فصل سوم
۱۱۳۴ - [۶] (صَحِیح)
عَنْ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی الْعَاصِ قَالَ: آخِرُ مَا عَهِدَ إِلَى رَسُولِ الـلّٰهِ ج: «إِذَا أَمَمْتَ قَوْمًا فَأَخِفَّ بِهِمُ الصَّلَاةَ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ
وَفِی رِوَایَةٍ لَهُ: أَنَّ رَسُولَ الـلّٰهِ جقَالَ لَهُ: «أُمَّ قَوْمَكَ». قَالَ: قُلْتُ یَا رَسُولَ الـلّٰهِ إِنِّی أَجِدُ فِی نَفْسِی شَیْئًا. قَالَ: «ادْنُهْ». فَأَجْلَسَنِی بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ وَضَعَ كَفَّهُ فِی صَدْرِی بَیْنَ ثَدْیَیَّ ثُمَّ قَالَ: «تَحَوَّلْ». فَوَضَعَهَا فِی ظَهْرِی بَیْنَ كَتِفَیَّ ثُمَّ قَالَ: «أُمَّ قَوْمَكَ فَمَنْ أَمَّ قَوْمًا فَلْیُخَفِّفْ فَإِنَّ فیهم الْكَبِیر وَإِن فیهم الْـمَرِیض وَإِن فیهم الضَّعِیف وَإِن فهیم ذاالحاجة فَإِذَا صَلَّى أَحَدُكُمْ وَحْدَهُ فَلْیُصَلِّ كَیْفَ شَاءَ» [۲۹۹].
۱۱۳۴- (۶) عثمان بن ابوالعاص سگوید: واپسین توصیه و سفارش رسول خدا جبه من، این بود که: «هرگاه امامت گروهی از مردمان را به عهده گرفتی، به خاطر (آسانگیری بر) آنان، نماز را کوتاه و سبک بخوان».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است؛ و همو در روایتی دیگر گوید:]
رسول خدا جخطاب به عثمان بن ابوالعاص سفرمودند: «امامت قوم خویش را به عهده گیر». عثمان بن ابوالعاص سگوید: عرض کردم: ای فرستادهی خدا! من در وجود خویش، چیزی (از عجز و ناتوانی در ادای حقوق امامت) مییابم؛ (از این رو، از پذیرفتن آن معذورم؛ عذر تقصیر مرا پذیرا باشید)! آن حضرت جفرمودند: «به من نزدیک شو»؛ آنگاه مرا در پیش روی خویش نشاندند؛ سپس کف دست خویش را در وسط سینهی من نهادند و فرمودند: «پشت خویش را (به جانب من) بگردان»؛ آنگاه کف دست خود را در پشت من - یعنی: در بین دو شانهی من - نهادند؛ پس از آن، فرمودند:
«قوم خویش را امامت کن و پیشنمازی آنها را به عهده بگیر؛ و (بدان که) هرکس امامت گروهی را به عهده میگیرد، باید نمازش را سبک و کوتاه بخواند؛ چون در میان نمازگزاران، افراد بیمار و دردمند، ضعیف و ناتوان و کسانی که کار و عجله دارند، وجود دارد. و هرگاه یکی از شما به تنهایی نماز خواند، پس هرگونه که میخواهد، نماز بخواند؛ (یعنی هر اندازه که میخواهد، نمازش را طولانی کند)».
شرح: «عهد الی»: برایم سفارش کرد؛ مرا توصیه نمود.
«انّی اجد فی نفسی شیئاً»: من در خودم، عجز و ناتوانی در ادای حقوق امامت مییابم؛ زیرا احساس میکنم که دچار وسوسهها هستم و از فقه و قرآن، بهرهی اندکی دارم و در خود، خشوع و خضوعی نیز نمییابم. و یا بیم آن دارم که با امام شدن، در وجودم، عُجب و غرور و تکبّر و خودبزرگبینی، ایجاد شود.
«اُدْنُه»: به من نزدیک شو. بیا نزدیک.
«تحوّل»: بچرخ؛ دور بزن؛ پشت خویش را به من کن.
«فلیخفّف»: باید نماز را سبک و کوتاه بخواند؛ امر برای استحباب است نه وجوب.
ناگفته پیداست که «تخفیف نماز»، فقط با قرائت نماز، تعلّق و ارتباط دارد و با ادای دیگر ارکان نماز، ارتباطی ندارد؛ از این رو، خواندن بیش از سه تسبیح در رکوع و سجده - بدون کراهت - روا است؛ زیرا که از آن حضرت جبه اندازهی ده تسبیح در رکوع و سجده، ثابت میباشد.
و منظور از «تخفیف در قرائت نماز»، عدم تجاوز از مقدار سنّت میباشد؛ پس در نماز صبح، خواندن سورههای «طوال مفصّل»، با قضیهی «تخفیف نماز»، تضادّی ندارد؛ البته نباید فراموش کرد که اگر در قرائت نماز، وقت زیادی صرف «تغنّی» (خوش الحانی) گردد، برخلاف «تخفیف نماز» خواهد بود.
۱۱۳۵ - [۷] (صَحِیح)
وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ جیَأْمُرُنَا بِالتَّخْفِیفِ وَیَؤُمُّنَا ب«الصافات» رَوَاهُ النَّسَائِیّ [۳۰۰].
