ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد سوم

فهرست کتاب

فصل دوم

فصل دوم

۹۴۹ - [۱۱] (صَحِیح)

عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ قَالَ: أَخَذَ بِیَدِی رَسُول الله جفَقَالَ: «إِنِّی لَأُحِبُّكَ یَا مُعَاذُ». فَقُلْتُ: وَأَنَا أُحِبُّكَ یَا رَسُولَ الـلّٰهِ. قَالَ: «فَلَا تَدَعْ أَنْ تَقُولَ فِی دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ: رَبِّ أَعِنِّی عَلَى ذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ». رَوَاهُ أَحْمَدُ وَأَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِیّ إِلَّا أَنَّ أَبَا دَاوُدَ لَمْ یَذْكُرْ: قَالَ معَاذ وَأَنا أحبك [۳۵].

۹۴۹- (۱۱) «معاذ بن جبل سگوید: رسول خدا جدستم را گرفت و خطاب به من فرمودند: «معاذ! به راستی تو را دوست دارم». من نیز گفتم: ای فرستاده‌ی خدا! من هم شما را (بیشتر از پدر، مادر، فرزند، برادر، همسر، قوم، قبیله، مال، تجارت و بازرگانی، مسکن و منزل و حتی بیشتر از خودم) دوست دارم.

آن حضرت جفرمودند: «پس، بعد از هر نماز (یا در آخر هر نماز، پس از تشهّد اخیر،) حتماً این دعا را بخوان و هیچ‌گاه آن را ترک نکن: «ربّ اَعنّی علی ذکرک و شکرک و حُسن عبادتک».

«پروردگارا! مرا بر یاد و ذکر خویش و بر شکر و سپاسگزاری‌ات و بر انجام هر چه بهتر عبادت و پرستش خویش، یاری بفرما».

[این حدیث را احمد بن حنبل، ابوداود و نسایی روایت کرده‌اند با این تفاوت که ابوداود عبارت «فقال معاذ: و انا احبّک» را ذکر نکرده است].

شرح: این دعا - با وجودی که بسیار مختصر و موجز است - باز هم دعایی بسیار بزرگ و مهم و سترگ و باشکوه است؛ و برای اهمیت و بزرگی آن، همین بس که رسول خدا جمعاذ بن جبل سرا با تأکید تمام، به خواندن آن، سفارش و توصیه نمودند.

و با نظر به این که رسول خدا جبه خواندن این دعا، بسیار توجه و عنایت ورزیده‌اند و با تأکید و اهتمام، به خواندن آن سفارش نموده‌اند، بی‌توجهی و عدم اهتمام نسبت به آن، محرومیت بزرگی را برای انسان مسلمان، در پی خواهد داشت.

۹۵۰ - [۱۲] (صَحِیح)

وَعَنْ عَبْدِ الـلّٰهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ الـلّٰهِ جكَانَ یُسَلِّمُ عَنْ یَمِینِهِ: «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَةُ الـلّٰهِ» حَتَّى یُرَى بَیَاضُ خَدِّهِ الْأَیْمَنِ وَعَنْ یَسَارِهِ: «السَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَةُ الـلّٰهِ» حَتَّى یُرَى بَیَاضُ خَدِّهِ الْأَیْسَرِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالنَّسَائِیّ وَالتِّرْمِذِیّ وَلَمْ یَذْكُرِ التِّرْمِذِیُّ حَتَّى یُرَى بَیَاضُ خَدِّهِ [۳۶].

۹۵۰- (۱۲) عبدالله بن مسعود سگوید: رسول خدا جبه جانب راستشان سلام می‌دادند و می‌فرمودند: «السلام علیكم ورحمة الله»؛ به نحوی که سفیدی گونه‌ی راستشان، نمایان می‌شد؛ و نیز به طرف چپشان سلام می‌دادند و می‌فرمودند: «السلام علیكم ورحمة الله»؛ به طوری که سفیدی گونه‌ی چپشان نمایان و آشکار می‌گشت».

[این حدیث را ابوداود، ترمذی ونسایی روایت کرده‌اند؛ با این تفاوت که ترمذی، عبارت «حتّی یُری بیاض خدّه» را ذکر نکرده است].

۹۵۱ - [۱۳] (صَحِیح)

وَرَوَاهُ ابْنُ مَاجَهْ عَنْ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ [۳۷].

۹۵۱- (۱۳) و همین حدیث را ابن ماجه نیز از عمار بن یاسر سروایت کرده است.

۹۵۲ - [۱۴] (صَحِیح)

وَعَنْ عَبْدِ الـلّٰهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: كَانَ أَكْثَرُ انْصِرَافِ النَّبِیِّ جمِنْ صَلَاتِهِ إِلَى شِقِّهِ الْأَیْسَرِ إِلَى حُجْرَتِهِ. رَوَاهُ فِی شرح السّنة [۳۸].

