ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد سوم

فهرست کتاب

فصل اول

فصل اول

۱۰۲۳ - [۱] (صَحِیح)

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: سَجَدَ النَّبِیُّ جبِالنَّجْمِ وَسَجَدَ مَعَهُ الْـمُسْلِمُونَ وَالْـمُشْرِكُونَ وَالْـجِنُّ وَالْإِنْسُ. رَوَاهُ البُخَارِیّ [۱۲۱].

۱۰۲۳- (۱) عبدالله عباس سگوید: پیامبر جدر خواندن سوره‌ی «نجم» (چون به هنگام تلاوت این سوره به آیه‌ی ﴿ فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢[النجم: ۶۲] رسیدند،) سجده کردند و همراه ایشان همه‌ی مؤمنان و مشرکان و جنّ و انس به سجده افتادند.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

شرح: در حقیقت، جای هیچ تعجّب و شگفتی ندارد که حتّی بت‌پرستان و چندگانه پرستان، در وقت شنیدن آیات شیوای سوره‌ی نجم به سجده افتاده باشند؛ چرا که لحن و گیرایی و فصاحت و بلاغت و شیوایی و رسایی و زیبایی و رعنایی این سوره از یک سو، و مفهوم و محتوای هیجان‌انگیز آن از سوی دیگر، و تهدیدهای وحشتناک نسبت به مشرکان از سوی سوم و خارج شدن این آیات مبارک از دهان پیامبر گرامی اسلام جدر نخستین مرحله‌ی نزول وحی از سوی چهارم، آن چنان گیرا، مؤثّر، جذّاب، دلکش و پرنفوذ بود که هر دلی را بی‌اختیار تحت تأثیر خود قرار داد و حجاب‌های عِناد، لجاج، تعصّب، خودخواهی، خودبزرگ‌بینی، خودخواهی و خود محوری را هر چند موقّت، کنار زد و نور و روشنایی توحید را در قلوب، پرتوافکن کرد.

چنان که در روایات زیادی نقل شده است که «ولید بن مغیرة»، وقتی آیات سوره‌ی «فصلت» را شنید و هنگامی که پیامبر جاین آیه را تلاوت فرمود: ﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَقُلۡ أَنذَرۡتُكُمۡ صَٰعِقَةٗ مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ١٣ [فصلت: ۱۳] از جای برخاست و لرزید و مو بر تنش راست شد؛ از این رو، به خانه آمد. به گونه‌ای که مشرکان پنداشتند که او به طور کامل مجذوب آیین محمد جشده است.

اگر ما مسلمانان نیز، این سوره را با دقّت و تأمل و تعمّق و تدبّر و با حضور قلب و توجه کامل تلاوت کنیم و خود را در برابر پیامبر گرامی اسلام جو در جوّ نزول آیات بیانگاریم، می‌بینیم قطع نظر از عقاید خاصّ اسلامی، چاره‌ای جز این نداریم که وقتی به آخرین آیه برسیم، به سجده بیافتیم و در پیشگاه حق، سر تعظیم فرود آوریم.

۱۰۲۴ - [۲] (صَحِیحٌ)

وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ سقَالَ: سَجَدْنَا مَعَ النَّبِیِّ جفِی: ﴿ إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ١ [الانشقاق: ۱] و﴿ ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ رَوَاهُ مُسلم [۱۲۲].

۱۰۲۴- (۲) ابوهریره سگوید: با رسول خدا جدر دو سوره‌ی ﴿ إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ١(به هنگام تلاوت آیه‌ی﴿ وَإِذَا قُرِئَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقُرۡءَانُ لَا يَسۡجُدُونَۤ۩٢١[الانشقاق: ۲۱] و سوره‌ی «﴿ ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١ [العلق: ۱]» (به هنگام تلاوت آیه‌ی ﴿ كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩١٩[العلق: ۱۹]، سجده‌ی تلاوت به جای آوردیم.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

۱۰۲۵ - [۳] (مُتَّفَقٌ عَلَیهِ)

وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: كَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ جیَقْرَأُ (السَّجْدَةَ)

وَنَحْنُ عِنْدَهُ فَیَسْجُدُ وَنَسْجُدُ مَعَهُ فَنَزْدَحِمُ حَتَّى مَا یَجِدُ أَحَدُنَا لِجَبْهَتِهِ مَوْضِعًا یَسْجُدُ عَلَیْهِ [۱۲۳].

