۱۸- تیجانی در صفحه ٩۳ میگوید:
«آقای سید شرف الدین از علماء شیعه است هنگامی که در زمان ملک عبد العزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که -طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند و هنگامی که نوبت به او رسید و دست شاه را گرفت، هدیهای به او داد و هدیهاش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را میبوسی و تعظیم میکنی؟ درحالی که چیزی بجز پوست یک بز نیست؟
ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر را میبوسیم، میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهنها و چوبها قرار دارد. ما میخواهیم رسول اللهصرا تعظیم و احترام نمائیم، همانگونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، میخواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف آن پوست قرار دارد. حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. آنجا بود که ملک نا چار شد اجازه دهد، حجاج با آثار رسول خداصتبرک جویند ولی آن که پس از او آمد به قانون گذشتهشان بازگشت».
این داستان، ساختگی است و جای تعجب اینجاست که این داستانها فقط بعد از مردن معاصران این داستانها، آشکار میشوند مثل این داستان و داستان منعم با احمد امین که در شماره: ۴ گذشت و همچنین داستان مراجعات سلیم بشری با شرف الدین موسوی و بجز اینها که تعداد آنها زیاد است.
تازه، اگر ما بوسیدن مصحف را جائز بدانیم با بوسیدن در و دیوار قیاس نمیشود و این قیاس مع الفارق است زیرا تعظیم مصحفی که کلام خدا -صفتی از صفات خدا- را در بردارد نتیجهاش فقط تعظیم خداوند است و کسیکه این کار را انجام میدهد بیم آن نمیرود که این عمل او وسیله شرک قرار گیرد بخلاف تعظیم قبر پیامبرصکه این کار، وسیله تعظیم پیامبر و اعطاء بعضی از صفات ربوبیت به اوست. این یک بعد قضیه است. و از طرفی دیگر، در مورد تعظیم قبر پیامبرصو مسجد قرار دادن آن، در چندین حدیث نهی صریح آمده است. و در این مسئله نص وجود دارد و با وجود نص، جایی برای اجتهاد باقی نمیماند بعنوان مثال، پیامبرصفرموده است:
«إِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانُوا يَتَّخِذُونَ قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ وَصَالِحِيهِمْ مَسَاجِدَ أَلاَ فَلاَ تَتَّخِذُوا الْقُبُورَ مَسَاجِدَ إِنِّى أَنْهَاكُمْ عَنْ ذَلِكَ» [۵۴].
«کسانیکه قبل از شما بودند قبور انبیاء و انسانهای نیکوکار را مسجد قرار میدادند، آگاه باشید، قبور را مسجد قرار ندهید، من شمارا از این کار نهی میکنم».
و شیعه با انجام این کارها، در بسیاری از امور شرکی از قبیل صدا کردن مردهها، طواف پیرامون قبور، ترسیدن از مردهها بیشتر از خداوند و شرکهای دیگر واقع میشوند. و بهترین مثال کتاب: «القصص العجيبة»تالیف عبدالحسین دستغیب، یکی از ائمه بزرگ شیعه، در این زمان است. او در این کتاب متذکر شده که چگونه آنها به قبور پناه میبرند نه به خداوندأ.
[۵۴] صحیح مسلم: کتاب الـمساجد: ۲۳.