سوره تغابن
مدنی است و دارای (۱۸) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره به سبب ذکر روز قیامت در آن، «تغابن» نامیده شد. روز قیامت را از آن جهت «تغابن» نامیدند که زیان و خسارت کافران در آن نمایان میشود. این سوره، آخرین سوره از «مسبحات» یعنی سورههایی است که با تسبیح آغاز میشوند.
﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۖ لَهُ ٱلۡمُلۡكُ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ١﴾
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خداوند را تسبیح میگوید» یعنی: تمام مخلوقاتی که در آسمآنها و زمین خدای سبحان هستند او را از هر نقص و عیبی بهپاکی یاد کرده و تنزیه مینمایند. قبلا به این حقیقت اشاره کردیم که این تسبیح، با نطق و بیانی است که ما آن را نمیفهمیم چنانکه فرموده حق تعالی در این آیه دال بر این معنی است: ﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰكِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِيحَهُمۡۚ﴾[الإسراء: ۴۴]. «و هیچ چیز نیست مگر اینکه به ستایش پروردگار خود تسبیح میگوید ولی شما تسبیح آنها را درنمییابید». «او راست فرمانروایی و او راست سپاس» هم فرمانروایی و هم سپاس و ستایش به حق تعالی اختصاص دارد و هیچ چیز از اینها از آن غیر وی نیست و بهرهای هم که بندگانش از آنها دارند، همانا از فیض اوست لذا این منت هم به او باز میگردد «و او بر هر چیزی تواناست» پس هیچ چیز او را عاجز نمیگرداند و قدرتش بر ایجاد تمام مخلوقات یکسان و برابر است.
﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ فَمِنكُمۡ كَافِرٞ وَمِنكُم مُّؤۡمِنٞۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ٢﴾
«اوست آن کس که شما را آفرید پس برخی از شما کافرند و برخی از شما مؤمن» کافر را آفرید و کفرش به فعل و کسب و اختیار خود وی و برخلاف مقتضای فطرت وی است و مؤمن را آفرید و ایمانش به فعل و کسب خود وی و مطابق فطرت سالم وی است که بر یکتاپرستی و ایمان به خدا أمبتنی است لذا کافر، کفر میورزد و کفر را انتخاب میکند و مؤمن ایمان میآورد و ایمان را انتخاب میکند و همه اینها به اذن الهی است: ﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢٩﴾[التکویر: ۲٩]. «و شما نمیخواهید (و خواسته شما نافذ نیست) مگر آنکه خداوند پروردگار عالمیان بخواهد». «و خداوند به آنچه میکنید بیناست» پس هیچ امر نهانیای بر او پنهان نمیماند و او جزادهندهتان در برابر اعمالتان است. در حدیث شریف به روایت ابن مسعود سآمده است: «همانا یکی از شما به عمل اهل بهشت عمل میکند تا بدانجا که میان او و میان بهشت جز یک گز یا یک باع [۳۵]فاصله وجود ندارد پس نوشته (لوح محفوظ) بر او سبقت میگیرد، آن گاه بهعمل اهل دوزخ عمل میکند و به آن وارد میشود و همانا یکی از شما به عمل اهل دوزخ عمل میکند تا بدانجا که میان او و میان دوزخ جز یک گز یا یک باع فاصله وجود ندارد، آن گاه کتاب (نوشته لوح محفوظ) بر وی سبقت میگیرد پس به عمل اهل بهشت عمل میکند و به آن وارد میشود». علما میگویند: این حدیث به معنی تعلق علم ازلی حق تعالی به هر معلومی است پس همان چیزی روی میدهد که خداوند أدانسته، اراده نموده و حکم کرده است.
