۳۰- تیجانی در صفحه ۱۳۳ میگوید:
«اصحاب و مصیبت روز پنجشنبه، ابن عباس گفت: روز پنجشنبه، چه روز پنجشنبهای بود درد بر پیامبر شدید شده بود فرمود: بیائید کتابی برایتان بنویسم که هرگز پس از آن گمراه نشوید. عمر گفت: درد بر پیامبر غلبه کرده است. و شما قرآن دارید. ما را قرآن بس است اهل خانه اختلاف کرده و با هم نزاع نمودند، برخی میگفتند: نزدیک شوید و بگذارید پیامبر کتابی بنویسد که پس از آن گمراه نشوید و برخی گفته عمر را تکرار میکردند: هنگامی که بیهودهگوئی و اختلاف در حضور پیامبر زیاد شد، حضرت رسولصبه آنان فرمود: بلند شوید و از نزد من بیرون روید».
شیعه با این داستان میخواهند وارد بابی خطرناک شوند و دروازه بد و بیراه گفتن به اصحاب رسول خداصرا باز کنند و این داستان را برای خواستهشان بسیار مناسب میدانند.
و اشکالات آنها عباتند از:
۱- چرا صحابه، دستور پیامبرصرا در باره درخواست دفتر اجابت نکردند؟
۲- پیامبرصمیخواست برای علی، بعد از خودش وصیت کند.
۳- هدایت و گمراهی امت بستگی به همین کتاب یا نوشته دارد.
۴- صحابه موفق شدند پیامبرصرا از نوشتن باز دارند.
۵- پیامبرصبرصحابه خشمگین شد زیرا آنها دستور او را نپذیرفتند.
۶- عمر، پیامبرصرا متهم به هذیانگویی نمود [٧۳].
به یاری خداوند به این شبهات پاسخ میدهیم:
۱- صحابه، دستور پیامبرصرا اجابت نکردند بخاطر شفقت بر پیامبر، زیرا ایشان بیمار بودند ما از شیعه میپریسم: آیا نوشتن این وصیت جزء تبلیغی است که خداوندأ به پیامبرصدستور داده بود و آیا بر پیامبر واجب بود که این دستور را ابلاغ نماید یا خیر؟
اگر در جواب بگویند: بله، ابلاغ آن بر پیامبرصواجب بود اما پیامبر ابلاغ نکرد. پس این اعتراض به رسول اکرمصو تکذیب خداوندأ است زیرا خداوندأ فرموده است. و این آیه به اتفاق قبل از بیماری رسول اکرمصنازل شده است.
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾[المائدة: ۳] [٧۴].
«امروز دین شما را کامل کردم».
و سؤال دومی که متوجه شیعه میشود: علی بن ابیطالبسدر این حادثه کجا بود، آیا آنجا حضور داشت یا حضور نداشت؟ و چرا او اقدام به نوشتن این وصیت ننمود. تازه، امام احمد، روایتی در مسندش آورده که علی بن أبیطالبسمیفرماید: رسول اکرمصبه من دستور دادند تا چیزی بیاورم که برآن بنویسد تا امت او، بعد از وی گمراه نشود.
حضرت علیسمیفرماید: من ترسیدم که رسول اکرمصرا از دست دهم در نتیجه به ایشان گفتم: من مطلب را حفظ میکنم و بخاطر میسپارم. و رسول اکرمصدر مورد نماز، زکات و بردگان وصیت کردند. احمد شاکر/میفرماید: سند این حدیث حسن است [٧۵].
این حدیث ثابت میکند که فردی را که رسول اکرمصدستور داد، بنویسد، علی بن ابیطالب بود پس چرا ننواشت؟
۲- اینکه پیامبرصمیخواست این وصیت را برای علی بن ابیطالب بنویسد، درست نیست و دلیلش هم حدیثی است که هماکنون گذشت و در این حدیث پیامبراکرمصبیان نمودند که قصدم نوشتن چه چیزی است [٧۶]در حدیث نیست که پیامبر اکرمصابلاغ نکرد. بلکه حدیث حضرت علیسبه ما میگوید که پیامبر به علی گفت که چه چیزی میخواهد بنویسد.
۳- (صحابه در جلوگیری رسول اکرمصاز نوشتن، موفق شدند) اصلا هدف صحابه، جلوگیری پیامبرصنبود بدلیل اینکه پیامبرص، نوشتن را رها کرد و شفاهی ابلاغ نمود.
۴- این خشم پیامبرص، شبیه جریان صلح حدیبیه است که پیامبر به حضرت علیسگفت: پاک کن حضرت علی، دستور پیامبر را نپذیرفت بطوریکه پیامبر، نوشته را از حضرت علیسگرفت و خودش با دست مبارکش آن جمله را پاک کرد.
۵- اینکه حضرت عمر، رسول اکرمصرا متهم به هذیانگویی نمود. دروغ و کذب است، عمر چنین چیزی نگفت. بلکه آنچه ثابت است اینست که عمرسفرمود: درد بر رسول خدا غلبه کرده است. و رسول اکرم را در خردش، متهم نکرد [٧٧].
پس ثابت شد که نوشتن این مطلب یا مستحب بوده است یا برای توضح بیشتر بوده و چیزی جزاین نمیتواند باشد.
[٧۳] مع الصادقین، تیجانی ص: ۱۱۸. [٧۴] و این آِیه به اتفاق قبل از بیماری رسول اکرمصنازل شد است. [٧۵] مسند احمد تحقیق احمد شاکر: ۲/۸۴ رقم ۶٩۳، حسن نوعی از حدیث صحیح است. (مترجم) [٧۶. ] تازه هیچ دلیلی در حدیث نیست که پیامبر میخواست برای علی وصیت کند یک فرد سنی میتواند بگوید. میخواست برای ابوبکر وصیت کند اما واقعیت اینست که هیچ دلیلی نیست که میخواست برای فلان فرد وصیت نماید. (مترجم) [٧٧] در هیچ روایتی نیامده که گوینده این قول حضرت عمرسبود. (مترجم)