سوره تکاثر
مکی است و دارای (۸) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره بدان جهت «تکاثر» نامیده شد که خداوند أدر آغاز آن میفرماید: ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ١﴾[التکاثر: ۱] یعنی: فخر نمودن به کثرت اموال و اولاد و یاران و خدمتکاران، شما را غافل داشت.
مفسران در بیان سبب نزول گفتهاند: این سوره درباره دو قبیله از قبایل انصار، یعنی قبایل بنیحارثه و بنیالحارث نازل گردید که به بسیاری کسان خود بر یکدیگر فخرفروشی کردند... پس در آغاز زندگان را برشمردند سپس گفتند: بیایید بهسوی گورستان برویم تا ببینیم که چه کسی از ما دو گروه در شمار بیشتر است؟ لذا به گورستان رفته و به شمردن قبرهای یکدیگر پرداختند. همان بود که خداوندأاین سوره را نازل فرمود.
در حدیث شریف به روایت مسلم، ترمذی و نسائی از عبدالله بن شخیر سآمدهاست که فرمود: «نزد رسول خدا صرفتم در حالیکه ایشان سوره ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ١﴾را میخواندند ـ و به روایتی: سوره ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ١﴾بر ایشان نازل شده بود ـ پس فرمودند: فرزند آدم میگوید: مال من! مال من! و مگر برایت از مالت جز آن چیزی است که خوردهای و نابودش کردهای، یا پوشیدهای و کهنهاش ساختهای، یا صدقه دادهای و آن را مصرف کردهای؟». در روایت دیگری اضافه شده است: «بدان که ماسوای این هر چه که داری، بر باد رفته است و آن را برای مردم باقی گذاشتهای». همچنین در حدیث شریف به روایت انس بن مالک سآمده است که رسول خدا صفرمودند: «يتبع الميت ثلاثة: فيرجع اثنان ويبقي معه واحد: يتبعه أهله وماله وعمله، فيرجع أهله وماله ويبقي عمله». «سه چیز مرده را دنبال میکند پس دو چیز برمیگردد و یک چیز همراه او باقی میماند: دنبال میکنند او را خانواده، مال و عملش پس خانواده و مالش برمیگردند و عملش باقی میماند».
﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ١﴾
«تفاخر به بیشتر داشتن شما را غافل داشت» یعنی: فزونطلبی در اموال و فرزندان، فخرورزی به بسیاری آنها و چشم و هم چشمی با یکدیگر در آنها، شما را از طاعت خداوند متعال و عمل برای آخرت غافل داشت و به خود گرفتار کرد.
﴿حَتَّىٰ زُرۡتُمُ ٱلۡمَقَابِرَ٢﴾
«تا کارتان به گورستان رسید» یعنی: به فزونطلبی و فخرورزی تا بدانجا ادامه دادید که به شما مرگ در رسید و بر این حال و منوال در گورها دفن شدید. یا تا بدانجا به فزونطلبی ادامه دادید که برای نشان دادن کثرت خود به گورستان رفتید وبه شمردن قبرها پرداختید. در حدیث شریف آمده است: «يهرم ابن آدم، و يبقي معه اثنتان: الحرص والأمل». «فرزند آدم پیر میشود اما دو چیز همراه وی باقی میماند: حرص و آرزوهای دورودراز». باید دانست که زیارت قبور از بهترین داروهای شفابخش برای سنگدلان میباشد زیرا این کار بهیادآورنده مرگ و آخرت است از این رو علما بر جواز زیارت قبور برای مردان اتفاق نظر دارند امادر جواز آن برای زنان اختلاف است؛ رفتن زنان جوان به آن حرام و رفتن زنان مسن مباح میباشد و اگر زنان جدا از مردان به زیارت قبور بروند، این کار برای همه آنها جایز است اما در صورتی که از آمیزش مردان و زنان فتنهای روی میداد، زیارت آن برای زنان جواز ندارد.
البته باید در زیارت گورستان آداب شرعی رعایت شود؛ آداب زیارت این است که زایر بالای سر صاحب قبر رفته و بر وی سلام کند، سپس رو بهسوی قبله نموده و برای او، برای خودش و برای تمام مسلمانان رحمت و مغفرت طلب نماید. در حدیث شریف به روایت ابن مسعود سآمده است که رسول خدا صفرمودند: «من قبلا (نظر به مصلحتی) شما را از زیارت قبرها نهی کرده بودم اما اینک به شما اعلام میکنم که قبرها را زیارت کنید زیرا زیارت قبرها قلب را نرم وچشم را اشکبار گردانیده و آخرت را بهیاد میآورد و در هنگام زیارت قبور سخنان پرت و پلا نگویید». این حدیث شریف دلیل بر آن است که چنانچه زیارت قبور با ارتکاب منکراتی ـ چون آمیزش زن و مرد، سر دادن نوحه و واویلا و امثال آن ـ همراه باشد، ممنوع است.
