ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد سوم

فهرست کتاب

فصل سوم

فصل سوم

۱۱۵۳ - [۴] (صَحِیح)

وَعَن بسر بن محجن عَن أَبِیه أَنَّهُ كَانَ فِی مَجْلِسٍ مَعَ رَسُولِ الـلّٰهِ جفَأُذِّنَ بِالصَّلَاةِ فَقَامَ رَسُولُ الـلّٰهِ جفَصَلَّى وَرَجَعَ وَمِحْجَنٌ فِی مَجْلِسِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَا مَنَعَكَ أَنْ تُصَلِّیَ مَعَ النَّاسِ؟ أَلَسْتَ بِرَجُلٍ مُسْلِمٍ؟» فَقَالَ: بَلَى یَا رَسُولَ الـلّٰهِ وَلَكِنِّی كُنْتُ قَدْ صَلَّیْتُ فِی أَهْلِی فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «إِذَا جِئْتَ الْـمَسْجِدَ وَكُنْتَ قَدْ صَلَّیْتَ فَأُقِیمَتِ الصَّلَاةُ فَصَلِّ مَعَ النَّاسِ وَإِنْ كُنْتَ قَدْ صَلَّیْتَ». رَوَاهُ مَالك وَالنَّسَائِی [۳۱۹].

۱۱۵۳- (۴) بُسر بن مِحْجَن س، از پدرش نقل می‌کند که وی در مجلسی، همراه پیامبر جبود و چون برای نماز، اقامه گفته شد، پیامبر جاز جای برخاستند و نماز گزاردند و پس از آن، برگشتند و حال آن که مِحجَن سدر جای خویش نشسته بود! از این روی، پیامبر جخطاب بدو فرمودند: «چه چیز تو را از نماز خواندن با مردم بازداشت؟ مگر تو مسلمان نیستی»؟ عرض کرد: آری؛‌ای رسول خدا ج! ولی من نماز خویش را در منزل خود گزارده‌ام. آن‌گاه رسول خدا جبدو فرمودند: «هرگاه به مسجد درآمدی و این در حالی بود که پیش‌تر (در منزل خویش) نماز خوانده بودی؛ سپس نماز با جماعت برپا شد، در آن صورت دوباره به همراه مردم، نماز بخوان؛ اگر چه پیش‌تر، آن را در منزل گزارده باشی».

[این حدیث را مالک و نسایی روایت کرده‌اند].

شرح: «فی مجلس»: مجلسی در مسجد.

«فَاُذِّن بالصلاة»: برای برپایی نماز، اقامه گفته شد. در اینجا واژه‌ی «اذان» برای اقامه به کار رفته است.

و می‌توان این‌گونه نیز ترجمه کرد: «برای نماز، اذان گفته شد؛ و پس از آن که اقامه‌ی نماز گفته شد، پیامبر جبرخاستند». و بدین ترتیب، واژه‌ی «فَأُذِّن» به «اذان گفته شد» ترجمه می‌گردد.

۱۱۵۴ - [۵] (ضَعِیف)

وَعَنْ رَجُلٍ مِنْ أَسَدِ بْنِ خُزَیْمَةَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیَّ قَالَ: یُصَلِّی أَحَدُنَا فِی مَنْزِلِهِ الصَّلَاةَ ثُمَّ یَأْتِی الْـمَسْجِدَ وَتُقَامُ الصَّلَاةُ فَأُصَلِّی مَعَهُمْ فَأَجِدُ فِی نَفْسِی شَیْئًا من ذَلِك فَقَالَ أَبُو أَیُّوبَ: سَأَلَنَا عَنْ ذَلِكَ النَّبِیُّ جقَالَ: «فَذَلِكَ لَهُ سَهْمُ جَمْعٍ». رَوَاهُ مَالِكٌ وَأَبُو دَاوُد [۳۲۰].

۱۱۵۴- (۵) از مردی از قبیله‌ی «اسد بن خزیمه» روایت است که وی از ابوایوب انصاری سپرسید: «یکی از ما (نمازگزاران مسلمان،) نماز خویش را در خانه‌ی خود می‌گزارد؛ آن‌گاه در حالی به مسجد می‌آید که نماز برپا شده است؛ از این رو، همراه با آنان، نماز را با جماعت می‌خوانم و در این مورد، در دلم، شک و تردیدی احساس می‌کنم (و نمی‌دانم که این کار، به نفع و سودم است یا به زیان و ضررم؟) ابوایوب انصاری سگفت: ما نیز در این مورد از رسول خدا جپرسیدیم؛ پس در پاسخ فرمودند: «هر کس نماز را با جماعت بخواند، به اندازه‌ی آنان، ثواب می‌برد؛ (یعنی بهره‌ی او در پاداش نماز جماعت می‌باشد و با خواندن نماز دومی همراه با جماعت، بدو پاداش نماز جماعت می‌رسد)».