۹۵۲- (۱۴) عبدالله بن مسعود سگوید: رسول خدا جدر بیشتر اوقات (پس از گزاردن نماز،) از جانب چپشان، آن هم به سوی حجره‌ی خویش، محل نمازشان را ترک می‌نمودند؛ (زیرا که دروازه‌ی حجره‌ی آن حضرت جاز جانب چپ محراب به مسجد باز می‌شد؛ از این رو، در بیشتر اوقات، پس از خواندن نماز، از جانب چپ، محل نماز خود را ترک می‌کردند).

[این حدیث را شیخ بغوی، در «شرح السنۀ» روایت کرده است].

۹۵۳ - [۱۵] (صَحِیح)

«وَعَن عَطَاءٍ الْـخُرَاسَانِیِّ عَنِ الْـمُغِیرَةِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «لَا یُصَلِّی الْإِمَامُ فِی الْـمَوْضِعِ الَّذِی صَلَّى فِیهِ حَتَّى یتَحَوَّل». رَوَاهُ أَبُو دَاوُد وَقَالَ عَطاء الخرسانی لم یدْرك الْـمُغیرَة [۳۹].

۹۵۳- (۱۵) «عطاء خراسانی/، از مغیرۀ بن شعبه سروایت می‌کند که گفته است: رسول خدا جفرمودند: «امام و پیشنماز، در جایی که نماز (فرض) را خوانده است، نماز نگزارد، تا این که از جایی به جایی دیگر انتقال یابد».

[این حدیث را ابوداود روایت کرده و در تضعیف آن، گفته است: عطاء خراسانی/با مغیرۀ بن شعبه ملاقات نکرده است؛ یعنی این حدیث متّصل نیست، بلکه منقطع است].

شرح: البته باید دانست که این حکم، فقط به امام و پیشنماز، اختصاص ندارد، بلکه دیگر نمازگزاران و مقتدیان را نیز شامل می‌شود.

و در بیان حکمت انتقال و تحوّل از جایی به جایی دیگر، می‌توان چند وجه را بیان کرد:

تا میان نماز فرض و سنّت و نفل، فرق و تفاوتی ایجاد شود و کسی گمان نکند که امام هنوز در نماز فرض است.

چون زمین و سجده‌گاه، در روز رستاخیز به نفع یا ضرر انسان شهادت و گواهی می‌دهد، از این رو، پیامبر خدا جدستور دادند تا از جایی به جایی دیگر، انتقال نیافته است، نماز دیگری را نخواند تا در روز قیامت هردو مکان، به نفع او و به عبادت و پرستش و کرنش و سجده‌ی خدا، گواهی دهند و بیانگر عبادت زیاد او برای پروردگار جهانیان باشند.

خداوند بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿يَوۡمَئِذٖ تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا٤ بِأَنَّ رَبَّكَ أَوۡحَىٰ لَهَا٥[الزلزلة: ۴-۵].

«در آن روز (که سرآغاز قیامت است) زمین خبرهای خود را بازگو می‌کند (و به زبان قال یا حال، خواهد گفت که چه چیزهایی بر آن گذشته است). (این احوال و اقوال زمین،) بدان سبب است که پروردگار تو بدو پیام می‌دهد (که چه بشود و چه بگوید)».

به هر حال در روز قیامت، آنچه از خوبی‌ها و بدی‌ها و اعمال خیر و شیر، بر صفحه‌ی زمین واقع شده است، همه را برملا می‌سازد و یکی از مهم‌ترین شهود اعمال انسان در آن روز، همین زمینی است که ما اعمال خود را بر آن انجام می‌دهیم و شاهد و ناظر ما است.

در حدیثی از پیامبر جمی‌خوانیم که فرمودند: «اتدرون ما اخبارها»؟؛ «آیا می‌دانید منظور از اخبار زمین در این آیه چیست»؟ گفتند: خدا و پیامبرش آگاهترند. آن حضرت جفرمودند: «منظور از خبر دادن زمین، این است که اعمال هر مرد و زنی را که بر روی زمین انجام داده‌اند، خبر می‌دهد؛‌ این چنین که می‌گوید: فلان شخص در فلان روز، فلان کار را انجام داد؛ ‌این است خبر دادن زمین».

و ابوسعید خدری سگوید: هرگاه در بیابان هستی، صدایت را به اذان بلند کن؛ چرا که از رسول خدا جشنیدم که می‌فرمودند: «لایسمعه جن ولا انس ولاحجر الایشهد له»؛ «هیچ جن و انس و قطعه‌ی سنگی آن را نمی‌شنود مگر این که برای او در روز قیامت گواهی می‌دهد».

و آیا به راستی، زمین به فرمان خدا زبان می‌گشاید و تکلم می‌کند؟ یا این که منظور ظاهر شدن آثار اعمال انسان بر صفحه‌ی زمین است؟ زیرا می‌دانیم هر عملی که انسان انجام دهد - خواه ناخواه - در اطراف او آثاری به جای می‌گذارد؛ هر چند امروز برای ما محسوس نباشد؛ درست همانند آثاری که از خطوط انگشتان یک دوست یا دشمن بر روی دستگیره‌ی در می‌ماند؛ و در آن روز همه‌ی این آثار ظاهر می‌شود؛ و سخن گفتن زمین، چیزی جز این ظهور بزرگ نیست، همان گونه که گاه به یک شخص خواب‌آلود می‌گوئیم: چشمان تو می‌گوید که دیشب نخوابیده‌ای؛ یعنی آثار بی‌خوابی در آن نمایان است.