۱۰۲۵- (۳) عبدالله بن عمر سگوید: رسول خدا جگاهی اوقات که ما به نزد ایشان بودیم، سجده‌ای از قرآن را می‌خواندند و همین که به آیه‌ی سجده می‌رسیدند، سجده می‌بردند و ما هم سجده می‌بردیم، و به اندازه‌ای مردم به سجده می‌رفتند و همدیگر را فشار می‌دادند که جایی را برای سجده پیدا نمی‌کردیم.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

۱۰۲۶ - [۴] (مُتَّفَقٌ عَلَیهِ)

وَعَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ الـلّٰهِ ج(والنجم)

فَلم یسْجد فِیهَا [۱۲۴].

۱۰۲۶- (۴) زید بن ثابت سگوید: سوره‌ی نجم را بر پیامبر جتلاوت نمودم، ولی آن حضرت جبه سجده نرفتند.

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: تمام علماء و صاحب‌نظران اسلامی و فقهاء و اندیشمندان دینی، بر ثبوت سجده‌ی تلاوت اجماع دارند، امّا درباره‌ی فرض بودن و یا سنّت بودن آن، اختلاف‌نظر دارند؛ جمهور علماء و صاحب‌نظران فقهی برآنند که سجده‌ی تلاوت سنّت است؛ ولی امام ابوحنیفه/بر این باور است که سجده‌ی تلاوت واجب است.

و در واقع، درباره‌ی «سجده‌ی تلاوت»، دو مسأله‌ی اختلافی وجود دارد که عبارتند از:

الف) از دیدگاه امام مالک/،امام شافعی/و امام احمد/، سجده‌ی تلاوت سنّت است؛ ولی از نظرگاه امام ابوحنیفه/، واجب است؛ دلیل ائمه‌ی سه گانه، حدیث زید بن ثابت ساست که گفت: «سوره‌ی نجم را بر پیامبر جتلاوت نمودم ولی آن حضرت جبه سجده نرفتند» (حدیث بالا به شماره ۱۰۲۶).

احناف در پاسخ می‌گویند: حدیث زید بن ثابت س، سجده‌ی فوری را نفی می‌کند که از دیدگاه احناف، واجب نیست که متّصل پس از خواندن آیه‌ی سجده، سجده‌ی تلاوت انجام بگیرد.

دیگر دلیل ائمه سه گانه، داستان عمر بن خطاب سمی‌باشد که: «انّه قرأ سجدة علی الـمنبر فنزل فسجد ثم قرأها فی الجعة الثانیة فتهیّأ الناس للسجود فقال: انّها لم تكتب علینا الّا ان نشاء؛ فلم یسجدو لم یسجدوا»(ترمذی و بخاری)؛ «عمر بن خطاب سبر فراز منبر، آیه‌ی سجده را تلاوت کرد و از منبر فرود آمد و سجده کرد؛ سپس در هفته‌ی دوم، آن را دوباره خواند؛ مردم خواستند تا برای آن سجده کنند ولی عمر سگفت: بی‌گمان، سجده‌ی تلاوت بر شما فرض نیست مگر آن که خود بخواهیم؛ از این رو نه عمر سسجده کرد و نه مردم».

در پاسخ به این حدیث گفته شده است که امکان دارد، مطلب آن، این باشد که واجب نیست متّصل و فوری پس از خواندن آیه‌ی سجده، سجده‌ی تلاوت انجام بگیرد. تأیید این عمل از عمل و رفتار خود عمر سثابت می‌شود که وی در هفته‌ی اول، به محض خواندن آیه‌ی سجده، فوراً سجده کرد (انّه قرأ سجدة علی المنبر فنزل فسجدو در جمعه‌ی دوم، به جای سجده کردن، فرمود: «انها لم تكتب علینا الّا ان نشاء»؛ گویا وی وجوب سجده‌ی تلاوت را رد نکرده است بلکه فقط وجوب فوری آن را رد نموده است.

و یا این که مراد از، «لـم تكتب علینا»، «لـم تكتب علینا بـهیئة الجمـاعة» باشد؛ یعنی بر ما فرض نیست که سجده‌ی تلاوت را به شکل جماعت برگزار نماییم.

