كشته شدن عثمانس
بعد از مطرح شدن این اعتراضات بر عثمان در سال سی و پنج هجری مردمانی از کوفه و مصر و بصره به بهانۀ حج به سوی مدینه حرکت کردند و آنها در حقیقت قصد شورش علیه عثمانسرا داشتند، در مورد تعداد آنها اختلاف شده است گفتهاند که دو هزار از اهل مصر و دو هزار از اهل کوفه و دو هزار از بصره بودند، و گفتهاند که همه دو هزار نفر بودهاند، چیزهایی دیگری نیز گفته شده است ولی آمار دقیقی نیست، اما آنها از دو هزار نفر کمتر نبوده و از شش هزار نفر بیشتر نبودهاند.
آنها وارد مدینۀ پیامبرصشدند، و این افراد از جنگجویان قبیلههایشان بودند و آمده بودند تا عثمان را با تهدید یا با زور عزل کنند، بنابراین در اواخر ذی القعده خانۀ عثمانسرا محاصره کردند و به او دستور دادند تا از خلافت استعفا کند، محاصره تا هیجدهم ذی حجه ادامه یافت، و در این روز عثمانسکشته شد. و گفتهاند که محاصره چهل روز ادامه یافت و چیزهای دیگری نیز گفته شده است، اما محاصره از چهل و یک روز بیشتر نبوده است.
وقتی عثمانسدر خانهاش محاصره شد و از خواندن نماز در مسجد باز داشته شد و بلکه حتی از رسیدن آب به او جلوگیری شد در این وقت بعضی از اصحاب پیامبرصپیش او رفتند و همه میخواستند از او دفاع کنند، معروفترین کسانی که در خانه عثمان پیش او نشستند الحسن بن علی و الحسین بن علی و عبدالله بن الزبیر و ابو هریره و محمد بن طلحه بن عبیدالله (السجاد) و عبدالله بن عمر بودند، اینها در مقابل شورشیانی که میخواستند عثمانسرا بکشند شمشیر کشیدند [۱۳۶].
اما عثمان به صحابه دستور داد تا جنگ نکنند، بلکه در روایتها آمده که کسانی که برای دفاع از عثمان آمدند فرزندان اصحاب بودند که تعدادشان بیش از هفتصد نفر بود، اما باز هم تعداد این هفتصد نفر به تعداد شورشیانی که حداقل دو هزار نفر بودند نمیرسید.
عبدالله بن عامر بن ربیعه میگوید: من با عثمان در خانه بودم، عثمان گفت: هر کسی که حرف را میشنود و اطاعت میکند از او قاطعانه میخواهم که دست نگاه دارد [۱۳٧]. و ابن سیرین میگوید: زید بن ثابت پیش عثمانسرفت و گفت: انصار دم در هستند و میگویند اگر میخواهی ما بار دوم انصار خدا باشیم در کنار تو خواهیم بود چنان که در کنار پیامبرصبودیم.
عثمان گفت: جنگ نه [۱۳۸]. و ابن عمر پیش عثمان آمد، عثمان گفت: ای ابن عمر نگاه کن اینها چه میگویند، میگویند از خلافت دست بکش و خودت را به کشتن مده.
ابن عمر گفت: آیا اگر از خلافت دست بکشی همیشه در دنیا خواهی ماند؟ عثمان گفت نه. ابن عمر گفت: اگر از خلافت دست نکشی آیا جز اینکه تو را بکشند اضافه بر آن چه خواهند کرد؟ عثمان گفت: هیچی. گفت: آیا بهشت و دوزخ در اختیار اینهاست؟ عثمان گفت: نه.
عبدالله بن عمر گفت: پس به نظر من نباید لباسی را که خداوند به تو پوشانده بیرون بکشی و این سنّتی بشود، که هر گاه قومی از خلیفه یا امام خود ناراضی شوند او را عزل کنند [۱۳٩].
و عثمان به همه غلامهایش گفت: هرکس سلاح خود را به زمین بگذارد برای رضای خدا آزاد است. پس عثمان خودش مردم را از جنگیدن منع کرد.
[۱۳۶] البدایة والنهایة ٧/۱۸۴. [۱۳٧] مصنف ابن ابی شیبة با سند صحیح ۱۵/۲۴ حديث ۱٩۵۰۸. [۱۳۸] منبع سابق با سند صحيح ۱۵/۲۰۵ حديث ۱٩۵۰٩. [۱۳٩] أحمد در کتاب فضائل الصحابة به سند صحیح ۱/۴٧۳ حديث ٧۶٧.