ناقلان اخبار چگونه تاريخ را تحريف میكنند
وسیلههایی که ناقلان اخباری به وسیلۀ آن سیمای تاریخ را مشوه مینمایند عبارتند از:
۱- دروغگویی و از خود در آوردن داستانی از سر خود میسازند، چنان که به دروغ داستانی ساختهاند که وقتی خبر مرگ علیسبه عایشهلرسیده عایشه سجده شکر به جا آورد، و این داستانی دروغین است [۱٧].
۲- اضافه کردن به واقعه یا کاستن از آن به هدف تحریف واقعیت.
به این صورت که اصل واقعه درست است مانند واقعه سقیفه که داستان سقیفه درست است و در آن جا ابوبکر و عمر و ابی عبیده از یک سو، و از طرف دیگر حباب بن منذر و سعد بن عباده و کسانی دیگر از انصار جمع شدهاند، اما کسانی که خواستهاند که این حقیقت را تحریف کنند چیزهایی به آن افزودهاند که بیان خواهد شد.
۳- تاویل و توجیه نادرست واقعات.
به این صورت که ناقل اخبار میکوشد تا واقعه را توجیه و تفسیری نادرستی کند که با امیال و هوای نفس او و با عقیده و بدعتش مطابقت نماید.
۴- برجسته کردن اشتباهات و کاستیها.
شاید داستان صحیح و واقعی باشد اما ناقل اخبار در آن اشتباهات را برجسته مینماید و خوبیها را میپوشاند.
۵- سرودن اشعاری برای تایید حوادثی تاریخی.
شعر میسرایند و سپس آن را به امیر المؤمنین علیسیا به ام المؤمنین عایشهلیا به زیبر و یا به طلحهبنسبت میدهند که در این شعر یکی از اصحاب مورد عیبجویی قرار گرفته است، چنان که شعری به ابن عباس نسبت دادهاند که او در حق ام المؤمنین گفت: تبغلت تجملت: و لو شئت تفیلت.
سوار بر قاطر شدی و سپس سوار شتر شدی و اگر میخواستی (برای جنگ و فتنهانگیزی) سوار فیل میشدی.
۶- تا نوشتن نامههای دروغین.
چنان که در داستان کشته شدن عثمانسبیان خواهد شد که نامههایی به دروغ به او نسبت دادند، و نوشتهای را به دروغ به عایشه نسبت دادند و به دروغ نوشتههایی را به علی و طلحه و زبیر نسبت دادند، و علاوه از این کتابهایی تالیف شده و به دروغ به علیسنسبت داده شده است، مانند کتاب نهج البلاغه که به دروغ آن را به علی نسبت دادهاند، و کتاب الامامه والسیاسه که به دروغ به ابن قتیبه آن را نسبت دادهاند [۱۸].
[۱٧] تیجانی در کتابش (فاسألوا أهل الذکر) ص ٩٧ آن را ذکر کرده و گویندهاش را بیان نکرده است. [۱۸] نگا: مقدمه کتاب تأویل مشکل القرآن ابن قتیبه تحقیق السید احمد صقر ص ۳۲.