به هر حال، این موضوع عجیبی نیست؛ چرا که هم امروز با پیشرفت علم و دانش بشر، ابزار و وسائلی اختراع شده که در همه جا و هر لحظه، می‌تواند صدای انسان را ضبط کند، یا از انسان و اعمالش، عکس‌برداری نماید و به عنوان یک سند مسلّم در دادگاه مطرح شود، به گونه‌ای که قابل هیچ‌گونه انکاری نباشد.

اگر در گذشته، بعضی از شهادت زمین تعجّب می‌کردند؛ امروز یک نوار نازک یا یک دستگاه ضبط که به صورت یک دکمه به لباس دوخته می‌شود، می‌تواند مسائل بسیاری را بازگو کند.

جالب این که برخی از بزرگان ما گفته‌اند: «صلّوا الـمساجد فی بقاع مختلفة، فان كلّ بقعة تشهد للمصلّی علیها یوم القیامة»؛ «در قسمت‌های مختلف مساجد نماز بخوانید؛ زیرا هر قطعه‌ی زمینی در قیامت، برای کسی که روی آن نماز خوانده است، گواهی می‌دهد».

و باید دانست که روایت ابوداود، با روایت مسلم نیز تأیید می‌شود؛ آنجا که می‌فرماید: «امرنا رسول الله جان لا نوصل صلاة بصلاة حتی نتكلّم او نخرج»؛ «رسول الله جبه ما دستور دادند که هیچ نمازی را با نماز دیگری تا هنگامی که صحبت نکرده‌ایم یا بیرون نرفته‌ام، به طور متّصل نخوانیم».

۹۵۴ - [۱۶] (صَحِیح)

«وَعَنْ أَنَسٍ: أَنَّ النَّبِیَّ جحَضَّهُمْ عَلَى الصَّلَاةِ وَنَهَاهُمْ أَنْ یَنْصَرِفُوا قَبْلَ انْصِرَافِهِ مِنَ الصَّلَاةِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ [۴۰].

۹۵۴- (۱۶)«انس بن مالک سگوید: رسول خدا جمردم را بر (ملازمت و خواندن) نماز (با جماعت) برانگیختند و تشویق و ترغیب نمودند؛ و آن‌ها را از ترک کردن محل نماز قبل از این که پیامبر جمحل نماز را ترک کنند، ‌نهی فرمودند».

[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].

شرح: «و نهاهم ان ینصرفوا قبل انصرافه من الصلوة»: علّت نهی، دو چیز می‌تواند باشد:

چون در روزگار رسول خدا ج، زنان نیز همراه با مردان در نماز جماعت شرکت می‌کردند و آنان نیز هرگاه در نماز جماعت از نماز فرض سلام می‌دادند، از جای برمی‌خاستند و به خانه‌های خویش باز می‌گشتند و مسجد را ترک می‌کردند، از این رو، پیامبر جصحابه را منع کردند که پیش از ترک کردن محل نمازش، آن‌ها محل نماز خود را ترک نکنند تا زنان که در پشت سر ایشان هستند، به راحتی از مسجد بیرون شوند و اختلاطی میان آن‌ها و مردان صورت نگیرد؛ یعنی نخست زنان می‌رفتند؛ سپس پیامبر جاز جای برمی‌خواستند و پس از ایشان، مردان نمازگزار، از جای خود بلند می‌شدند و محل نماز را ترک می‌کردند.

و ممکن است مراد حدیث این باشد که مردم، پیش از آن که پیامبر جاز نماز سلام بدهند، آن‌ها سلام ندهند و از نماز بیرون نشوند.

[۳۵]- ابوداود ۲/۱۸۰ ح ۱۵۲۲؛ نسایی ۳/۵۴ ح ۱۳۰۴؛ موطأ مالک ۲/۹۵۳ ح ۱۶ «کتاب الشعر»؛ و مسند احمد ۵/۲۴۷. [۳۶]- ابوداود ۱/۶۰۶ ح ۹۹۶؛ ترمذی ۲/۸۹ ح ۲۹۵؛ نسایی ۳/۶۳ ح ۱۳۲۳؛ دارمی ۱/۳۵۷ ح ۱۳۴۵. [۳۷]- مسلم ۱/۴۰۹ ح (۱۱۹-۵۸۲) و ابن ماجه ۱/۲۹۶ ح ۹۱۶. [۳۸]- شرح السّنة بغوی ۳/۲۱۰ ح ۷۰۲. [۳۹]- ابوداود ۱/۴۰۹ ح ۶۱۶ و ابن ماجه ۱/۴۵۹ ح ۱۴۲۸. [۴۰]- ابوداود ۱/۴۱۲ ح ۶۲۴؛ و مسند احمد ۳/۲۴۰.