و دلیل احناف، آیه‌های سجده‌ای هستند که با صیغه‌ی امر، وارد شده‌اند. و در حقیقت، محتوای آیه‌های سجده، یکی از این حالت‌های سه گانه‌ی زیر را در بردارند:

دستور به سجده داده شده است؛ همانند: ﴿ كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩١٩[العلق: ۱۹].

یادآوری انکار کافران از سجده کردن است؛ همانند:﴿ وَإِذَا قُرِئَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقُرۡءَانُ لَا يَسۡجُدُونَۤ۩٢١[الانشقاق: ۲۱].

حکایت سجده کردن پیامبران است؛ مانند: ﴿ وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاكِعٗاۤ وَأَنَابَ۩٢٤ فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِكَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ٢٥ فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِكَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ٢٥ [ص: ۲۴-۲۵].

و پرواضح است که اطاعت امر، واجب است و مخالفت با کافران و پیروی از پیامبران بر اساس این آیات لازم می‌باشد؛ مانند: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ[آل عمران: ۱۵۶] و آیه‌ی ﴿ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡ[الأنعام: ۹۰].

ب) حنفی‌ها و شافعی‌ها، بر این امر اتفاق‌نظر دارند که تعداد آیه‌های سجده‌ی تلاوت در قرآن، چهارده آیه می‌باشد که از دیدگاه مذهب احناف عبارتند از:

۱- در سوره‌ی اعراف ﴿ إِنَّ ٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَيُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ يَسۡجُدُونَۤ۩٢٠٦ [الأعراف: ۲۰۶].

۲- در سوره‌ی رعد ﴿ وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَكَرۡهٗا وَظِلَٰلُهُم بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ۩١٥ [الرعد: ۱۵].

۴- در سوره‌ی نحل ﴿ يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ۩٥٠[النحل: ۵۰].

۴- در سوره‌ی اسراء ﴿ قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ يَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ١٠٧ وَيَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن كَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا١٠٨ وَيَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ يَبۡكُونَ وَيَزِيدُهُمۡ خُشُوعٗا۩١٠٩ [الإسراء: ۱۰۷-۱۰۹].

۵- در سوره‌ی مریم ﴿ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِن ذُرِّيَّةِ ءَادَمَ وَمِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡرَٰٓءِيلَ وَمِمَّنۡ هَدَيۡنَا وَٱجۡتَبَيۡنَآۚ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَبُكِيّٗا۩٥٨[مریم: ۵۸].

۶- در سوره‌ی حج ﴿ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيۡهِ ٱلۡعَذَابُۗ وَمَن يُهِنِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّكۡرِمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَفۡعَلُ مَا يَشَآءُ۩١٨[الحج: ۱۸].

۷- در سوره‌ی فرقان ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱسۡجُدُواْۤ لِلرَّحۡمَٰنِ قَالُواْ وَمَا ٱلرَّحۡمَٰنُ أَنَسۡجُدُ لِمَا تَأۡمُرُنَا وَزَادَهُمۡ نُفُورٗا۩٦٠ [الفرقان: ۶۰].

۸- در سوره‌ی نمل ﴿ أَلَّاۤ يَسۡجُدُواْۤ لِلَّهِ ٱلَّذِي يُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَيَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ٢٥ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ۩٢٦ [النمل: ۲۵-۲۶].

۹- در سوره‌ی الم سجده ﴿ إِنَّمَا يُؤۡمِنُ بِ‍َٔايَٰتِنَا ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بِهَا خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواْ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ۩١٥[السجدة: ۱۵].

۱۰- در سوره‌ی ص ﴿ قَالَ لَقَدۡ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعۡجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِۦۖ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡخُلَطَآءِ لَيَبۡغِي بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٍ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَقَلِيلٞ مَّا هُمۡۗ وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاكِعٗاۤ وَأَنَابَ۩٢٤ فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِكَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ٢٥[ص: ۲۴-۲۵].

۱۱- در سوره‌ی حم سجده ﴿ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ٣٧ فَإِنِ ٱسۡتَكۡبَرُواْ فَٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُۥ بِٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَهُمۡ لَا يَسۡ‍َٔمُونَ۩٣٨[فصلت: ۳۷-۳۸].

۱۲- در سوره‌ی نجم﴿ أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ تَعۡجَبُونَ٥٩ وَتَضۡحَكُونَ وَلَا تَبۡكُونَ٦٠ وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١ فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢[النجم: ۵۹-۶۲].

