۳۱- تیجانی در صفحه ۱۱٧ میگوید [٧۸]:
خداوند فرمود:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا﴾[الفتح: ۲٩] [٧٩].
کلمه (منهم)که خداوند در این آیه ذکر کرده است بر تبعیض دلالت میکند و اشاره میکند که مغفرت و رضایت خداوند شامل حال گروهی از اینها نمیشود و همچنین دلالت میکند که صفت ایمان و عمل نیک از گروهی از صحابه منتفی است.
شاید تیجانی تلاش نکرده است تا از کودکان نجف چیزهای بیشتری یاد بگیرد، اینجا کتاب خدا را بدون علم، با عجله تفسیر کرده است. بهتر است برگردد واز کودکان نجف بیاموزد، قبل از اینکه سخن او به گوش علمای الازهر برسد همان کسانی که تیجانی آنها را متهم به جهل ونادانی میکند. سخن تیجانی، در اینجا بیشتر از دو احتمال بیشتر ندارد.
۱- یا اینکه در ادعایش که «مِن» برای تبعیض است, دروغگو و کذاب است.
۲- یا اینکه نسبت به زبان عربی جاهل و نادان است و نمی فهمد البته وی قبلا در برابر کودک نجف خودش را جاهل و نادان نامید البته هردو احتمال برای وی تلخ و ناگوارند.
کلمه: «من» اینجا بیانیه است و تبعیضیه نیست.
قرطبی میگوید: «من» در «منهم»تبعیضیه نیست که گروهی از صحابه را شامل شود نه گروهی دیگر را، بلکه عام و برای جنس است (همه صحابه شامل میشود) مثل این سخن خداوند که فرموده است:
﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ﴾[الحج: ۳۰] [۸۰].
و «من» در «منهم»برای تاکید است همچنانکه در این آیه برای تاکید است. خداوند میفرماید:
﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ﴾[الإسراء: ۸۲] [۸۱].
و قرآن همهاش شفا است مگر اینکه تیجانی مثل امامش، نوری طبرسی بگوید، در قرآن آیات احمقانهای است [۸۲]لعنت خدا بر کسی که لب به این سخن گشوده و بعد از آن هم توبه نکرده است.
نسفی میگوید: «من»در «منهم»برای بیان است همانطوریکه در آیه: ﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ﴾برای بیان است [۸۳].
آیا علامه بسیار آگاه میگوید: امر در این آیه دوری کردن از تعدادی از بتهاست نه همه آنها. ابن جوزی میگوید: زجاج فرموده در باره کلمه «من» دو قول وجود دارد:
۱- برای جدا کردن جنس از جنس دیگر باشد چنانچه خداوند میگوید: ﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ﴾.
ابن انباری میگوید: معنی آیه چنین میشود: خداوند وعده دادهاست کسانی را که ایمان آوردند از این جنس یعنی جنس صحابه رضوان الله عليهم أجمعين.
۲- این وعده برای کسانی است که بر ایمان و اعمال نیکو پایدار ماندند [۸۴].
ابن کثیر میگوید: این کلمه «من» برای بیان جنس است [۸۵].
محمود صافی میگوید: کلمه «من» برای بیان جنس است.
«من»برای بیان جنس میآید وچه بسا بعد از «ما»و «مهما»واقع میشود، و شایسته است که بعد از «ما»و «مهما» «من»واقع شود زیرا ابهام آنها زیاد است چنانچه خداوند میفرماید: ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَا﴾[فاطر: ۲] [۸۶]. و همچنین: ﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ﴾[البقرة: ۱۰۶].
و «من» بعد از کلماتی دیگر نیز میآید مثل این آیه:
﴿يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ﴾[الکهف: ۳۱] [۸٧].
و در کتاب ابن انباری آمده است که: بعض از زنادقه [۸۸]برای بد و بیراه گفتن گروهی از صحابه به این آیه:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا﴾[الفتح: ۲٩]. تمسک جستهاند زیرا به گمان آنها، «من» برای تبعیض است (این تزکیهای از طرف ابن انباری برای تیجانی (و امثال) اوست و چنین نیست که آنها میپندارند بلکه «من» برای تبیین است: یعنی کسانی که ایمان آوردهاند همان صحابهاند مثل اینکه خداوند در جای دیگر میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِيمٌ ١٧٢﴾[آلعمران: ۱٧۲] [۸٩]. و همه آنها نیکوکارو متقی بودند.
و همچنین میفرماید: ﴿وَإِن لَّمۡ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[المائدة: ٧۳] [٩۰]. علامه زمحشری میگوید: «من» معنایش، در «منهم» بیان است مثل این آیه: ﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ﴾[الحج: ۳۰]. ابوالبقاء عکبری میگوید: «منهم»برای بیان جنس است و میخواهد فضیلت آنها را اثبات نماید و اینکه آنها را بصورت خاص ذکر نموده است فضلیت برای آنها ست.