[این حدیث را مالک و ابوداود روایت کرده‌اند].

۱۱۵۵ - [۶] (صَحِیح)

وَعَن یَزِیدَ بْنِ عَامِرٍ قَالَ: جِئْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ جوَهُوَ فِی الصَّلَاةِ فَجَلَسْتُ وَلَمْ أَدْخُلْ مَعَهُمْ فِی الصَّلَاةِ فَلَمَّا انْصَرَفَ رَسُولُ الـلّٰهِ جرَآنِی جَالِسا فَقَالَ: «ألم تسلم یَا زید؟» قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ الـلّٰهِ قَدْ أَسْلَمْتُ. قَالَ: «وَمَا مَنَعَكَ أَنْ تَدْخُلَ مَعَ النَّاسِ فِی صَلَاتِهِمْ؟» قَالَ: إِنِّی كُنْتُ قَدْ صَلَّیْتُ فِی مَنْزِلِی أَحْسَبُ أَنْ قَدْ صَلَّیْتُمْ. فَقَالَ: «إِذَا جِئْتَ الصَّلَاةَ فَوَجَدْتَ النَّاسَ فَصَلِّ مَعَهُمْ وَإِنْ كُنْتَ قَدْ صَلَّیْتَ تَكُنْ لَكَ نَافِلَةً وَهَذِه مَكْتُوبَة». رَوَاهُ أَبُو دَاوُد [۳۲۱].

۱۱۵۵- (۶) یزید بن عامر سگوید: در حالی به نزد رسول خدا جآمدم که ایشان مشغول خواندن نماز بودند؛ از این رو، نشستم و همراه با نماز گزاران، وارد نماز نشدم؛ چون رسول خدا جاز نماز فارغ شدند، مرا نشسته دیدند و فرمودند: «ای یزید! مگر تو مسلمان نیستی»؟ گفتم: آری؛‌ای رسول خدا ج! بی‌گمان من مسلمان هستم.

آن حضرت جفرمودند: «پس چه چیز تو را از گزاردن نماز به همراه مردم بازداشته است؟» عرض کردم: من گمان می‌کردم که شما نماز را خوانده‌اید؛ از این رو، نماز خویش را در خانه‌ام خواندم. آن حضرت جفرمودند: «هرگاه به مسجد آمدی و مردم را مشغول خواندن نماز دیدی، پس همراه آنان، نماز را با جماعت بخوان؛ اگر چه پیش‌تر، آن را در منزل خوانده باشی؛ زیرا نماز دومی، برایت نفل و نماز اوّلی، حکم فرض را به خود می‌گیرد».

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: «تکن لک نافلة و هی مکتوبة»: این عبارت را به دو گونه می‌توان ترجمه و تفسیر کرد:

۱- نماز دومی، برایت نفل می‌باشد و نماز اولی، حکم فرض را به خود می‌گیرد.

۲- نماز اولی، برایت نفل می‌باشد و نماز دومی، حکم فرض را به خود می‌گیرد.

۱۱۵۶ - [۷] (صَحِیحٌ)

وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ با: أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ فَقَالَ: إِنِّی أُصَلِّی فِی بَیْتِی ثُمَّ أُدْرِكُ الصَّلَاةَ فِی الْـمَسْجِدِ مَعَ الْإِمَامِ أَفَأُصَلِّی مَعَهُ؟ قَالَ لَهُ: نَعَمْ قَالَ الرجل: أَیَّتهمَا أجعَل صَلَاتی؟ قَالَ عُمَرَ: وَذَلِكَ إِلَیْكَ؟ إِنَّمَا ذَلِكَ إِلَى الـلّٰهِ یَجْعَلُ أَیَّتَهُمَا شَاءَ. رَوَاهُ مَالِكٌ [۳۲۲].

۱۱۵۶- (۷) از عبدالله بن عمر سروایت است که مردی از وی پرسید: من نمازم را در خانه‌ی خویش می‌خوانم و سپس به مسجد می‌آیم و می‌بینم که نماز جماعت برپا است و مردم همراه با امام در نماز جماعت ایستاده‌اند؛ آیا در این صورت همراه با امام، نماز را دوباره بخوانم؟ عبدالله بن عمر سدر پاسخ گفت: آری؛ آن مرد گفت: کدام یک، نماز من خواهد بود (و بر آن اساس، مأجورم)؟

عبدالله بن عمر سگفت: مگر به اختیار توست؟ خداوند هر طور بخواهد عمل می‌کند و هر کدام را که بخواهد، نماز فرض تو به حساب می‌آورد.

[این حدیث را مالک روایت کرده است].