۱۳- در سوره‌ی انشقاق﴿ فَمَا لَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٢٠ وَإِذَا قُرِئَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقُرۡءَانُ لَا يَسۡجُدُونَۤ۩٢١ [الانشقاق: ۲۰-۲۱].

۱۴- در سوره‌ی علق ﴿ كَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب۩١٩[العلق: ۱۹].

این ترتیب، طبق مسلک احناف می‌باشد؛ ولی شافعی‌ها می‌گویند: در سوره‌ی «ص» سجده‌ای وجود ندارد ولی، سوره‌ی حج دارای دو آیه‌ی سجده می‌باشد؛ یکی آیه ۱۸ و دیگری آیه‌ی ۷۷.

و از دیدگاه احناف، سوره‌ی «ص» دارای آیه‌ی سجده می‌باشد و در سوره‌ی حج فقط یک آیه‌ی سجده (آیه‌ی ۱۸) وجود دارد.

و از دیدگاه امام احمد بن حنبل، آیه‌های سجده، پانزده آیه است؛ وی دو آیه‌ی سوره‌ی حج و آیه‌ی سوره‌ی ص را به عنوان آیه‌ی سجده به شمار می‌آورد؛ ولی قول مشهور وی، مطابق با نظر امام شافعی است. و از نظرگاه مالک نیز، آیه‌های سجده، یازده آیه می‌باشد؛ بدین ترتیب که وی سه آیه‌ی سجده‌ی اخیر را در ترتیب آیه‌های سجده، شامل نمی‌کند.

امام شافعی/، درباره‌ی عدم وجوب سجده‌ی تلاوت در سوره‌ی «ص»، از حدیث عبدالله بن عباس ساستدلال می‌کند که گفت: «رأیت رسول الله جیسجد فی ج. قال: ابن عباس: ولیست من عزائم السجود»؛ «رسول خدا جرا دیدم که در سجده‌ی سوره‌ی «ص» سجده کردند.». ابن عباس سگوید: «آیه‌ی سجده‌ی سوره‌ی «ص»، از سجده‌های تأکیدی و لازمی نیست».

در پاسخ بدین حدیث، گفته شده است که سجده کردن پیامبر جدر سوره‌ی «ص» ثابت است؛ البته این سخن عبدالله بن عباس سکه آن را از «عزائم السجود» تفکیک و جدا نموده است، به احتمال زیاد، بدین خاطر بوده که این سجده به طور شکر و سپاسگزاری از خداوند، واجب گردیده است؛ همچنان که خود رسول خدا جمی‌فرمایند: «سجدها داود توبة ونسجدها شكراً»(نسایی)؛ «داود از روی توبه سجده کرد و ما از روی شکر و سپاسگزاری».

و اگر به فرض آن که، استدلال شافعی‌ها درست باشد، باز هم حدیث، بر سخن عبدالله بن عباس سموقوف خواهد بود و حدیث مرفوع نیست، که در مقابل آن، عمل آن حضرت جقرار دارد که بر سخن عبدالله بن عباس س، ترجیح دارد.

مجاهد گوید: از عبدالله بن عباس سپرسیدم: «افی «ص» سجدة؟ فقال: نعم. ثم تلا «و وهبنا» الی قوله «فبهداهم اقتده». ثم قال: هو منهم (ای داود من الانبیاء الـمذكورین فی هذه الایة»(بخاری)؛ «آیا در سوره‌ی «ص» آیه‌ی سجده وجود دارد؟ گفت: آری؛ سپس آیات ۸۴ تا ۹۰ سوره‌ی انعام را تلاوت کرد و گفت: داود از زمره‌ی همان پیامبرانی است که در این آیات، به پیروی از آن‌ها، فرمان داده شده است».

و همچنین ابوسعید خدری سگوید: «قرأ رسول الله جوهو علی المنبر«ص»؛ فلما بلغ السجدة نزل فسجد وسجد الناس معه...»(ابوداود)؛ «پیامبر جبر فراز منبر، سوره‌ی «ص» را تلاوت کردند و چون به آیه‌ی سجده رسیدند، از منبر پایین آمدند و هم ایشان و هم مردم سجده نمودند».

