۴۸- تیجانی در صفحه ۲۲۶ میگوید:
«پس از اینکه انصار با سعد بیعت کردند، سعد گفت: به خدا قسم با شما بیعت نمیکنم تا اینکه هرچه تیر در ترکش دارم بهسوی شما پرتاب نمایم . . . . . . و لذا با آنها نماز نمیخواند و در مجالسشان حاضر نمیشد و با آنها رفت و آمد نداشت».
این مطلب دروغ و باطل است و از سعد بن عباده به ثبوت نرسیده است. و این روایتی که تیجانی ذکر کرده است، روایت ابو مخنف، لوط بن یحیی است و ابومخنف برادر تیجانی در تشیع و دروغگویی است.
و اینک اقوال علما در مورد ابومخنف:
ابن معین: ابو مخنف فرد مورد اعتمادی نیست.
ابوحاتم: متروک الحدیث است (حدیث وی پذیرفته نمیشود).
ابن تیمیه: لوط بن یحیی به دروغگوئی نزد اهل علم، شهرت دارد.
ابن حجر: قصه گویی است که سخنها را باهم میبافد، به او اعتماد نمیشود.
زبیدی: شیعی و قصهگویی است که سخنها را با هم میبافد و متروک است (حدیثش پذیرفته نمیشود).
و روایتی که اهل سنت نقل کردهاند، از روایت ابومخنف صحیحتر است این روایت را امام احمد بن حنبل در مسندش آورده است که: عفان از ابوعوانه، و او از داود بن عبدالله اودی روایت میکند که حمید بن عبد الرحمن فرمودند: حضرت ابوبکر درمیان گروهی از مردم مدینه بود که رسول خداصدر گذشت. حمید میگوید: ابوبکر تشریف آورد و پوشش چهره رسول خدا را کنار زده و او را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت باد، زنده و مردهات چقدر خوشبو است [۱۱۴]. . . ای سعد: تو میدانی که رسول خداصفرمود: «اگر مردم به راهی بروند و انصار راهی دیگر بروند من راه انصار را در پیش میگیرم». ای سعد! شما نشسته بودید که رسول خداصفرمودند: قریش فرمانروایان این امر هستند مردم نیکوکار، از نیکوکاران آنها پیروی میکنند و مردم فاسق از فاسقان قریش پیروی میکنند.
راوی میگوید: سعد گفت: «درست است، امارت میان شما قریش است و ماوزیر شماییم». این حدیث مرسل و اسناد آن حسن [۱۱۵]است و این روایت بسیار بهتر است از روایت فرد کذابی مثل ابو مخنف و آنهم سندی ندارد.
[۱۱۴] بعد قصه سقیفه را ذکر کرد تا اینکه گفت ای سعد. . . [۱۱۵] حسن نوعی از حدیث است که مرتبه آن پایینتر از حدیث صحیح است ولی حجت است (مترجم)