۱۱۵۷ - [۸] (حسن)

وَعَنْ سُلَیْمَانَ مَوْلَى مَیْمُونَةَ قَالَ: أَتَیْنَا ابْنَ عُمَرَ عَلَى الْبَلَاطِ وَهُمْ یُصَلُّونَ. فَقُلْتُ: أَلَا تُصَلِّی مَعَهُمْ؟ فَقَالَ: قَدْ صَلَّیْتُ وَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُول الله یَقُولُ: «لَا تُصَلُّوا صَلَاةً فِی یَوْمٍ مَرَّتَیْنِ». رَوَاهُ أَحْمد وَأَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِیّ [۳۲۳].

۱۱۵۷- (۸) سلیمان، برده‌ی آزاد شده‌ی میمونه ل گوید: ما به مکانی به نام «بَلاط» به نزد عبدالله بن عمر سرفتیم؛ و این در حالی بود که مردمِ (آنجا)، مشغول خواندن نماز بودند. من به عبدالله بن عمر سگفتم: آیا همراه آنان نماز نمی‌خوانی؟ او در پاسخ گفت: من نماز خویش را خوانده‌ام و از پیامبر جشنیده‌ام که می‌فرمودند: «نباید یک نماز را در یک روز، دوبار بخوانید».

[این حدیث را احمد، ابوداود و نسایی روایت کرده‌اند].

شرح: «بَلاط»: این واژه در اصل، به این معانی استعمال شده است: «زمین هموار و نرم؛ تخته‌های سنگ که بدان زمین را فرش کنند؛ هر زمینی که با تخته سنگ یا آجر، فرش شود». و این کلمه به کاخ شاهی و مجازاً به مجلس بزرگان پادشاه، اطلاق می‌شود. و در اینجا، مراد از آن، مکانی در مدینه‌ی منوره است که امیرالمؤمنین عمر بن خطاب سآن را در بیرون از مسجد نبوی بنیاد نهاد تا جایگاهی برای مردم برای نقل حکایت‌ها و داستان‌ها و بیان شعر و رجزخوانی و غیره باشد.

رفع یک اشکال:

به ظاهر بین این حدیث و احادیث پیشین، تناقض وجود دارد؛ و برای رفع این اشکال، می‌توان چنین گفت که این حدیث، حمل بر صورتی است که نماز فرض را به تنهایی، اعاده نماید نه با جماعت.

۱۱۵۸ - [۹] (صَحِیح)

وَعَنْ نَافِعٍ قَالَ: إِنَّ عَبْدَ الـلّٰهِ بْنَ عُمَرَ كَانَ یَقُولُ: مَنْ صَلَّى الْـمَغْرِبَ أَوِ الصُّبْحَ ثُمَّ أَدْرَكَهُمَا مَعَ الْإِمَامِ فَلَا یَعُدْ لَهما. رَوَاهُ مَالك [۳۲۴].

۱۱۵۸- (۹) نافع سگوید: عبدالله بن عمر سمی‌گفت: کسی که نماز صبح یا مغرب را (در منزل) خوانده است و سپس شاهد برگزاری نماز جماعت شود (و ببیند که نماز جماعت برپا است،) نباید آن‌ها را دوباره بخواند.

[این حدیث را مالک روایت کرده است].

شرح: از این حدیث معلوم می‌شود که اگر چنانچه فردی، نمازهای فرض صبح یا مغرب و یا عصر را در منزل خویش خواند؛ سپس به مسجد آمد و دید که امام، مشغول خواندن نماز فرض صبح، یا مغرب و یا عصر - همراه با جماعت - است، در آن صورت همراه با امام، در نماز جماعت صبح، مغرب و عصر به نیت نفل شرکت نکند؛ زیرا گزاردن نماز نفل پس از این اوقات، مکروه می‌باشد.

[۳۱۹]- نسایی ۲/۱۱۲ ح ۸۵۷؛ و موطأ مالک ۱/۱۳۲ ح ۸؛ «کتاب صلاة الجماعة». [۳۲۰]- ابوداود ۱/۳۸۸ ح ۵۷۸؛ و موطأ مالک ۱/۱۳۳ ح ۱۱؛«باب صلاة الجماعة». [۳۲۱]- ابوداود ۱/۳۸۸ ح ۵۷۷. [۳۲۲]- موطأ مالک ۱/۱۳۳ ح ۹؛ «کتاب صلاة الجماعة». [۳۲۳]- ابوداود ۱/۳۸۹ ح ۵۷۹؛ نسایی ۲/۱۱۴ ح ۸۶؛ و مسند احمد ۲/۱۹. [۳۲۴]- موطأ مالک ۱/۱۳۳ ح ۱۲؛ «کتاب صلاة الجماعة».