نگرشی نو به تاریخ صدر اسلام

فهرست کتاب

واقعه الطف سال ۶۱ ه‍

واقعه الطف سال ۶۱ ه‍

در صبح روز جمعه وقتی حسین گفت که تسلیم ابن زیاد نمی‌شوم جنگ میان هر دو گروه در گرفت، جنگ، جنگ نابرابری بود و یاران حسین دیدند که نمی‌توانند با این لشکر بزرگ بجنگند بنابراین تنها هدفشان این بود که مانع از رسیدن دشمن به حسین شوند و از او دفاع کنند و یکی پس از دیگری در دفاع از حسین کشته می‌شدند تا اینکه همه کشته شدند و کسی جز خود حسین بن علیبباقی نماند.

بعد از آن تا مدتی طولانی کسی به حسین نزدیک نمی‌شد تا او بر گردد و هیچ کس نمی‌خواست که دستش با خون حسینسآلوده شود، و وضعیت چنان ادامه یافت تا آن که شمر بن ذی الجوشن آمد و فریاد زد وای بر شما مادرانتان به عزایتان بنشینند او را محاصره کنید و او را بکشید، آنگاه آمدند و حسین را محاصره کردند او چون شیر درنده در میان آنها این سو و آن سو شمشیر می‌زد تا اینکه افرادی از آنها را کشت، اما تعداد زیاد بر شجاعت غالب می‌آید. و شمر بن ذی الجوشن فریاد زد وای بر شما منتظر چه چیزی هستید؟!

جلو بروید. آنگاه آنها به سوی حسین رفتند و اوسرا کشتند، و کسی که حسین را کشت و سرش را از تنش جدا کرد سنان بن انس النخعی بود، و گفته‌اند که شمر بن ذی الجوشن - قبحه الله - او را کشت. بعد از کشته شدن حسین سر او را به کوفه پیش عبیدالله بن زیاد بردند، وقتی سرش را پیش عبیدالله بن زیاد آوردند او سرش را می‌زد و چوبی که همراه داشت را به دهان حسین وارد می‌کرد و می‌گفت: گر چه بهترین دهان است. انس بن مالک آن جا نشسته بود بلند شد و گفت: سوگند به خدا تو را رسوا می‌کنم، پیامبر خدا را دیده‌ام که همین جایی از دهان حسین که تو چوب در آن داخل می‌کنی را بوسیده است [۲۱۰].

ابراهیم النخعیسمی‌گوید: اگر من از قاتلان حسین می‌بودم و سپس به بهشت می‌رفتم از نگاه کردن به چهره پیامبر خداصشرمم می‌آمد [۲۱۱].

[۲۱۰] المعجم الکبیر طبرانی ۵/۲۰۶ حديث ۵۱۰٧ و بخاری كتاب فضائل الصحابة، باب مناقب الحسن والحسين حديث ۳٧۴۸. [۲۱۱] المعجم الکبیر ۳/۱۱۲ حديث ۲۸۲٩ و سند آن صحیح است.