تفسیر انوار القرآن - جلد سوم

فهرست کتاب

سوره‌ فلق

سوره‌ فلق

مکی‌ است‌ و دارای‌ (۵) آیه‌ است‌.

به‌ قول‌ حسن‌، عطاء، عکرمه‌ و جابر، این‌ سوره‌ و سوره‌ «ناس‌» مکی‌ است‌ و رأی‌ اکثر علما نیز همین‌ است‌. اما در روایتی‌ از ابن‌عباس‌، قتاده‌ و جمعی‌ دیگر نقل‌ شده‌ است‌ که: این‌ سوره‌ مدنی‌ است‌. ابن‌کثیر نیز بر همین‌ نظر است‌ و برخی‌گفته‌ اند: صحیح‌ نیز همین‌ است‌.

وجه‌ تسمیه: این‌ سوره‌ بدان‌ جهت «فلق‌» نام‌ گرفت‌ که‌ با این‌ فرموده‌ حق‌ تعالی: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١آغاز شده‌ است‌.

فضیلت‌ معوذتین: در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ترمذی‌ و بیهقی‌ از ابی‌سعید خدری‌ سآمده ‌است‌ که‌ فرمود: «رسول‌ خدا صاز زخم‌ چشم‌ جن‌ و انس‌ به ‌خداوند أپناه‌ می‌بردند اما بعد از آن‌که‌ معوذتین‌ نازل‌ شد، فقط این‌ دو سوره‌ را می‌خواندند و دعاهای‌ دیگر در این‌ مورد را ترک‌ کردند». مالک‌ در مؤطا از عایشه‌ لروایت‌ کرده‌ است‌ که‌ فرمود: «چون‌ رسول‌ خدا صاز بیماری‌ای‌ ناراحت‌ می‌بودند، معوذتین‌ را می‌خواندند و بر خود می‌دمیدند و این‌کار را سه‌ بار تکرار می‌کردند و چون‌ درد ایشان‌ شدت‌ می‌گرفت‌، من‌ بر ایشان ‌معوذتین‌ را می‌خواندم‌ و رسول‌ خدا صبه‌ امید دریافت‌ برکت‌ این‌ دو سوره‌، دست‌ خود را بر تن‌ خویش‌ می‌کشیدند». یعنی: آن‌ را بر خود می‌دمیدند. همچنین ‌در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ عقبه ‌بن‌ عامر سآمده‌ است‌ که‌ فرمود: «رسول‌ خداصبه‌ من‌ دستور دادند تا معوذات‌ را به‌ دنبال‌ هر نمازی‌ بخوانم‌». همچنین‌ در روایت ‌دیگری‌ از وی‌ آمده ‌است‌ که‌ گفت: «... رسول‌ خدا صبه‌ من‌ فرمودند: هرگاه‌ که ‌می‌خوابیدی‌ و هرگاه‌ که‌ از خواب‌ برمی‌خاستی‌، معوذتین‌ را بخوان‌». ابن‌کثیر در این‌ معنی‌ احادیث‌ بسیاری‌ را نقل‌ نموده‌ و آن‌گاه‌ می‌گوید: «در روایت‌ این‌ حدیث ‌از عقبه‌، طرق‌ بسیاری‌ وجود دارد که‌ در حد تواتر است‌ بنابراین‌، این‌ حدیث‌ در نزد بسیاری‌ از محققان‌ مفید قطعیت‌ می‌باشد». نیز در حدیث‌ شریف‌ وارده‌ از طریق ‌صدی‌ بن‌ عجلان‌ آمده ‌است‌ که‌ رسول‌ خدا صفرمودند: «آیا به‌ تو سه‌ سوره‌ را تعلیم‌ ندهم‌ که‌ در تورات‌، انجیل‌، زبور و فرقان‌ مانند آن‌ها نازل‌ نشده ‌است‌، این‌ سه‌ سوره: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ ،﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١[الناس:۱] است‌».

