۳٧- و در صفحه ۱۸۱ میگوید:
و تاریخ سخن دیگری را نیز از او به ثبت رسانده است: ایکاش گوسفندی در خانوادهام بودم که هرگاه بخواهند مرا فربه کنند تا پس از فربه شدن و زیارت دوستانشان مرا میکشتند و قسمتی از گوشتم را کباب کرده و قسمتی را خشک میکردند و سپس مرا میخوردند و چون مدفوع خارج میشدم و بشر نبودم.
اینجا هدف تیجانی، عمر فاروقساست اما سند این سخن کجاست؟ و چه کسی میگوید این سخن از عمر فاروقسبه ثبوت رسیده است؟
و تازه، آیا حضرت مریم نگفت: ﴿يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَكُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا﴾[مریم: ۲۳]. «ای کاش! قبل از این فوت میکردم و بدست فراموشی سپرده میشدم».
و علامه شیعه، باقر العلوم مجلسی در کتابش «بحار الأنوار»که مورد اعتماد شیعه است از قول حضرت سلمان ذکر میکند که فرمودند: ایکاش گوسفندی در خانوادهام بودم. گوشتم را میخوردند و پوستم را قطعه قطعه میکردند اما نام جهنم را نمیشنیدم.
و حضرت ابوذرسفرمودند: ایکاش مادرم عقیم بود و مرا نمیزائید ونام جهنم را نمیشنیدم.
و حضرت مقدادسفرمود: ای کاش پرندهای در بیابانها بودم و بر من حساب و عقاب و عذابی نبود و نام جهنم را نمیشنیدم.
و حضرت علیسفرمود: ایکاش درندگان گوشتم را پاره پاره میکردند, کاش مادر مرا نمیزائید و نام جهنم را نمیشنیدم سپس دستش را بر سرش گذاشت و گریه میکرد و میگفت: ای وای، سفر چقدر طولانی است, ای وای، نوشتهام در سفر قیامت چقدر اندک است [٩۸].
و اگر همه این سخنان از حضرت عمر، حضرت علی، سلمان، ابوذر ومقدادشبه ثبوت برسند، هیچ اشکالی ندارد و به آنها هیچ ضرری نمیرساند.
[٩۸] بحار الأنوار: ۴۳/۸٩.