به هر حال، دلایل قوی و صحیح، بیانگر این قضیه هستند که آیه‌ی سوره‌ی «ص»، از آیات سجده‌ی تلاوت است.

و امام شافعی درباره‌ی آیه‌ی دوم سوره‌ی «حج»: از حدیث عقبة بن عامر ساستدلال می‌کند که گفت: «قلتُ یا رسول الله! فضّلت سورة الحجّ بانّ فیها سجدتین. قال: نعم فمن لم یسجدهما فلا یقرأهما». (ترمذی)؛ «خطاب به پیامبر جگفتم: ‌ای رسول خدا! سوره‌ی حج بر دیگر سوره‌ها بدان خاطر فضیلت دارد که در آن دو آیه‌ی سجده وجود دارد. آن حضرت جفرمودند: آری؛ پس هرکس نمی‌خواهد برای آن‌ها سجده کند، پس آن‌ها را نخواند». امّا مدار این حدیث، بر «ابن لهیعة» است که فردی ضعیف در حدیث به شمار می‌آید.

و دلیل احناف، حدیث عبدالله بن عباس ساست که در طحاوی روایت شده است؛ ابن عباس سگوید: «فی سجود الحج الاول عزیمة والاخر تعلیم»؛ «سجده‌ی اول سوره‌ی حج، واجب و دیگر جنبه‌ی تعلیمی و آموزشی دارد».

و امام محمد در «موطأ» می‌نویسد: «كان ابن عباس لایری فی سورة الحج الّا سجدة واحدة الاولی»؛ «ابن عباس سفقط آیه‌ی سجده‌ی اول سوره‌ی حج را برای سجده کردن، قبول داشت».

و علاوه از آن، در آیه‌ی سجده‌ی دوم سوره‌ی حج، دستور به سجده و رکوع - هردو - داده شده است؛ آنجا که خداوند می‌فرماید:

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَيۡرَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ۩٧٧[الحج: ۷۷].

و حال آن که اسلوب قرآن، در آیه‌های سجده، این است که فقط به ذکر یکی از رکوع یا سجده می‌پردازد؛ و هرگاه رکوع و سجده، هردو در آیه‌ای ذکر شوند، در آن صورت در آن آیه، سجده‌ای وجود ندارد؛ به عنوان مثال در آیه‌ی:

﴿ يَٰمَرۡيَمُ ٱقۡنُتِي لِرَبِّكِ وَٱسۡجُدِي وَٱرۡكَعِي مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ٤٣ [آل عمران: ۴۳].

سجده‌ای وجود ندارد؛ زیرا در این آیه، هم رکوع ذکر شده است و هم سجده.

پس در همه‌ی آیه‌های سجده، به جز آیه‌ی سوره‌ی «ص»، فقط از سجده، ذکری صورت گرفته است و در آیه‌ی سجده‌ی سوره‌ی «ص» رکوع ذکر گردیده است؛ و در هیچ آیه‌ی سجده‌ای، هردو (هم رکوع و هم سجده) ذکر نشده‌اند؛ بلکه فقط در آیه‌ی سجده‌ی دوم سوره‌ی حج، هردو به صورت یکجا ذکر شده‌اند که این آیه نیز محل اختلاف علماء می‌باشد.

امام شافعی در تأیید دیدگاه خویش، از آثار برخی از اصحاب پیامبر جنیز مبنی بر اثبات نظر خویش استدلال کرده است؛ به همین علّت، محققان احناف نیز سجده‌ی آیه‌ی دوم سوره‌ی حج را به خاطر احتیاط، ترجیح داده‌اند؛ و گفته‌اند: اگر شخصی در خارج از نماز، این آیه را خواند، سجده کند و اگر در نماز این آیه را خواند، در رکوع نیت سجده را داشته باشد تا عمل او، طبق همه‌ی مذاهب، سجده محسوب گردد.

و از دیدگاه امام مالک/، در سوره‌های مُفصّل (از سوره‌ی حجرات تا آخر قرآن) سجده‌ی تلاوت وجود ندارد؛ وی از حدیث زید بن ثابت ساستدلال می‌کند که گفت: «قرأت علی رسول الله جالنجم فلم یسجد فیها»(بخاری و مسلم)؛ «بر پیامبر جسوره‌ی نجم را خواندم و ایشان برای آیه‌ی سجده‌ی آن، سجده نکردند».