سبب‌ نزول‌ معوذتین: در بخاری‌ و مسلم‌ از عایشه‌ لروایت‌ شده‌ است ‌که‌ فرمود: لبید بن ‌اعصم‌ رسول‌ خدا صرا جادو کرد بدین‌ نحو که‌ غلاف‌ شکوفه‌ خرمایی‌ را گرفته‌ و موهایی‌ را که‌ در هنگام‌ شانه ‌زدن‌ از سر آن‌ حضرت‌ صفروریخته‌ بود و دندآن‌های‌ شانه‌ ایشان‌ و نخی‌ را که‌ در آن‌ یازده‌ گره‌ زده‌ شده‌ بود و گره‌ها با سوزن‌ محکم‌ ساخته‌ شده‌ بود، در آن‌ غلاف‌ خرما قرار داد و در آن‌ دمید. در این‌ زمان‌ بود که‌ معوذتین‌ بر رسول‌ خدا صنازل‌ شد پس‌ ایشان‌ به‌ خواندن‌ آن‌ها آغاز نمودند و چنان‌ بود که‌ هر آیه‌ای‌ را می‌خواندند، یک‌ گره‌ از آن‌ گره‌ها باز می‌شد و در عین‌ حال‌، ایشان‌ در خود سبکی‌ای‌ می‌یافتند تا این‌که‌ گره‌ آخر باز شد. آن‌گاه‌ رسول‌ خدا صچنان‌ از جا برخاستند که‌ گویی‌ از بند رها شده‌اند. جبرئیل ‌÷نیز در این‌ برهه‌ بر آن‌ حضرت‌ صدم‌ و دعا می‌خواند و می‌گفت: «باسم‌ الله‌ أرقیک‌، من‌ کل‌ شی‌ء یؤذیک‌، من‌ شر حاسد و عین‌ و الله‌ یشفیک‌». «به‌ نام‌ خدا تو را دم‌ و دعا می‌کنم‌ از هر چیزی‌ که‌ آزارت‌ می‌دهد، از شر هر حاسدی‌ و ازشر زخم‌ چشم‌ و الله تو را شفا می‌دهد». چنان‌که‌ از روایات‌ بر می‌آید، اثر سحر بر رسول‌ خدا صفقط سر درد خفیفی‌ بود و این‌ است‌ همان‌ معنی‌ تخیل‌ که‌ در یکی‌ از احادیث‌ آمده ‌است‌. گفتنی‌ است‌ که‌ گاهی‌ در بیداری‌ نیز مانند خواب‌ تخیل ‌روی‌ می‌دهد بنابراین‌، مسلم‌ است‌ که‌ سحر بر ملکات‌ و توانمندیهای‌ عقلی‌ آن‌ حضرت‌ صمطلقا هیچ‌ تأثیری‌ نگذاشت‌ همان‌ طوری‌ که‌ سحر لبیدبن‌اعصم‌ در اموری‌ که‌ به‌ وحی‌ و رسالت‌ مربوط می‌شد، نیز هیچ‌ تأثیری‌ نداشت‌ زیرا حق‌ تعالی ‌آن‌ حضرت‌ صرا از هرگونه‌ نقصی‌ از این‌ گونه‌، یا از هر گونه‌ آشفته‌گی‌ فکری‌، یا اضطراب‌ عصبی‌ای‌ معصوم‌ و محفوظ داشته‌ است‌ چنان‌ که‌ می‌فرماید: ﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ[المائدة: ۶٧]. «خدا از آسیب‌ مردم‌ تو را در پناه‌ خود محفوظ می‌دارد».

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١

«بگو پناه‌ می‌برم‌ به‌ پروردگار فلق» فلق: صبح‌ است‌ زیرا شب‌ از آن‌ منفلق‌ و شکافته‌ می‌شود. به ‌قولی: فلق‌، هر چیز از آفرینش‌ خداوند أاست‌ که‌ شکافته ‌می‌شود؛ اعم‌ از حیوانات‌، صبح‌، دانه‌ بذر، هسته‌، نباتات‌ و غیر آن‌. علما گفته‌اند: خداوند أدر این‌ آیه‌ به‌ این‌ حقیقت‌ اشاره‌ می‌کند که‌ ذات‌ متعال‌ وی‌ که ‌بر دور کردن‌ تاریکی‌های‌ انبوه‌ از تمام‌ جهان‌ تواناست‌، قطعا بر این‌ امر نیز تواناست‌ که‌ از پناه‌ برنده‌ به‌ خود، هر ترس‌ و هراسی‌ را دفع‌ کند و او را از آسیب ‌هر آسیب‌رسانی‌ نگاه‌ دارد.

﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢

بگو: به‌ پروردگار سپیده‌دم‌ پناه‌ می‌برم «از شر آنچه‌ آفریده ‌است» یعنی: از شر تمام‌ مخلوقات‌ وی‌.