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ٣﴾
«آسمآنها و زمین را به حق» یعنی: به عدل، به تدبیر درست و حکمت بالغه «آفرید» بهقولی معنی این است: آسمآنها و زمین را برای آشکار کردن حق آفرید به این ترتیب که نیکوکار در قبال نیکوکاریاش و بدکار در قبال بدکرداریاش جزا داده شود «و شما را صورتگری کرد و صورتهایتان را نیکو آراست» یعنی: حق تعالی انسآنها را در کاملترین صورت، نیکوترین ساختار و زیباترین شکل آفرید. و مانند این آیه است فرموده حق تعالی در سوره «انفطار»: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلۡكَرِيمِ٦ ٱلَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّىٰكَ فَعَدَلَكَ٧ فِيٓ أَيِّ صُورَةٖ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ٨﴾[الانفطار: ۶-۸]. «هان ای انسان! چه چیز تو را در حق پروردگار بخشندهات غره کرد؟ همانکه تو را آفرید و استوار کرد پس متعادل ساخت». البته امتیاز بنیآدم در نیکویی صورت و زیبایی اندام و قامت وی نیست بلکه این خلقت شگرف، دلالت روشن و آشکاری است برای مردمی که در قدرت آفریننده و حکمت و عظمت وی میاندیشند چنانکه صورت روحانی انسان و تواناییهای عقلی تکاندهنده و عظیم وی دلالتی بزرگتر و برتر بر این امر است چنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَفِي ٱلۡأَرۡضِ ءَايَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِينَ٢٠ وَفِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٢١﴾[الذاریات: ۲۰-۲۱]. «و در زمین نشانههایی است برای اهل یقین و آیا در خویشتن خویش نمینگرید؟». «و بهسوی اوست بازگشت» در سرای آخرت پس نهاد و سیرتتان را نیکو و زیبا سازید چنانکه حق تعالی صورت ظاهرتان را زیبا گردانید.
﴿يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَيَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٤﴾
آن گاه حق تعالی از علم خویش به تمام کائنات آسمانی و زمینی و تمام پنهآنها و آشکارها خبر داد و فرمود: «آنچه را در آسمآنها و زمین است میداند» و هیچ امری از آنها بر او پنهان نمیماند «و آنچه را پنهان میدارید و آنچه را آشکار میدارید میداند و خداوند به راز سینهها» یعنی: به آنچه که هر انسانی آن را در ضمیر خود پنهان میدارد «داناست» همچون حدیث نفس و خطرات قلب.
﴿أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُ فَذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٥﴾
«آیا» ای کفار «خبر کسانی که پیش از این کفر ورزیدند» از امتهای گذشته؛ مانند اقوام نوح، عاد و ثمود «به شما نرسیده است؟» یعنی: خبر این امتها بهشما در قرآن رسیده است و شما از این امر آگاهید که چگونه پیامبرانشان آنان را بهسوی یگانگی خدای متعال و پرستش وی و ترک آنچه که به جای وی به اربابی گرفتهاند دعوت نمودند و چسان در فرجام دروغانگاران نابود شدند و سرانجام کار پیامبران و مؤمنان به ایشان، نجات و رستگاری بود «پس وبال کار خود را چشیدند» وبال: سنگینی و سختی است و مراد از آن، عذابی است که آن امتها در دنیا به آن دچار شدند «و ایشان را عذابی است دردناک» در آخرت، که عبارت از عذاب دوزخ میباشد.
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُۥ كَانَت تَّأۡتِيهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَقَالُوٓاْ أَبَشَرٞ يَهۡدُونَنَا فَكَفَرُواْ وَتَوَلَّواْۖ وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُۚ وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ٦﴾
«این» عذاب تلخ و دردناک در هردو سرای دنیا و آخرت؛ «به سبب آن است که پیامبرانشان برای آنان معجزات آشکار میآوردند پس گفتند: آیا ما را آدمیان هدایت میکنند؟» یعنی: چون پیامبران با معجزات آشکار بهسوی آنان میآمدند، هر قومی از آنان ـ در مقام انکار و تعجب از این امر که پیامبر از جنس بشر باشد این سخن را به پیامبرانشان میگفتند «پس کافر شدند و روی بر تافتند» یعنی: آن امتها به پیامبران†و به آنچه که همراه آورده بودند، کافر شدند و از ایشان روی گردانیدند و در آنچه که پیامبران †آورده بودند، تدبر و اندیشه نکردند «پس خداوند بینیازی جست» از ایمان و عبادتشان «و خداوند بینیاز ستوده است» یعنی: او از جهانیان و از عبادت و نیایش آنان برای خود بینیاز و از جانب تمام مخلوقات خویش به زبان قال و حال ستوده است.
﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ٧﴾
«کافران پنداشتهاند که هرگز برانگیخته نمیشوند، بگو: آری؛ قسم به پروردگار منکه البته برانگیخته میشوید» خداوندأپیامبرش را دستور داد تا بر این امر به آنان سوگند بخورد. یعنی: سوگند به خدای ﻷ که شما از قبرهایتان برانگیخته میشوید «سپس به آنچه کردهاید، آگاه ساخته میشوید» یعنی: به منظور برپا داشتن حجت علیه شما، قطعا از اعمالتان خبر داده شده و سپس در برابر آن جزا داده میشوید «و این» رستاخیز و جزا «بر خداوند آسان است» نه دشوار، به سبب قدرت تامه وی. این سومین آیه در قرآن کریم است که خداوند متعال در آن به پیامبرش دستور داده است تا به نام پروردگار خویش بر وقوع و تحقق قطعی معاد سوگند بخورد. آیه اول این فرموده حق تعالی است: ﴿وَيَسۡتَنۢبُِٔونَكَ أَحَقٌّ هُوَۖ قُلۡ إِي وَرَبِّيٓ إِنَّهُۥ لَحَقّٞۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ٥٣﴾[یونس: ۵۳]. آیه دوم این فرموده وی است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَأۡتِينَا ٱلسَّاعَةُۖ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتَأۡتِيَنَّكُمۡ﴾[سبأ: ۳] که ترجمه و تفسیر آنها گذشت و این هم سومین آیه در این مورد است.
﴿فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلنُّورِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلۡنَاۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ٨﴾
«پس به خدا و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم، ایمان آورید» یعنی: هرگاه قضیه چنین است پس خداوند أ، پیامبرش محمد صو قرآن را تصدیق کنید زیرا قرآن نوری است که از تاریکیهای گمراهی بهسوی روشنایی هدایت رهنمون میشود «و خداوند به آنچه میکنید آگاه است» پس چیزی از سخنان و افعالتان بر او پنهان نمیماند و یقینا شما را در برابر کارنامهتان جزا میدهد پس باید ایمانتان صحیح و سالم باشد.
﴿يَوۡمَ يَجۡمَعُكُمۡ لِيَوۡمِ ٱلۡجَمۡعِۖ ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِۗ وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَيَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا يُكَفِّرۡ عَنۡهُ سَئَِّاتِهِۦ وَيُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٩﴾
«روزی که شما را برای روز جمع» یعنی: برای روز قیامت «گرد میآورد» زیرا اهل محشر در آن برای جزا گردآورده میشوند و در آن میان هر عملکنندهای با عملش، میان هر پیامبری با امتش، میان هر مظلومی با ظالمش و میان اولین و آخرین گرد آورده میشود «آن روز روز تغابن است» زیرا غبن و فریب خوردگیکافر با ترک ایمان؛ و غبن و زیان مؤمن با کاستی و کوتاهی وی در ایمان و عمل در آن روز آشکار میشود همچنین برخی از اهل محشر در آن بر برخی دیگر زیان میرسانند پس در آن اهل حق بر اهل باطل زیان میرسانند و غبن و زیانی بزرگتر از زیان وارد کردن اهل بهشت بر اهل دوزخ نیست پس گویی اهل دوزخ خیر را بهشر، خوب و سره را با پست و ردی و نعمت را با عذاب بدل خواستهاند و اهل بهشت بر عکس این. گفته میشود: «غبنت فلانا: بر فلان غبن وارد کردم» آنگاه که به او چیزی را بفروشی یا از او چیزی را بخری اما زیان به طرف او بوده و او در معامله فریب خورده باشد. پس مغبون و زیانمند حقیقی کسی است که خانواده و جایگاه خود در بهشت را از دست داده و باخته باشد. در حدیث شریف آمده است: «هیچ بندهای به بهشت وارد نمیشود مگر اینکه جایگاه وی در دوزخ نیزـ چنانچه از بدکاران میبود ـ به وی نشان داده میشود تا بر شکر و سپاس وی بیفزاید و هیچ بندهای نیست که به دوزخ وارد شود مگر اینکه جایگاه وی از بهشت به وی بینانده میشود ـ چنانچه از نیکوکاران میبود ـ تا بر دریغ و حسرت وی بیفزاید».