۱۱۳۵- (۷) عبدالله بن عمر سگوید: رسول خدا جپیوسته به ما فرمان میدادند که (به هنگام امامت،) نماز را کوتاه و سبک بخوانیم؛ و خود پیامبر جنیز با خواندن سورهی «صافّات» در نماز، برای ما امامت میدادند.
[این حدیث را نسایی روایت کرده است].
شرح: «و یؤمّنا بالصّافّات»: به ظاهر، بین این جمله با جملهی قبلی «یأمرنا بالتخفیف»، تعارض وجود دارد؛ ولی میتوان بدین اشکال چنین پاسخ داد که یکی از ویژگیهای آن حضرت جاین بود که با صدای زیبا و دلنشین خویش - که با خشوع و خضوع و اخلاص و صداقت، توأم بود - آیههای زیادی از قرآن را در مدت زمان اندکی قرائت میکردند.
یا آن که، پیامبر جاین کار را برای بیان جواز انجام دادهاند؛ و یا طولانی گردانیدن نماز، توسط آن حضرت جبه گونهای بود که باعث اذیت و آزار مردم نمیشد؛ زیرا آنها از قرائت پیامبر جو از نماز خواندن پشت سر ایشان، لذّت میبردند.
به هر حال، غالباً روش و معمول پیامبر جاین بود که قرائت نماز صبح را طولانی میکرد و مفصّلتر میخواند؛ نماز ظهر را نیز
مقداری طولانی مینمود، و نماز عصر را مختصر و سبک میخواند و در مغرب و عشاء سورههای نسبتاً کوتاه و مختصر و گاهی نیز سورههای طویل و بلند میخواند، ولی احیاناً بنا به مصلحتهایی(بخاطر بیماری بیماران، ضعف ناتوانان و ضعیفان، زنان باردار، پیران، و زنان بچهدار) بر خلاف این نیز عمل میکرد.
چنانچه پیامبر جهرگاه در جمع صحابه و سابقین اولین ش، قرار میگرفت، نمازها را غالباً طولانی مینمود و هرگاه بر تعداد نمازگزاران افزوده میشد و امکان آن وجود داشت که از میان آنها برخی بیمار، ضعیف، ناتوان، درمانده، سالخورده، بچهدار، باشند، نماز را سبک ومختصر میگذارد تا موجبات زحمت، مشقت، سختی و عسر و حرج آنها را فراهم نسازد. و اگر این امکان وجود نداشت و بیمی از بیماری بیماران، و ناتوانی درماندگان و سالخوردگان نبود، نماز را اندکی طولانی میکرد.
و آن حضرت جپیوسته رعایت حد وسط و اعتدال میان افراط و تفریط را سرلوحهی کار خود قرار میداد و هموا ره جانب تیسیر و تخفیف را بر جانب تشدید و تعسیر ترجیح میداد، و مبنای کار خویش را بر آسانگیری و سهولت و رفع عسر و حرج از بندگان قرار داده بود و در حد توان نسبت به مردم، خصوصاً بیماران، درماندگان، سالخوردگان، آسانگیر بود و به خاطر تشویق وترغیب عامهی مردم نسبت به دین و ثابت قدم واستوارماندن آنان در مسیر اجرای اوامر و فرامین الهی، تعالیم وآموزههای نبوی، احکام و دستورات اسلامی، جنبهی رخصت را بیشتر از جنبهی عزیمت به آنان عرضه مینمود و از تیسیر و تخفیف بیشتر از تشدید و سختگیری بهره میگرفت، حتی در نمازها.
و روش و منش معمول و متداول پیامبر جدر نماز مغرب، اغلب اینگونه بود که ایشان در نماز مغرب بخاطر وقت کم و اندکش، سورههای کوچک و مختصر میخواند ولی گاهی اوقات اتفاق میافتاد که بر خلاف این (آن هم بنا به مصلحتی) در نماز مغرب سورههایی بزرگ همچون سورهی «اعراف» یا دیگر سورههایی از «طوال» را میخواند ولی در اغلب اوقات در نماز مغرب، سورههای کوچکی قرائت میکرد. البته نباید فراموش کرد که قرائت پیامبر جبر حسب حالات، اوقات و مشاغل و نیازمندیهای مردم فرق میکرد، علاوه از آن، نمازی را که پیامبر جطول میداد کسی از آن خسته نمیشد، چرا که نماز بیشتر پیشنمازان و امامان جماعت، نظر به خوشآوازی، خوشالحانی، حضور قلب و اخلاص و صداقت با همدیگر فرق فراوان دارند. چه بسا ممکن است که مقتدیها پشت سر امامی پس از یک ساعت هم احساس خستگی نکنند و پشت سر امامی دیگر به سبب عدم اخلاص و عدم حضور قلب و نداشتن صدای خوش، تجویدی زیبا و ترتیلی شیوا و قرائتی دلنشین و جذاب، پس از چند آیه خواندن هم به ستوه آیند.
و به راستی که پیامبر جخوشآوازترین و خوش الحانترین مردمان بود و از زمرهی طلایهداران عرصهی اخلاص و عمل و حضور قلب و از پیشقراولان عرصهی صداقت و دیانت و از پیشگامان پیشتاز عرصهی اعتقاد و عمل بود.
[۲۹۹]- مسلم ۱/۳۴۱ ح (۱۸۶-۴۶۸). [۳۰۰]- نسایی ۲/۹۵ ح ۸۲۶.