۴- و در صفحه ۴۶ میگوید:
«این منعم شیعه مذهب گفت: خود احمد امین هم به زیارت عراق آمده بود و من در میان استادانی بودم که در نجف با او ملاقات کردیم و هنگامیکه نسبت به سخنانش در مورد شیعیان به او اعتراض کردیم با پوزش گفت: متاسفانه من چیزی در مورد شما نمیدانستم و هرگز با شیعیان تماس نداشتم و این نخستین بار است که شیعیان را ملاقات میکنم.
این دروغ و افتراء بر احمد امین است اگر این سخن صحیح باشد چرا احمد امین در کتابهایش از آن رجوع نکرده است علاوه بر این، او سخنانش را در مورد شیعه از کتابهای معتبر آنها نقل کرده است پس چگونه او میگوید که چیزی در مورد شیعه نمیداند؟
احمد امین بعد از ذکر مهمترین اعتقادات شیعه، میگوید: این خلاصه دیدگاه تشیع نسبت به امام است که از معتبرترین کتابهای آنها گرفته شده است و اعتمادم در نقل این روایات بر سخنان خود ائمه است بدون اینکه شروح و حواشی در آن دخالتی داشته باشد [۱۵].
و چرا این سخنان را آقای تیجانی در همان زمان زندگی احمد امین مطرح نکرد تا از او در این مورد پرسیده شود؟ تازه کتابهای احمد امین، وجود دارند و در دسترس هستند و او از کتابهای شیعه نقل میکند، وی سخن کلینی را از کافی نقل میکند. و همچنین [نهج البلاغة، اعيان الشيعة، حيات القلوب، بحار الأنوار مجلسي، وقفة الزائرين مجلسي].و کتابهای دیگر شیعه را بعنوان مرجع ذکر میکند. پس آیا کسی که این کتابها را بخواند و نقل خودش را به این کتابها نسبت دهد، میگوید من چیزی در مورد شیعه نمیدانم؟!.
[۱۵] ضحی الاسلام: ۳/۲۲۰.