۵۶- ودر صفحه ۲۴۴ میگوید:
حدیث: «عَلِىٌّ مِنِّى وَأَنَا مِنْ عَلِىٍّ وَلاَ يُؤَدِّى عَنِّى إِلاَّ أَنَا أَوْ عَلِىٌّ» «حضرت علیساز من است و من از علیام و از طرف من بجز من و حضرت علیسکسی دیگر نمیتواند ابلاغ نماید».
محور این حدیث ابواسحق سبیعی است و او مدلس مشهوری است و چه بسا که تدلیس او از ضعفا است. اگر تصریح به تحدیث نماید حدیث او صحیح است بلکه در بالاترین مراتب حدیث صحیح است اما صحبت اینجاست که اگر تصریح به تحدیث ننماید در قبول حدیثش توقف میشود [۱۶۴].
ابو اسحاق جوزجانی میگوید: گروهی از اهل کوفه مذاهب خوبی نداشتند (شیعه بودند) آنها سران محدثین کوفه هستند مثل ابو اسحاق، اعمش، منصور، زبید ودیگران. و حدیث امثال اینها به خاطر صداقتی که داشتند، پذیرفته میشود اگر تصریح به تحدیث ننمایند در حدیث آنها توقف میشود زیرا بیم آن میرود که منابع آنها صحیح نباشد. اما ابو اسحاق از گروهی روایت میکند که شناخته نمیشوند و در مورد زندگی آنها چیزی بجز روایات ابو اسحاق بین علما منتشر نشده است [۱۶۵].
[۱۶۴] این بحث ویژه متخصصین علم حدیث است خلاصه که این حدیث به علت فوق، ضعیف است. (مترجم) [۱۶۵] تهذیب التهذیب: ۸/۶۶.