احناف و شوافع از این حدیث، عدم وجوب سجود را به صورت فوری مراد گرفته‌اند؛ زیرا در صحیح بخاری از ابن عباس سروایت شده است که گفت: «انّ النبیّ جسجد بالنجم وسجد معه الـمسلمون والـمشركون والجنّ والانس»(حدیث شماره ۱۰۲۳)؛ «پیامبر جدر خواندن سوره‌ی نجم، سجده کردند و همراه ایشان، همه‌ی مؤمنان و مشرکان و جن و انس نیز به سجده افتادند».

و همچنین از علی روایت است که گفت: «العزائم اربع: الم تنزیل وحم السجدة والنجم واقرأ باسم ربك الذی خلق»(مصنّف عبدالرزاق به شماره ۵۸۶۳)؛ «عزائم چهار تا است: آیه‌ی سجده‌ی سوره‌های الم تنزیل، حم السجده، نجم و علق»؛ و پرواضح است که دو سجده‌ی اخیر، در سوره‌های مفصّل وجود دارند.

و ابوهریره سنیز گوید: «سجدنا مع رسول الله جفی «اقرأ باسم ربك» و«اذا السماء انشقت» (ترمذی)؛ «همراه با پیامبر جدر خواندن سوره‌ی علق و انشقاق، سجده‌ی تلاوت نمودیم». و بدین ترتیب، هرسه سجده، با روایات ثابت شدند.

به هر حال، وقتی مسلمان، با دقّت و تأمّل و تعمّق و تدبّر و با حضور قلب و توجّه کامل، آیات قرآن را تلاوت می‌کند، باید تحت تأثیر لحن و گیرایی، فصاحت و بلاغت، شیوایی و رسایی، زیبایی و رعنایی و مفهوم و محتوای هیجان‌انگیز و شگرف‌آور آن قرار بگیرد و لرزه بر اندام شود و مو بر تنش راست بایستد و به طور کامل، مجذوب آیات تعالی‌بخش و روح‌آفرین آن گردد و به سجده بیافتد و در پیشگاه حق، سر تعظیم فرود آورد و حجاب‌های عناد، لجاج، خودخواهی و تکبّر را کنار بزند و از غیر خدا، جدا گردد و به او بپیوندد و چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار شود که بر تمام ذرّات وجودش اثر گذارد و خود را ذرّه‌ای ببیند در برابر وجودی بی‌پایان و قطره‌ای در برابر اقیانوسی بی‌کران.

۱۰۲۷ - [۵] (صَحِیح)

وَعَن ابْن عَبَّاس قَالَ: سَجْدَةُ «ص»

لَیْسَ مِنْ عَزَائِمِ السُّجُودِ وَقَدْ رَأَیْتُ النَّبِیَّ جیسْجد فِیهَا [۱۲۵].

۱۰۲۷- (۵) عبدالله بن عباس سگوید: سجده‌ای که در سوره‌ی «ص» وجود دارد، از زمره‌ی فرائضی که خداوند آن را بر بندگان خود واجب کرده است، نیست؛ و رسول خدا جرا دیدم که به هنگام تلاوت این سوره، سجده می‌کردند.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

۱۰۲۸ - [۶] (صَحِیح)

وَفِی رِوَایَةٍ: قَالَ مُجَاهِدٌ: قُلْتُ لِابْنِ عَبَّاسٍ: أَأَسْجُدُ فِی «ص»

فَقَرَأَ: [وَمِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَسلیمَان]

حَتَّى أَتَى [فبهداهم اقتده]

فَقَالَ: نَبِیُّكُمْ جمِمَّنْ أَمر أَن یَقْتَدِی بهم. رَوَاهُ البُخَارِیّ [۱۲۶].

۱۰۲۸- (۶) و در روایتی دیگر آمده است که مجاهد سگفت: خطاب به عبدالله بن عباس سگفتم: آیا در سوره‌ی «ص»، سجده‌ی تلاوت کنم؟ (یعنی آیا در سوره‌ی «ص»، سجده‌ی تلاوت وجود دارد؟ عبدالله بن عباس س، در پاسخ گفت: آری؛) سپس این آیات را تلاوت کرد:

﴿ وَمِن ذُرِّيَّتِهِۦ دَاوُۥدَ وَسُلَيۡمَٰنَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَٰرُونَۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ٨٤ وَزَكَرِيَّا وَيَحۡيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلۡيَاسَۖ كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ٨٥ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَٱلۡيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطٗاۚ وَكُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ٨٦ وَمِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡ وَإِخۡوَٰنِهِمۡۖ وَٱجۡتَبَيۡنَٰهُمۡ وَهَدَيۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٨٧ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٨٨ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحُكۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَۚ فَإِن يَكۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَكَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّيۡسُواْ بِهَا بِكَٰفِرِينَ٨٩ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡ[الأنعام: ۸۴-۹۰].

