ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد سوم

فهرست کتاب

در اینجا ذکر چند نکته، لازم است:

در اینجا ذکر چند نکته، لازم است:

«اهل البیت»: انسان مسلمان بر این باور است که محبّت اصحاب و اهل البیت رسول خدا جواجب و ضروری است و آنان بر دیگر مسلمانان فضیلت و برتری دارند. و خود آنها نیز براساس پیشگامی در مسلمان شدن و مجاهدات در راه ترویج آن دارای منزلتهای متفاوتی می‌باشند.

گرامی‌ترین آنان خلفای راشدین: ابوبکر، عمر، عثمان و علی رضی الله عنهم اجمعین می‌باشند، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص، سعید بن زید، ابوعبیده عامر بن جراح، عبدالرحمن بن عوف. و پس از آنان شرکت کنندگان در جنگ بدر و کسانی دیگر قرار دارند که به آنها هم مانند عشره‌ی مبشره مژده رفتن به بهشت داده شده است: مانند حضرت فاطمه زهراء ل، حسن و حسین و ثابت بن قیس، بلال بن رباح و... رضی الله تعالی عنهم اجمعین و بعد از آنان اهل بیعة الرضوان که هزار و چهار صد نفر بودند، قرار دارند.

هم‌چنین انسان مسلمان اکرام و احترام پیشوایان مسلمان مانند: امامان دین و پیشگامان علم و دانش و قرّاء و فقهاء و محدّثین و مفسرین تابعین و پس از تابعین رحمهم الله را بر خود واجب می‌شمارد.

به همان صورت احترام و پیروی از کارگزارانی پاک و پرهیزکار و خدمتگزار حکومت اسلامی و جهاد به همراهی آنان و خواندن نماز پشت سرشان را بر خود لازم و ضروری می‌داند. به همین خاطر انسان مسلمان در ارتباط با آن بزرگواران خود را مکلّف به مراعات آداب خاصی می‌داند:

اصحاب و اهل البیت:

۱- به این دلیل که خداوند وپیامبر گرامی اسلام جآنان را دوست می‌دارند، انسان مسلمان هم محبّتشان را بر خود لازم بشمارد. زیرا خداوند متعال در مورد آنان می‌فرماید:

﴿ مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ[الفتح: ۲۹].

«محمد فرستاده خداست و کسانی که یار و همراه او هستند در رویارویی با کافران تند و بااستقامت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند، ایشان را مدام در حال رکوع و سجود (و فرمانبرداری خداوند) می‌بینی. آنان همواره فضلی را از خداوند و رضایت او را می‌طلبند».

و پیامبر گرامی اسلام در مورد یاران خود می‌فرماید:

«به اصحاب و یاران من ناسزا نگویید، اگر هریک از شما به اندازه کوه احد طلا را در راه خدا هزینه نماید، همچون مقدار اندکی از احسان و نیکی آنان نخوهد بود» [۲].

۲- به برتری آنان بر سایر مسلمانان ایمان و یقین داشته باشد، زیرا خداوند متعال در مقام مدح آنان می‌فرماید:

﴿ وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠[التوبة: ۱۰۰].

«پیشگامان نخستین مهاجرین و انصار و کسانی که به درستی روش آنان را در پیش گرفتند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خداوند خوشنودند، و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است، (بهشتی) که در زیر (درختان و کاخهای) آن رودخانه‌ها جاری است و برای همیشه در آنجا ماندگار خواهند شد، پیروزی و نجات بزرگ این است».

۳- ابوبکر صدیق را گرامی‌ترین اصحاب رسول خدا بشمارد و پس از او عمر و عثمان و علی شدارای شأن و منزلت برتر بداند. زیرا ابن عمر سمی‌فرماید: «در زمان حیات رسول خدا ج، هنگامی که می‌گفتیم: ابوبکر و عمر و عثمان و علی و رسول خدا جآن را می‌شنید مخالفتی با آن نمی‌فرمود» [۳].

۴- از بدگویی آنان خودداری نماید و در مورد مسائل اختلافی - که بسیاری از آنها طبیعی و نشانه‌ی رشد بینش و نگرش دینی آنها بوده است - سکوت نماید، و چنانچه کسی در پی تحقیق و بررسی باشد باید مسائل تاریخی را در چهارچوب زمان و مکان و واقعیت شخصیت آن بزرگان و شرایط داخلی و خارجی مسلمانان مورد توجه قرار دهد.