علما گفتهاند؛ سه چیز درمانگر قلب است:
۱- طاعت خداوند أ.
۲- بسیار یاد کردن مرگ که برهم زننده لذتهاست.
۳- زیارت قبور مردگان مسلمانان.
﴿كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٣﴾
«نه چنین است، به زودی خواهید دانست» این تنبیه و هشداری برای انسانها در مورد فزونطلبی آنهاست. یعنی: نباید گرد آوردن مال دنیا و فزون طلبی در آن را تمام هم و غم خود گردانند و باید بههوش باشند که بهزودی فرجام فزونطلبی خود را در روز قیامت خواهند دانست.
﴿ثُمَّ كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٤﴾
«باز هم نه چنین است، زودا که بدانید» این تکرار بر وجه تأکید و تغلیظ و تهدیدی بعد از تهدید دیگر است.
﴿كَلَّا لَوۡ تَعۡلَمُونَ عِلۡمَ ٱلۡيَقِينِ٥﴾
«هرگز چنین نیست، اگر بدانید به علم الیقین» یعنی: اگر به علم یقین مانند علمتان به قطعیات و یقینیات دنیا بدانید که چه سرنوشتی در انتظار شماست و به کدامین جایگاه میروید، بیگمان این امر شما را از فزونطلبی و فخرفروشی بازمیدارد و هرگز دنیا شما را از چنین کار بزرگی غافل نمیگرداند.
علم یقینی علمی است که از اعتقاد و باور منطبق با واقع برخاسته و از مشاهده عینی، یا از دلیل قطعی ثابتی پدید آمده باشد که عقل صحیح، یا نقل ثابت از رسولاکرم ص، بر آن دلالت کند.
﴿لَتَرَوُنَّ ٱلۡجَحِيمَ٦﴾
«به یقین دوزخ را خواهید دید» در آخرت. این جواب سوگندی است که حذف شده است.
﴿ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيۡنَ ٱلۡيَقِينِ٧﴾
«سپس آن را قطعا به عینالیقین خواهید دید» یعنی: سپس دوزخ را به رؤیتی که عینا خود یقین است با چشمانتان میبینید. بهقولی دیگر: این خبری است در مورد دوام ماندگار بودنشان در دوزخ. یعنی: این رؤیتشان رؤیتی پیوسته، همیشگی و بیانقطاع است. ابنکثیر میگوید: «این آیه تفسیر تهدید یاد شده در آیه قبل، یعنی: ﴿كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٣﴾[التکاثر: ۳] است».
﴿ثُمَّ لَتُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ٨﴾
«باز البته در آن روز از نعمتها پرسیده خواهید شد» یعنی: در موقف حساب از نعمتهای دنیاییای که شما را از کار کردن برای آخرت غافل گردانید، مورد پرسش قرار خواهید گرفت که آیا آن نعمتها را با شکر دنبال کردهاید یا خیر. به قولی دیگر: از آنان در مورد امنیت، سلامتی، فراغت، خوردنیها و نوشیدنیهای لذت بخش، آب و نوشابه سرد، سایه سارهای منازل و غیر آن از نعمتهای دنیا سؤال خواهد شد. گفتنی است که احادیث وارده در این باب، مفید عام بودن این سؤال است. یعنی همه انسآنها اعم از مؤمن و کافر مورد سؤال قرار میگیرند ولی سؤال کردن از کفار بر سبیل توبیخ است زیرا آنان شکر نعمتها را فرو گذاشتهاند و سؤال کردن از مؤمن از باب تشریف است؛ زیرا او نعمتهارا شکر گزارده است. در حدیث شریف آمده است که عمر سدر مدینه از پیامبر صسؤالکرد و گفت: یا رسولالله! ما از چه نعمتی مورد پرسش قرار میگیریم درحالیکه از خانهها و اموالمان بیرون رانده شدهایم؟ رسول خدا صفرمودند: «از سایهسارهای منازل و درختان و دیگر سایهبآنهایی که شما را از گرما و سرما حفظ میکنند و از آب خنک در روز گرم». همچنین در حدیث شریف به روایت ابن ابی شیبه و احمد از محمود بن لبید سآمدهاست که فرمود: «چون سوره ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ١﴾نازل شد، رسول خدا صآن را بر اصحاب تلاوت کردند و چون به آیه: ﴿ثُمَّ لَتُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ٨﴾[التکاثر: ۸] رسیدند، اصحاب گفتند: یا رسول الله! از کدام نعمتها مورد پرسش قرار میگیریم درحالیکه همینک ما جز آب و خرما چیز دیگری در اختیار نداریم و در عین حال شمشیرهایمان بر گردنهایمان آویخته است و دشمن هم حاضر میباشد؟ آخر چه نعمتی داریم که از آن مورد پرسش قرار بگیریم؟ رسول خدا صفرمودند: اما این پرسش یک حقیقت است و به واقعیت خواهد پیوست». همچنین در حدیث شریف به روایت ابن عباس بآمده است که رسول خدا صفرمودند: «دو نعمت است که بسیاری از مردم در آن زیانکارند؛ سلامتی و فراغت». یعنی: بسیاری از مردم در شکر این دو نعمت مقصرند زیرا به تکلیف خود در قبال آنها عمل نمیکنند پس هرکس حقی را که بر ذمه وی واجب است ادا نکند، در حقیقت زیانکار میباشد. همچنین در حدیث شریف به روایت ابیبرزه سآمده است که رسول خدا صفرمودند: «لا تزول قدما العبد يوم القيامة حتي يسأل عن أربع: عن عمره فيم أفناه، وعن شبابه فيم أبلاه، وعن ماله من أين اكتسبه وفيم أنفقه، وعن علمه ماذا عمل به». «قدمهای بنده در روز قیامت دور نمی شود تا از چهار چیز مورد پرسش قرار نگیرد: از عمر خویش که در چه راهی آن را فنا کرده است، از جوانی خویش که در چه چیزی آن را فرسوده است، از مال و ثروت خویش که از کجا آن را به دست آورده و در کجا آن را خرج کرده است و از علم خویش که با آن چه عمل کرده است». همچنین در حدیث شریف به روایت مسلم و اصحاب سنن از ابوهریره سآمده است که فرمود: «رسول خدا صاز خانه خود بیرون شدند و در این حال با ابوبکر و عمر بروبرو گردیدند پس فرمودند: چه چیزی در این ساعت شما را از خانههایتان بیرون آورد؟ آن دو گفتند: گرسنگی یا رسولالله! رسول مبارک صفرمودند: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، مرا نیز همان چیزی بیرون آورده که شما را بیرون آورده است. پس آن دو با رسول خدا صبه راه افتاده و به در خانه مردی از انصار رفتند. از قضا که آن مرد در خانهاش نبود وچون زنش رسول خدا صرا دید، گفت: خوش آمدید! رسول خدا صاز وی پرسیدند: فلان (شوهرت) کجاست؟ زن گفت: رفته است که برای ما آب شیرین بیاورد. در این اثنا مرد انصاری از راه رسید و به رسول خدا صو دو یارشان نگاهی افگند و گفت: سپاس و ثنا خدای ﻷ را، امروز هیچکس میهمانانی گرامیتر از من ندارد. آنگاه رسول خدا صو یارانشان را به گرمی پذیرفت و خود رفت و خوشهای خرما از نخلستان آورد که در آن خرمای غوره و رسیده هردو موجود بود و ایشان را به خوردن از آن دعوت کرد. سپس کارد را گرفت. رسول خدا صبه وی فرمودند: مبادا حیوان شیردهی را ذبح کنی! پس گوسفندی را برایشان ذبح کرد و از آن گوسفند و خرما خوردند و از آب شیرین هم نوشیدند و چون سیر و سیراب شدند، رسول خدا صخطاب به ابوبکر و عمر بفرمودند: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، یقینا در روز قیامت از این نعمتها مورد پرسش قرار میگیرید».
خواجه عبدالله انصاری /در «کشفالاسرار» پیرامون تفسیر آیات:﴿كَلَّا لَوۡ تَعۡلَمُونَ عِلۡمَ ٱلۡيَقِينِ٥ لَتَرَوُنَّ ٱلۡجَحِيمَ٦﴾[التکاثر: ۵-۶] میگوید: «یقین را سه رکن است؛ علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین، علم الیقین به سینه فرود آید، عین الیقین به سر فرود آید و حقالیقین به جان فرود آید». جرجانی مینویسد: «علم هر عاقلی به مرگ عبارت از علم الیقین است و چون فرشتگان را ببیند، آن عین الیقین است و چون طعم مرگ را بچشد، آن حق الیقین است».