﴿وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ٣

«و» به‌ پروردگار سپیده‌دم‌ پناه‌ می‌برم «از شر تاریکی‌ چون‌ فراگیرد» یعنی: همچنین‌ به‌ پروردگار سپیده‌دم‌ پناه‌ می‌برم‌ از شر شب‌ چون‌ روی‌ آورد و تاریکی ‌آن‌ به‌ افق‌ها منتشر شود. علما گفته‌اند: پناه‌ بردن‌ به‌ خداوند أاز شر شب‌ از آن‌ روی‌ است‌ که‌ در شب‌ درندگان‌ از بیشه‌های‌ خود و حشرات‌ از سوراخ‌های‌ خود بیرون‌ می‌آیند، اهل‌ شر به‌ فساد و تبه‌کاری‌ بر می‌خیزند و نیز در شب‌ مخاطر دیگری‌ است‌ که‌ پنهان‌ نمی‌باشد.

﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ٤

«و» به‌ پروردگار سپیده‌دم‌ پناه‌ می‌برم‌ «از شر زنان‌ افسونگر» یعنی: جادوگر «دمنده‌ در گره‌ها» و در آن‌ زمان‌ زنان‌ جادوگر مردم‌ را با دمیدن‌ در گره‌های‌ نخ ‌جادو می‌کردند. نفث: دمیدن‌ همراه‌ با آب‌ دهان‌، یا دمیدن‌ به‌ تنهایی‌ است‌. ابوعبیده‌ می‌گوید: مراد از آنان: زنان‌ لبیدبن‌اعصم‌ یهودی‌ بودند که‌ رسول‌ خدا صرا سحر کردند.

﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥

«و» به‌ پروردگار سپیده‌دم‌ پناه‌ می‌برم «از شر حسود آن‌گاه‌ که‌ حسد ورزد» یعنی: آن‌گاه‌ که‌ حسود، حسدش‌ را آشکار کرده‌ و به‌ مقتضای‌ آن‌ عمل‌ کند زیرا کسی‌ که‌ حسد خود را آشکار نمی‌کند، از او هیچ‌ زیانی‌ به‌ فرد محسود نمی‌پیوندد بلکه‌ او با این‌ کار به‌ خودش‌ زیان‌ می‌رساند چه‌ او از خیری‌ که‌ به‌ دیگران‌ می‌رسد متأسف‌ می‌شود و رنج‌ می‌برد و از شادی‌ دیگران‌ همیشه‌ غمگین‌ است‌. حسد: تمنای‌ زوال‌ نعمتی‌ است‌ که‌ خداوند متعال‌ با آن‌ بر کسی‌ منت‌ گذاشته‌ است‌. علما گفته‌اند: خداوند أحاسد را از آن‌ روی‌ مخصوصا یاد کرد که‌ حسد سبب‌ زیان ‌رساندن‌ به‌ انسان‌، حیوان‌ و غیر آنان‌ می‌شود. در حدیث‌ شریف‌ آمده ‌است‌ که‌رسول‌ خدا صفرمودند: «المؤمن‌ یغبط، و المنافق‌ یحسد». «مؤمن‌ غبطه‌ می‌خورد ولی‌ منافق‌ حسد می‌ورزد».

شایان‌ ذکر است‌ که‌ حسد نخستین‌ گناهی‌ است‌ که‌ خداوند أبا آن‌ در آسمان‌ و زمین‌ مورد عصیان‌ قرار گرفت‌؛ زیرا در آسمان‌ ابلیس‌ بر آدم ÷حسد ورزید و در زمین‌ قابیل‌ بر هابیل‌. پس‌ حاسد منفور و مطرود است‌. همچنین‌ علما گفته‌اند: سحر، زخم‌ چشم‌، حسد و مانند این‌ها تأثیر ذاتی‌ ندارند بلکه‌ به‌ سبب‌ فعل ‌خداوند أو تأثیرگذاری‌ او مؤثر واقع‌ می‌شوند. لذا فقط در ظاهر امر، اثر به‌ این‌چیزها نسبت‌ داده‌ می‌شود اما در حقیقت‌، این‌ خداوند أاست‌ که‌ تأثیر را ایجاد می‌کند چنان‌ که‌ درباره‌ سحر هاروت‌ و ماروت‌ می‌فرماید: ﴿وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ[البقرة: ۱۰۲]. «هاروت‌ و ماروت‌ با سحر خود به‌ کسی‌ زیان‌رسان‌ نبودند مگر به ‌فرمان‌ خداوند». اما باید دانست‌ که‌ به‌ رغم‌ عدم‌ تأثیرگذاری‌ ذاتی‌ این ‌اشیا و عدم‌ تأثیرگذاری‌ ذاتی‌ امراض‌ ساری‌ای‌ مانند طاعون‌ و سل‌، شرعا پرهیز و احتیاط از آن‌ها به‌قدر امکان‌ مطلوب‌ است‌ چنان‌که‌ رسول‌ خدا صبه‌ پرهیز نمودن ‌از زخم‌ چشم‌ و فرار از شخص‌ مجذوم‌ دستور دادند و نیز عمر و صحابه‌ شدر طاعون‌ عمواس‌ چنین‌ کردند.