۵- لازم است بر این باور باشد که حفظ حرمت همسران رسول خدا ج، لازم و ضروری است و آنان زنانی پاک دامن و گرامی بوده‌اند، و از میان آنان خدیجه و عایشه دختر حضرت ابوبکر را برتر بداند. زیرا خداوند متعال در مورد همسران رسول خدا جمی‌فرماید:

﴿ ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ......[الأحزاب: ۶].

«پیامبر نسبت به خود مؤمنین به آنان اولویت بیشتری دارد (و اراده و امر او مقدّم بر خواست آنان است) و همسران پیامبر مادران مؤمنین به حساب می‌آیند».

۱- «صلات»: هرگاه این واژه به خداوند نسبت داده شود، به معنای «فرستادن رحمت» است؛ و هرگاه به فرشتگان و مؤمنان، منسوب گردد، به معنای «طلب رحمت» می‌باشد.

فرق میان «صلات» و «سلام»: آنچه مناسب‌تر با ریشه‌ی لغوی این دو کلمه وجود دارد این است که: «صلات»، به معنای «طلب رحمت و درود فرستادن بر پیامبر» است؛ اما در مورد «سلام فرستادن»، دو نظریه وجود دارد:

الف) یا به معنای «تسلیم شدن در برابر فرمان‌های پیامبر گرامی اسلام» است؛ چنان که در آیه‌ی ۶۵ سوره‌ی «نساء» آمده است: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥ [النساء: ۶۵]. «امّا، نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمی‌آیند تا تو را در اختلافات و درگیری‌های خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم فرمان و قضاوت تو باشند».

ب) و یا به معنای سلام فرستادن بر پیامبر جبا کلمات «السلام علی النبیّ» و مانند آن باشد که محتوایش تقاضای سلامت پیامبر جاز پیشگاه خداوند است.

و اگر چه این دو معنا، برای «سلام» کاملاً متفاوت به نظر می‌رسد، ولی با دقت می‌توان آن‌ها را به نقطه‌ی واحدی معطوف کرد؛ و آن، «تسلیم قولی و عملی در برابر اوامر و فرامین، تعالیم و آموزه‌ها، احکام و دستورات و توصیه‌ها و سفارش‌های تعالی‌بخش و سعادت آفرین پیامبر» است؛ زیرا کسی که به پیامبر خدا جسلام می‌فرستد و تقاضای سلامتی او را از خداوند بلند مرتبه می‌کند، نسبت به او عشق می‌ورزد و او را به عنوان پیامبری واجب الاطاعة می‌شناسد.

۲- درباره‌ی خواندن درود در قعده‌ی اخیر نماز، در بین علماء و صاحب نظران فقهی، اختلاف نظر وجود دارد؛ احناف، مالکی‌ها، حنبلی‌ها و جمهور صاحب نظران فقهی بر این باورند که خواندن درود در قعده‌ی آخر نماز، سنّت است؛ ولی امام شافعی/بر آن است که خواندن آن، فرض می‌باشد. و یکی از روایات امام احمد بن حنبل نیز مطابق با این نظریه است؛ و اسحاق بن راهویه/گوید: اگر چنانچه نمازگزاری، خواندن درود را از روی عمد در قعده‌ی آخر نماز ترک کرد، در آن صورت نمازش درست نیست.

۳- علماء و اندیشمندان دینی بر این امر اتفاق نظر دارند که خواندن درود یک بار در طول عمر، فرض است؛ و همچنین خواندن درود پس از شنیدن نام گرامی آن حضرت جواجب است؛ اما اگر چنانچه در یک جلسه، نام مبارک آن حضرت جچندین مرتبه تکرار شد، در آن صورت از دیدگاه علامه طحاوی/، خواندن درود در هر مرتبه واجب است؛ و از نظرگاه شمس الائمة کرخی، یکبار خواندن درود واجب است و در مرتبه‌های بعدی، سنّت است.

ظاهر احادیث و روایات، دیدگاه علامه طحاوی را تأیید می‌کند؛ زیرا ابوهریره سگوید: پیامبر جفرمودند: «رغم انف رجل ذكرت عنده فلم یصلّ علیّ» (ترمذی)؛ «ذلیل شود فردی که نامم در حضور او برده شود و او بر من درود نفرستد».

و همچنین علی سگوید: پیامبر جفرمودند: «البخیل من الذی ذكرت عنده فلم یصلّ علیّ»(ترمذی)؛ «فرد بخیل و تنگ چشم، کسی است که نام من در حضور او برده شود و او بر من درود نفرستد».

اما چون مبنای شریعت بر آسانگیری و سهولت و رفع عُسر و حَرَج از بندگان است، یسر و آسانی این را می‌طلبد که در جلسه‌ای که نام مبارک آن حضرت جچندین بار برده می‌شود، یک بار درود فرستادن بر پیامبر جواجب باشد.

