آیا یزید شایسته خلافت بود یا نه؟
ابن کثیر [۲۰۳]داستان عبدالله بن مطیع و یارانش را بیان کرده که پیش محمد بن الحنفیه پسر علی بن ابی طالب و برادر پدری الحسن و الحسینشرفتند و از او خواستند که یزید را خلع کند، اما محمد الحنفیه نپذیرفت، ابن مطیع گفت: یزید بن معاویه شراب مینوشد و نماز نمیخواند. محمد گفت: من از او آنچه شما میگویید ندیدهام، و من پیش او رفته و اقامت کردهام و دیدم که او به نماز پایبند است، و خیر و خوبی را در نظر میگیرد، و از فقه میپرسد، و به سنت پایبند است.
گفتند: او پیش تو تظاهر به چنین کارهایی میکرده است.
محمد بن الحنفیه میگوید: او چه ترسی از من داشت؟ یا چه امیدی داشت که چنین تصنّع کند؟ آیا آنچه درباره او میگویید از او دیدهاید؟ گفتند: از دیدگاه ما واقعیت است گرچه ما ندیدهایم، محمد بن الحنفیه میگوید: خداوند کسانی را که گواهی میدهند از چنین شهادتی باز داشته است و سپس فرموده الهی را برای آنها خواند که میفرماید: ﴿وَلَا يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٨٦﴾[الزخرف: ۸۶].
«کسانى را که غیر از او مىخوانند قادر بر شفاعت نیستند; مگر آنها که شهادت به حق دادهاند و بخوبى آگاهند».
اما فسقی که به یزید نسبت داده شده که او شراب مینوشید یا با میمون بازی میکرده است، یا کارهای زشتی که به او نسبت دادهاند با سند صحیح ثابت نیست، و ما آن را تصدیق نمیکنیم، و اصل عدالت است، و ما میگوییم خدا آن را میداند، اما آنچه از روایت محمد بن الحنفیه بر میآید این است که او چنین کارهایی را نمیکرده است، و خدا حالت یزید را بهتر میداند، و این برای ما مهم نیست، او هر چه میکرده حسابش با خداست، و به فرض اینکه او فاسق بوده باشد، فاسق بودن امام شورش علیه او را توجیه نمیکند، چنانچه خواهد آمد.
[۲۰۳] البدایة والنهایة ۸/۲۳۶.