«و هرکس به خداوند ایمان آورده و عمل صالحی انجام داده باشد، بدیهایش را از او بسترد» یعنی: هرکس اقرار و تصدیق را با عمل صالح جمع کرد، سزاوار آن است تا گناهانش از وی زدوده شود «و او را به باغهایی که جویباران از فرودست آنها جاری است در آورد، که جاودانه برای همیشه در آن باشند، این» زدودن گناهان و وارد کردن به بهشت همراه با جاودانهگی ابدی در آن؛ «کامیابی بزرگ است» یعنی: کامیابیای است که هیچ کامیابی دیگری با آن برابری نمیتواند کرد.
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ خَٰلِدِينَ فِيهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ١٠﴾
«و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را تکذیب کردهاند، آن گروه اهل دوزخاند و در آن جاودانه خواهند بود و چه بد سرانجامی است».
ملاحظه میکنیم که خدای سبحان در این دو آیه برای توضیح و بیان «تغابن» یاد شده، حال نیکبختان و بدبختان را ذکر نمود پس هردو آیه تفصیل و تفسیر آن تغابناند.
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ١١﴾
«هیچ مصیبتی» مانند سختی، بیماری، مرگ نزدیکان، زندان، نابودی مال وغیر آن از مصایب «نمیرسد مگر به اذن الله» یعنی: به قضا و قدر وی. به قولی: سبب نزول آن این بود که کفار گفتند: اگر راه و روش مسلمانان حق بود، میبایست خداوند أآنان را در دنیا از مصایب نگه میداشت «و هرکس به خداوند ایمان آورد، دلش را به راه آورد» یعنی: هرکس باور داشته باشد و بداند که جز آنچه خداوند أبر وی مقدر نموده است به او نمیرسد، حق تعالی در هنگام مصیبت دلش را به راه صحیح میبرد و بنابراین، او متوجه میشود که آن مصیبت از جانب خدا أاست و آنچه که به وی رسیده، قرار نبوده و نیست که از وی دور شود و خواه ناخواه به وی رسیدنی است و آنچه که باید به وی نرسد، خواهناخواه به وی رسیدنی نیست پس ـ چنانکه ابن عباس سنیز در تفسیر آیه گفته است ـ او در این هنگام به قضای خداوند أتسلیم میشود و استرجاع: (إنا لله وإنا إلیه راجعون) میگوید پس در مصیبت صبر و بر نعمت شکر میگزارد چنانکه در حدیث شریف آمده است. «و خداوند به هر چیزی داناست» یعنی: او دارای علمی بلیغ و همه جانبه است و هیچ چیز از این امور بر او مخفی نمیماند پس به او ایمان آورید و به قضا و قدر وی تسلیم شوید.
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَۚ فَإِن تَوَلَّيۡتُمۡ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ١٢﴾
«و خدا را اطاعت کنید و پیامبر را اطاعت کنید» یعنی: به فرمانبرداری خداوند أو فرمانبرداری از کتاب و پیامبرش مشغول شوید؛ با فرمان بردن از شخص وی درحیاتش و فرمان بردن از سنت وی بعد از وفاتش «پس اگر روی برتابید» یعنی: اگر از فرمانبرداری اعراض کنید پس گناه شما بر دوش خود شماست و بر پیامبر هیچ باکی نیست «زیرا جز این نیست که بر پیامبر ما فقط پیام رسانی آشکار است» و جز این دیگر هیچ تکلیفی بر عهده او نیست و او این مهم را نیز به درستی به انجام رسانیده است.
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٣﴾
«خداست که هیچ معبودی جز او نیست» یعنی: فقط او سزاوار عبودیت است نه غیر او پس او را به یگانگی بخوانید و با او چیزی را شریک نیاورید «و مؤمنان بایدبر خدا توکل کنند» یعنی: مؤمنان باید امور خود را به او تفویض کرده و بر او تکیه نمایند، نه بر غیر او.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجِكُمۡ وَأَوۡلَٰدِكُمۡ عَدُوّٗا لَّكُمۡ فَٱحۡذَرُوهُمۡۚ وَإِن تَعۡفُواْ وَتَصۡفَحُواْ وَتَغۡفِرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ١٤﴾
«ای کسانی که ایمان آورده اید، در حقیقت برخی از همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند» زیرا آنها شما را از انجام خیر و عمل صالح به خود مشغول میگردانند، یا شما را به قطع پیوند رحم، یا به معصیت پروردگار وا میدارند و انسان بر اثر محبتی که به آنان دارد، نمیتواند در برابر خواسته آنان مقاومت کند.