نیشابوری میگوید: «منهم»برای بیان جنس است [٩۱]. و اگر «من»برای تبعیض باشد آنطور که تیجانی ادعاء میکند، قسمتی از آیه با قسمت دیگرآن تناقض وتضاد پیدا میکند زیرا آیه در مورد کسانی وارد شده است که ایمان آورده و اعمال خوب انجام دادهاند و غیر از اینها، افراد دیگر را شامل نمیشود خداوند میفرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲٩].
«محمد رسول خداست و کسانیکه با او همراهند (صحابه) بر کفار سختند، با یکدیگر مهربانند، آنها را درحال رکوع وسجده میبینی (عبادت میکنند)، لطف و رضای پروردگار را میجویند، آثار سجود در چهرهایشان هویدا و آشکار است و صفات شان در تورات و انجیل چنین آمده است: اینها مانند کشتزاری هستند که ابتدا جوانه زده سپس آن جوانه را تقویت نموده تا ستبر و قوی گردد و برساقه و روی پای خود استوار بایستد. کشاورزان این کشتزار را میپسندند یعنی مومنان بادیدن آنها خوشحال میشوند. و کافران بوسیله آنها به خشم میآیند یعنی وقتی یاران رسول خدا وقدرت وتوانایی آنها را میبینند، ناراحت و خشمگین میشوند [٩۲]خداوند به کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیک انجام دادند، وعده مغفرت و پاداشی بزرگ دادهاست».
به ویژگیهای یاران رسول خدا، در آیه دقت کنید:
۱- رسول خداصرا دوست دارند.
۲- برکفار سختاند.
۳- بایکدیگر مهربانند.
۴- در رکوع وسجود بسر میبرند.
۵- در اعمالشان لطف ورضایت خداوند را میجویند.
۶- خداوند بوسیله یاران رسول خدا، کفار را به خشم میآورد.
[٧۸] این عدد، شماره صفحه کتاب عربی است در ترجمه فارسی آن، این مطلب را نیافتم [٧٩] «کسانی که ایمان آورده واعمال نیک انجام دادند، خداوند آنها را وعده بخشش و پاداش بزرگ دادهاست». [۸۰] الجامع لأحکام القران: ۱۶/۳٩۵ «از پلیدی بتها پرهیز کنید و هدف این نیست که از بعضی از بتها پرهیز کنید بلکه اینست که از کل بتها پرهیز نمائید». (مترجم) [۸۱] «ما قرآن را نازل میکنیم و در آن شفا است». [۸۲] فصل الخطاب فى اثبات تحریف کتاب رب الارباب، ص: ۲۱۱. [۸۳] تفسیر نسفی: ۴/۱۶۴. [۸۴] زاد الـمسیر: ٧/۴۵۰. [۸۵] تفسیر القران العظیم: ٧/۳۴۴. [۸۶] «دروازههای رحمتی که خداوند باز میکند کسی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد». [۸٧] «در بهشت بادست بندهای طلایی آراسته میشوند». [۸۸] کسانی که در باطن کافرند و تظاهر به ایمان میکنند. (مترجم) [۸٩. ]= «کسانی که بعد از زخمی شدن، خدا ورسول را اجابت نمودند، کسانی که نیکی کردند و راه تقوی را پیش گرفتند پاداشی بس بزرگ دارند». [٩۰] اعراب القران: ۲۶/۲٧۲، «اگر از سخنشان باز نیایند کفار، دچار عذاب دردناکی خواهند شد». [٩۱] غرائب القران: حاشیه تفسیر طبری: ۲۶/۶٩. [٩۲] بله خوانندگان گرامی، منافقین و کفار توان دیدن یاران رسول خدا، این شاگردان مکتب پیامبر را نداشتند به همین خاطر کار شکنیها و خیانتهایشان را از همان بدو تاریخ اسلام آغاز کردند بویژه یهود عنود و کسانی که طعم تلخ شکست را بدست توانمند یاران رسول خدا خصوصاً خلفای راشدین چشیدند، بیکار ننشستند و در اولین اقدام، خلیفه دوم مسلمین، عمر بن خطابسرا در یک توطئه مشترک یهودی مجوسی به شهادت رساندند و بعد از آن هم عبدالله بن سبا یهودی و منافقین در ایجاد فتنه و به شهادت رسیدن حضرت عثمانسکوتاهی نکردند. بله نهالی که رسول اکرمصبادست خود کاشته و پرورش داد نتائج و ثمراتش را داد و کفار را به خشم آورد و کفار و منافقین توانائى دیدن این نهال را ندارند و امروز هم بعد از گذشت بیش از هزار و چهارصد سال تلاش دارند تا چهره یاران رسول خدا را بد جلوه دهند و بگویند فقط سه نفر یا پنج نفر بعد از رسول اکرمصمسلمان ماند بقیه همه از اسلام بر گشتند و مرتد شدند. (مترجم)