گفتنی‌ است‌ که‌ اکثر علما توسل‌ به‌ دم‌ و دعا را جایز شمرده‌اند زیرا هنگامی‌ که‌ رسول‌ خدا صاحساس‌ ناراحتی‌ کردند، جبرئیل‌÷برایشان‌ دعا خواند و دم‌ نمود چنان‌که‌ گذشت‌. در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابن‌عباس‌ بآمده‌ است‌ که ‌فرمود: رسول‌ خدا صبرای‌ شفایابی‌ ما از همه‌ دردها و از تب‌ این‌ دعا را به‌ ما تعلیم‌ دادند: «بسم‌ الله‌ الكريم‌، أعوذ بالله‌ العظيم‌ من‌ شر كل‌ عرق‌ نعار ومن‌ شر حر النار». «به ‌نام‌ خدای‌ بخشنده‌ و کریم‌؛ پناه‌ می‌برم‌ به‌ خداوند بزرگ‌ از شر هر رگی‌ که ‌ضربان‌ شدیدی‌ دارد و از شر گرمای‌ آتش‌». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ آمده ‌است: هرکس‌ بر بیماری‌ که‌ اجلش‌ فرانرسیده ‌است‌ در آید و بر او هفت‌ مرتبه‌ بخواند: «أسال‌ الله‌ العظيم‌، رب‌ العرش‌ العظيم‌ أن‌ يشفيك». «از خداوند بزرگ‌، پروردگار عرش‌عظیم‌ می‌خواهم‌ که‌ تو را شفا دهد؛ آن‌ بیمار شفا می‌یابد». همچنین‌ درحدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ علی‌ سآمده ‌است‌ که‌ فرمود: چون‌ رسول‌ خدا صبر بیماری‌ وارد می‌شدند، می‌گفتند: «أذهب‌ البأس‌ رب‌ الناس‌، اشف‌ أنت‌ الشافي‌، لا شافي‌ إلا أنت». «ای‌ پروردگار مردم‌! درد و ناراحتی‌ را از بین‌ ببر، شفا بده‌ که‌ تو شفابخش‌ هستی‌، جز تو شفادهنده‌ای‌ نیست‌». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت ‌ابن‌ عباس‌ بآمده ‌است‌ که‌ فرمود: «رسول‌ خدا صحسن‌ و حسین‌ برا تعویذ می‌کردند (یعنی‌ برایشان‌ از خدا پناه‌ می‌خواستند) و می‌فرمودند: «أعيذكما بكلمات‌ الله‌ التامة‌ من‌ كل‌ شيطان‌ وهامة‌، ومن‌ كل‌ عين‌ لامة». «شما دو تن‌ را در پناه‌ کلمات‌ تامه‌ خداوند أقرار می‌دهم‌ از شر هر شیطانی‌و از هر جانور زهرداری‌ و از هر چشم‌ سرزنش‌ باری‌». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ عثمان ‌بن ‌ابی ‌العاص‌ ثقفی‌ سآمده‌ است‌ که‌ فرمود: در حالی‌که‌ از دردی‌ برخود می‌پیچیدم‌ که‌ نزدیک‌ بود مرا از پای‌ در آورد، نزد رسول‌ خدا صآمدم‌، ایشان‌ فرمودند: دست‌ راستت‌ را بر بالای‌ درد بگذار و هفت‌ بار بگو: «بسم‌ الله‌، أعوذ بعزة‌ الله‌ وقدرته‌ من‌ شر ما أجد». «به ‌نام‌ خدا! به‌ عزت‌ الله و قدرت‌ وی‌ پناه‌ می‌برم‌ از شر آنچه‌ که‌ در خود می‌یابم‌. پس‌ من‌ چنان‌ کردم‌ و خداوند متعال‌ مرا شفا بخشید».

اما آنچه‌ که‌ در مورد نهی‌ از دم‌ و دعا وارد گردیده‌، مربوط به‌ دم‌ و دعاهای‌ مجهول‌ و ناشناخته‌ای‌ است‌ که‌ معنای‌ آن‌ها دانسته‌ نمی‌شود، یا مربوط به‌ بدعت‌هایی‌ است‌ که‌ حرافان‌ و بدعتیان‌ در این‌ رابطه‌ پدید آورده‌اند.