سبب نزول آیه کریمه این بود که مردانی از اهالی مکه اسلام آوردند و خواستند که هجرت کنند پس همسران و فرزندانشان به آنان اجازه این کار را ندادند بنابراین، خدای سبحان فرمان داد که از آنان برحذر باشند و اطاعتشان نکنند. مجاهد میگوید: «سوگند به خدا أکه همسران و فرزندان در دنیا با آنان دشمنی نکردند ولی دوستی و محبت آنان بر آن وادارشان کرد که از مال حرام بیندوزند وخرج آنان کنند». «پس از آنان حذر کنید» یعنی: از همسران و فرزندانتان حذر کنید؛ از اینکه دوستی و شفقت بر آنان را بر طاعت خدای ﻷ برگزینید پس مبادا رغبتتان در رساندن خیر و منفعت برای آنان، شما را بر آن وادارد که با ارتکاب نافرمانی خداوند أبرایشان مال اندوزی کنید «و اگر عفو کنید و درگذرید و بیامرزید» گناهانی را که مرتکب میشوند و سرزنششان را در برابر آن گناهان فروگذارید و گناهانشان را بپوشانید؛ «به راستی خدا آمرزگار مهربان است» هم برای شما و هم برای ایشان.
در بیان سبب نزول این بخش از آیه کریمه آمده است: همسران و فرزندان مردی او را از هجرت بازداشته و سست ساخته بودند پس چون دید که مردم از وی در هجرت سبقت گرفتهاند و در دین خداأدانسته و دانشمند شدهاند، بر آن شد تا همسران و فرزندانش را مجازات کند، همان بود که این ارشاد الهی نازل شد.
﴿إِنَّمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَأَوۡلَٰدُكُمۡ فِتۡنَةٞۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ١٥﴾
«جز این نیست که اموال و اولادتان فتنهای برای شما هستند» یعنی: وسیله ابتلا و آزمون و مایه رنج و محنت شما هستند زیرا دوستی اموال و اولاد است که شما را بر کسب حرام و بازداشتن حق الله أوا میدارد پس مرد باید که از این آزمون پیروز بیرون آید «و مزد بزرگ فقط نزد خداوند است» برای کسانی که طاعت و ترک معصیت وی را بر محبت مال و فرزندان ترجیح میدهند. در حدیث شریفآمده است: «يأتي زمان علي أمتي، يكون فيه هلاك الرجل علي يد زوجه وولده، يعيرانه بالفقر، فيركب مراكب السوء، فيهلك». «بر امت من زمانی میآید که در آن نابودی مرد بر دست زن و فرزند وی است زیرا آنان او را به فقر طعنه میزنند، درنتیجه او (برای کسب مال) به راههای بد سوار میشود و سرانجام نابود میگردد». (و حقا که همین عصر و زمان نیز آمده است و امروزه ما شاهدیم که بسیاری از اشخاص برای ارضای خواستهها و امیال زنان و فرزندان خود، به دزدی، ارتشا، غارت بیتالمال، تجارت مواد مخدر و امثال آن روی میآورند). همچنین درحدیث شریف آمده است: «إن لكل أمة فتنة، وإن فتنة أمتي المال». «همانا برای هر امتی فتنهای است و همانا فتنه امت من مال است». همچنین در حدیث شریف آمده است: «الولد ثمرة القلوب وإنهم مجبنة مبخلة محزنة». «فرزند ثمره دلهاست ولی بیگمان آنان ابزار ترسو سازنده، بخیل کننده و اندوه آفریناند». همچنین در حدیث شریفآمده است: «ليس عدوك الذي إن قتلته كان فوزا لك، وإن قتلك دخلت الجنة ولكن الذي لعله عدو لك: ولدك الذي خرج من صلبك، ثم أعدي عدو لك مالك الذي ملكت يمينك». «دشمن تو آن کسی نیست که اگر او را بکشی رستگاریای است برای تو و اگر او تو را بکشد به بهشت داخل میشوی ولی کسی که شاید او دشمن توست: فرزند توست که از صلب تو بیرون آمده است، سپس دشمنترین دشمن برای تو مال توست که تحت تملک تو در آمده است». همچنین در حدیث شریف آمدهاست: «يؤتي برجل يوم القيامة، فيقال: أكل عياله حسناته». «در روز قیامت مردی آورده میشود پس گفته میشود: عیال وی حسنات وی را خوردهاند».
﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِيعُواْ وَأَنفِقُواْ خَيۡرٗا لِّأَنفُسِكُمۡۗ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٦﴾
«پس تا میتوانید از خدا پروا بدارید» یعنی: تا آنجا که طاقت و توان دارید و سعی و کوشش شما به پایه آن میرسد، تقوا و خداترسی داشته باشید. چنانکه درحدیث شریف به روایت ابوهریره سآمده است که رسول خدا صفرمودند: «إذا أمرتكم بأمر فأتوا منه ما استطعتم، وما نهيتكم عنه فاجتنبوه». «چون شما را به امری فرمان دادم پس تا آنجا که میتوانید آن را انجام دهید و از آنچه که شما را از آن نهی میکنم، بپرهیزید». «و بشنوید و اطاعت کنید» یعنی: آنچه را که بدان فرمان داده میشوید بشنوید، از اوامر اطاعت کنید و در همه حال تسلیم امر خدا أو رسول وی صباشید «و خیری را برای خودتان انفاق کنید» یعنی: انفاقی بکنید که به خیر خودتان است. یا معنی این است: از اموالی که خداوند متعال به شما روزی داده است، در راههای خیر انفاق کنید و به آن بخل نورزید و برای نفسهایتان خیری را تقدیم کنید. یا مراد از خیر؛ مال است، یعنی: مال را انفاق کنید و آن را بدهید «و هرکس از بخل نفس خود نگاه داشته شد پس آن گروه ایشانند رستگاران» یعنی: هرکس که خداوند أاو را از آفت بخل نگه داشت و بنابراین، او در راه خدا أو در راههای خیر انفاق کرد پس آن گروه ایشانند نایلشدگان به هر خیری و دست یافتگان به هر مطلوبی.
از سعید بن جبیر سدر بیان سبب نزول روایت شده است که فرمود: چون آیه ﴿ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ﴾[آل عمران: ۱۰۲]. «از خدا به حق تقوای آن پروا کنید» نازل شد،کار بر مسلمانان دشوار گشت پس چنان به عبادت و نیایش و نماز قیام کردند که پاشنههای پایشان ورم کرد و پیشانیهایشان زخم برداشت، همان بود که خدای ﻷ برای سبک کردن کار بر مسلمانان نازل فرمود: (پس تا آنجا که میتوانید از خدا پروا دارید). بنابراین، گروهی از مفسران مانند قتاده برآنند که این آیه ناسخ آیه «آل عمران» میباشد اما دیگران برآنند که میان دو آیه تعارضی نیست زیرا مراد آیه آل عمران نیز تقوای ما فوق توان نیست بلکه انسان در محدوده توانایی خود به تقوای الهی مأمور است. بنابراین، این آیه تفسیرکننده آیه «آلعمران» است نه ناسخ آن.
﴿إِن تُقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا يُضَٰعِفۡهُ لَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ١٧﴾
«اگر الله را وامی نیکو دهید» و در نتیجه با اخلاص نیت، طیب خاطر و با کمال رغبت اموال خود را در راههای خیر مصرف کنید «آن را برای شما مضاعف میگرداند» و هر حسنه را از ده برابر تا هفتصد برابر میگرداند «و بر شما میبخشاید» یعنی: همراه با این دو چندان کردن، آمرزش گناهانتان را نیز بر شما میافزاید و به آن ضمیمه میکند «و خداوند قدردان بردبار است» پس هرکس را که از وی اطاعت کند، به چندین برابر پاداش میدهد و به مجازات نافرمانان شتاب نمیکند. قرض نیکو یا همان قرض الحسنه: عبارت از صدقه دادن از مال حلال همراه با اخلاص و طیب خاطر است.
﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ١٨﴾
«دانای غیب و شهاده است» یعنی: حق تعالی دانای نهان و آشکار است «عزیز حکیم است» یعنی: او غالب و پیروزمند و دارای حکمت بالغه است.
[۳۵] باع: عبارت است از اندازه فاصله میان انگشتان هردو دست از هم گشاده که برابر با (۱۶۲) سانتی متر است.