ناگفته نماند که بحث بالا، مربوط به زمانی است که ذکری از آن حضرت جدر جلسه بشود؛ ولی در عموم حالات، مستحب است که به کثرت بر پیامبر جدرود فرستاده شود.

۹۲۰ - [۲] (مُتَّفق عَلَیهِ)

وَعَن أبی حمید السَّاعِدِیِّ قَالَ: قَالُوا: یَا رَسُولَ الـلّٰهِ كَیْفَ نصلی عَلَیْك؟ فَقَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «قُولُوا: اللَّهُمَّ جعَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ كَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ وَبَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّكَ حُمَیْدٌ مجید [۴].

۹۲۰- (۲) ابوحمید ساعدی سگوید: صحابه خطاب به پیامبر جگفتند: ای فرستاده‌ی خدا! چگونه برای شما درود بفرستیم؟ آن حضرت جفرمودند: بگویید: «اللهم صلّ علی محمد وازواجه وذریّته كمـا صلّیت علی آل ابراهیم وبارك علی محمد وازواجه وذریّته، كمـا باركت علی آل ابراهیم، انك حمیدٌ مجید.

«بار خدایا! بر محمد جو همسران و فرزندانش درود بفرست، همان‌گونه که بر آل ابراهیم÷درود فرستادی؛ و به محمد جو همسران و فرزندانش، برکت ارزانی کن، همان طور که به آل ابراهیم÷برکت عنایت فرمودی؛ همانا تو ستوده و بزرگواری».

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: «آل»: این واژه در لغت به معنای: «دودمان؛ خاندان؛ اهل خانه و فرزندان» است؛ و در محاوره‌ی قرآن و حدیث، به معنای کسانی است که با انسان، ارتباط و تعلّق داشته باشند؛ خواه این ارتباط، نسبی باشد، از قبیل: ارتباط همسری و فرزندی؛ و یا این ارتباط، به لحاظ ارادت و محبّت و اطاعت باشد؛ مانند پیروان و یاران خاصّ مکتب او.

از این رو، به لحاظ اصل لغت، واژه‌ی «آل»، شامل هردو گروه بالا می‌شود؛ ولی از حدیث ابوحمید ساعدی سمشخص شد که در اینجا، مراد از واژه‌ی «آل»، همان خاندان و اهل بیت پیامبر ج(یعنی ازواج مطهرات و نسل و فرزندان ایشان) می‌باشد.

«اللهم صلّ علی محمد»: یعنی: بار خدایا! مقام او را در دنیا با بلندآوازه کردن یاد او و دفاع از دعوتش و بقای شریعتش؛ و در آخرت با شفاعت برای امتش و چند برابر کردن اجر و پاداشش، بالا ببر و رفعت و بزرگی ببخش.

۹۲۱ - [۳] (صَحِیحٌ)

وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ سقَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ صَلَّى عَلَیَّ وَاحِدَةً صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ عشرا. رَوَاهُ مُسلم [۵].

۹۲۱- (۳) ابوهریره سگوید: رسول خدا جفرمودند: هر کسی بر من یک درود بفرستد، خداوند بلند مرتبه به سبب آن، ده بار بر او درود می‌فرستد.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: «صلات» و «صلوات»: هرگاه به خدا نسبت داده شوند، به معنای فرستادن رحمت است؛ و هر گاه، به فرشتگان ومؤمنان، منسوب گردد، به معنای «طلب رحمت» می‌باشد.

و برخی از علماء و صاحب نظران اسلامی گفته‌اند: منظور از «صلوات خداوند»، انواع تکریم‌ها، پیروزی‌ها و ترفیع مقام به پیشگاه خداوند و نزد بندگان است.

و برخی گفته‌اند: مراد، آمرزش و بخشش گناهان و معاصی می‌باشد؛ ولی روشن است که «صلوات خدا»، مفهوم وسیعی دارد که هم این امور و هم سایر رحمت‌ها و نعمت‌های الهی را شامل می‌شود.

[۲]- رواه ابوداود و البخاری. [۳]- رواه البخاری. [۴]- بخاری ۶/۴۰۷ ح ۳۳۶۹ و مسلم ۱/۳۰۶ ح (۶۹-۴۰۷). [۵]- مسلم ۱/۳۰۶ ح (۷۰-۴۰۸)؛ ابوداود ۲/۱۸۴ ح ۱۵۱۴؛ ترمذی ۱/۳۵۵ ح ۴۸۵؛ نسایی ۳/۵۰ ح ۱۲۹۶ و دارمی ۲/۴۰۸ ح ۲۷۷۲.