى آن است که کافران را به خشم آورد، (یعنی: حق تعالی مسلمانان را بسیار نیرومند میگرداند تا مایه خشم و غیظ کافران گردند، ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى (که بهشت است) داده است. (البته این مثل، شامل صحابه رسول اللهص وش و همه کسانی از افواج ایمان و لشکریان اسلام در گذار عصرها و نسلها میشود که نقش قدمشان را دنبال، و بر راه و روش ایشان رهرو باشند)».
در این خداوند تبارک و تعالی همۀ اصحاب پیامبرصرا ستوده است، پس اصل و قاعده کلّی در مورد آنها این است که آنان باید ستوده و تمجید شوند، و از پیامبرصروایت شده است که فرمود: «اصحاب مرا ناسزا نگویید اگر از شما کسی به اندازه کوه احد در راه خدا انفاق کند به اندازۀ یک مشت یا نیم آنها نمیرسد [۱۰].
پس پیامبرصاصحاب و یارانش را ستوده و تمجید کرده است. و در فصل سوّم این کتاب در مورد عدالت اصحاب به تفصیل بحث خواهد شد.
و ابو عبدالله القحطانی میگوید:
لا تقبلن من التوارخ كل ما
جمع الرواة وخط كل بنان
از تاریخ همه آنچه را که راویان گرد آوردهاند و هر کسی نوشته است را قبول نکن.
ارو الحديث المنتقى عن أهله
سيما ذوي الأحلام والأسنان
حدیث برگزیده و درست را از اهل آن به خصوص بزرگان و ماهران فن روایت کن.
كابن المسيب والعلا ومالك
والليث والزهري أو سفيان
از افرادی مانند ابن المسیب و العلا و مالک و اللیت و زهری یا سفیان روایت کن.
یعنی وقتی تاریخ صحیح و درستی را فرابگیری بدان که همان است که اینها و افراد ثقه و مورد اعتمادی مانند اینها روایت میکنند، و مانند کسانی مباش که سیرۀ اصحاب پیامبرصرا مورد عیبجویی قرار میدهند و میگویند: تاریخ ما تاریخ سیاهی است، اما چنین نیست که اینها میگویند بلکه تاریخ ما تاریخی درخشان و زیباست که انسان از خواندن آن لذّت میبرد.
و برای اطلاع بیشتر به کتابهای تاریخ چون تاریخ الامم والملوک معروف به تاریخ طبری یا البدایه والنهایه و تاریخ الاسلام ذهبی و دیگر کتابهای معتبر تاریخ مراجعه کنید، اما باید دانست که تاریخ امام طبری مهمترین کتاب در تاریخ اسلامی است و بیشتر مردم از آن نقل میکنند، اهل سنت از تاریخ طبری نقل میکنند و از آن دلیل میگیرند، و همچنین اهل بدعت نیز از آن دلیل میگیرند، اما اینکه چرا تاریخ طبری بر دیگر کتابهای تاریخ مقدم است؟ باید گفت که به خاطر امور زیادی تاریخ طبری بر دیگر کتابهای تاریخ مقدم است که برخی از این امور عبارتند از:
۱- زمان امام طبری به زمان این رخدادها نزدیک بوده است.
۲- امام طبری با سند روایت میکند.
۳- جایگاه والای علمی امام طبری/.
۴- بیشتر کتابهای تاریخ از او نقل میکنند.
و وقتی چنین است پس ما وقتی میخواهیم تاریخ بخوانیم باید مستقیم به سراغ تاریخ طبری برویم، ولی چنان که گفتم هم اهل سنت از تاریخ طبری دلیل میآورند، و هم اهل بدعت، پس چگونه میتوان این و آن را تطبیق داد؟
باید دانست که چنان که گفتیم یکی از ویژگیهای تاریخ طبری این است که روایات را با سند ذکر میکند، و اهل سنت از روایات صحیح طبری استفاده میکنند، در صورتی که اهل بدعت درست و ناردست را نقل میکنند، و مهم این است که با خواستهها و امیالشان موافق باشد. بنابراین باید روش امام طبری را در کتاب تاریخش بدانیم.
[٩] احمد در مسند خود از طریق ابی بصره الغفاری ۶/۳٩۶ حديث ۲۶۶۸۲ این حدیث را روایت کرده است، و ابن ماجه، ک: الفتن – باب سواد الاعظم – ۲/۳۶٧ حدیث ۳٩٩۸ از طریق انس بن مالک روایت کرده است، و ابن ابی عاصم در سنن باب ما ذکر من امر النبی صبلزوم الجماعه ص ۳٩ حدیث ۸۰ آن را روایت نموده است. [۱۰] متفق عليه: البخاري، ك: فضائل الصحابه، باب: لو كنت متخذاً خليلاً، ۳۶٧۳. مسلم: فضائل الصحابه ۲۵۴۰.