«و از نژاد نوح (هم کسانی همچون) داود، سلیمان، ایوب، یوسف و هارون را (قبلاً هدایت و ارشاد کردیم) و همان گونه (که ابراهیم و همه‌ی این پیغمبران را پاداش دادیم،) مُحسنان را (نیز بدانچه مستحق باشند) پاداش می‌دهیم * و زکریا، یحیی، عیسی و الیاس را (نیز هدایت دادیم و) همه‌ی آنان از زمره‌ی صالحان (و بندگان شایسته‌ی ما) بودند * و اسماعیل، اِلْیسَع، یونس و لوط را (نیز رهنمود کردیم) و هر کدام (از اینان) را بر جهانیان (زمان خود) برتری دادیم.و از میان پدران و فرزندان و برادرانشان (گروه زیادی را رهنمود نمودیم و) آنان را برگزیدیم و به راه راست، ارشاد کردیم * این (توفیق بزرگی که چنین شایستگان و برگزیدگانی بدان نائل آمدند) توفیق خدایی است و خداوند هرکس از بندگانش را بخواهد، بدان نائل می‌سازد. اگر (این چنین شایستگانی - چه رسد به دیگران -) شرک می‌ورزیدند، هر آنچه می‌کردند، هدر می‌رفت (و اعمال خیرشان، ضایع می‌شد و خرمن طاعتشان به آتش شرک می‌سوخت). * آنان کسانی‌اند که کتاب (آسمانی) و حکمت (ربّانی) و نبوّت (یزدانی) بدیشان دادیم. اگر (این مشرکان مکّه و کافران معاصر تو) نسبت بدان (سه چیز) کفر ورزند، (مهمّ نیست؛ زیرا) ما کسانی را عهده‌دار (حفظ و سود بردن از) آن (سه چیز) می‌سازیم که نسبت بدان کفر نمی‌ورزند (و بلکه همچون اهل مدینه به جان در راه آن می‌کوشند). * آنان کسانی‌اند که خداوند ایشان را هدایت داده است (و توفیق رسیدن به راه حق و نیکی عطا نموده است)، پس از هدایت ایشان پیروی کن (و به راه ایشان برو)».

آن گاه، عبدالله بن عباس سگفت: پیامبر شما از کسانی است که به او دستور داده شده است تا به آنان (پیامبران، از قبیل: داود، سلیمان و..). اقتدا کند و تأسی ورزد.

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

[۱۲۱]- بخاری ۸/۶۱۴ ح ۴۸۶۲؛ و ترمذی ۲/۴۶۴ ح ۵۷۵. [۱۲۲]- مسلم ۱/۴۰۶ ح (۱۰۷-۵۷۸)؛ ترمذی ۲/۴۶۲؛ نسایی ۲/۱۶۱ ح ۹۶۳؛ و ابن ماجه ۱/۳۶۶ ح ۱۰۵۸. [۱۲۳]- بخاری ۲/۵۵۷ ح ۱۰۷۶؛ مسلم ۱/۴۰۵ ح (۱۰۴-۵۷۵)؛ و دارمی ۱/۴۰۹ ح ۱۴۷۲. [۱۲۴]- بخاری ۲/۴۴۵ ح ۱۰۷۲؛ مسلم ۱/۴۰۶ ح (۱۰۶-۵۷۷)؛ ابوداود ۲/۱۲۱ ح ۱۴۰۴؛ و ترمذی ۲/۴۶۹ ح ۵۷۶. [۱۲۵]- بخاری ۲/۵۵۲ ح ۱۰۶۹؛ ترمذی ۲/۴۶۹ ح ۵۷۷؛ و دارمی ۱/۴۰۷ ح ۱۴۶۷. [۱۲۶]- بخاری ۸/۲۹۴ ح ۴۶۳۲.