۳۵- در صفحه ۱٧٧ میگوید:
پیامبرصفرمود: «هرکه علی را دشنام دهد مرا دشنام دهد مرا دشنام داده و هرکه مرا دشنام دهد، خدا را دشنام داده و هرکه خدا را دشنام دهد، خداوند او را با صورت به آتش جهنم خواهد انداخت».
این حدیث هم دروغی است که بر رسول خداصبسته شده است
زیرا این حدیث نزد اهل سنت، صحیح و ثابت نیست، این حدیث را حاکم در مستدرک: ۳/۱۲۱، روایت کرده است و در آن سه اشکال وجود دارد (سه نفر از راویان حدیث ضعیفاند: ابو اسحق سبیعی، محمد بن سعد عوفی و ابو عبدالله الهذلی).
۱- ابو اسحق سبیعی مدلس مشهوری است و حدیث را با (عنعنه) روایت کرده است و تصریح به سماع (شنیدن) ننموده است [٩۵].
۲- محمد بن سعد عوفی را امام ذهبی و خطیب ضعیف قرار دادهاند. و دار قطنی در موردش گفته است ولا بأس به: چندان اشکالی ندارد.
۳- ابو عبدالله الجدلی ثقه (قابل اعتماد و معتمد) است مگر اینکه شیعهای سر سخت است و این حدیث در جهت تأیید بدعت اوست [٩۶].
و علمای حدیث بر این باورند که اگر مبتدع حدیثی در تایید بدعتش روایت کند، پذیرفته نمیشود اگرچه ثقه باشد.
حافظ ابن حجر میگوید: روایت مبتدع پذیرفته میشود بشرطیکه بسوی بدعت دعوت ندهد مگر اینکه روایت او، بدعتش را تقویت نماید در این صورت بنابه قول راجح، روایت او پذیرفته نمیشود [٩٧]آیا چنین حدیثی (دارای این اشکالات) نزد اهل سنت، حدیثی صحیح و ثابت بشمار میآید؟
[٩۵] این نوع حدیث نزد همه علماء علم حدیث ضعیف شمرده میشود و استدلال و جحت قرار نمیگیرد. (مترجم). [٩۶] شیعه در زمان قدیم به کسی گفته میشد که علی را از عثمان یا از ابوبکر و عمر برتربداند و بدعتهایی داشته باشد، علماء روایت چنین فردی را قبول میکردند اگر شهرت به را ستگویی داشت اما اگر حدیثی در تایید مذهبش روایت کند از او پذیرفته نمیشود زیرا معروف است که آنها دروغ و تقیه را (در جهت مذهبشان) دین میدانند. [٩٧] نزهة النظر شرح نخبة الفکر ص ۵۱.