سوره عصر
مکی است و دارای (۳) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره بدان جهت «عصر» نامیده شد که خداوند أدر مطلع آن به عصر یعنی روزگار سوگند خورده است به سبب آنکه روزگار دربرگیرنده اعجوبههایی است؛ مانند شادی و غم، سلامتی و بیماری، غنا و فقر، عزت و ذلت... و نیز به سبب آنکه عصر به اجزایی چون سال، ماه، روز، ساعت، دقیقه و ثانیه منقسم میشود.
فضیلت آن: راویان در بیان فضیلت این سوره مبارکه نقل کردهاند: عمرو بن عاص قبل از آنکه مسلمان شود، به نمایندگی از مشرکان قریش نزد مسلیمه کذاب رفت. مسلیمه از وی پرسید: در این مدت دیگر بر رفیق شما چهچیزی نازل شده است؟! عمرو بن عاص سگفت: بر او سورهای کوتاه اما بسیار بلیغ نازل شده است. مسلیمه گفت: آن سوره چیست؟ عمرو خواند: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾[العصر: ۱-۳]. مسلیمه سخت در فکر فرورفت آنگاه سر برداشت و گفت: بر من نیز مانند آن نازل شده است. عمرو به وی گفت: ممکن است آن را برایم بخوانی؟ مسلیمه شروع به خواندن کرد و گفت: «یا وبر، یا وبر، و انما انت اذنان و صدر وسائرک حفر نقر ـ ای وبر، ای وبر! تو جز دو گوش و یک سینه چیزی دیگرنیستی زیرا سایر اندامهای تو گودی و فرورفتگی است». سپس رو به عمرو کرد و پرسید: ای عمرو! این سوره نازل شده بر من را چگونه میبینی؟ عمرو گفت: سوگند به خدا تو خوب میدانی که من خوب میدانم که تو دروغگو هستی. ابنکثیر میگوید: «مسلیمه کذاب خواست تا به وسیله این هذیان با قرآن معارضه کند اما حتی پرستشگر بتی را نیز متقاعد و قانع ساخته نتوانست». از عبیدالله بنحفص سروایت شده است که فرمود: «هرگاه دو تن از اصحاب رسول خداصباهم دیدار میکردند، از یکدیگر جدا نمیشدند تا آنکه یکی از آنها بر دیگری سوره عصر را تا آخر نمیخواند، سپس بر یکدیگر سلام میگفتند و از همدیگر جدا میشدند». امام شافعی /میگوید: «اگر همه مردم در این سوره تدبر کنند، این سوره همه آنان را میگنجد». هم او میگوید: «اگر جز این سوره هیچ سوره دیگری نازل نمیشد، یقینا برای مردم کافی و بسنده بود؛ زیرا این سوره دربرگیر تمام علوم قرآنی است».
﴿وَٱلۡعَصۡرِ١﴾
«سوگند به عصر» خدای سبحان از آن روی به روزگار سوگند میخورد که روزگار محمل گذر شب و روز و پیاپی آمدن تاریکیها و نور و ظرف رخدادها و اموری در امر قوام یافتن زندگی و مصالح و منافع زندگان است که روزگار آنها را در بستر خود میپروراند و شکی نیست که این امور بر وجود صانع ﻷ و بریگانگی وی دلالت روشنی دارند. بنابراین، سوگند خوردن خدای ﻷ بهروزگار، دلیل شرف و اهمیت آن است، از این جهت در حدیث شریف آمده است: «لاتسبو الدهر، فإن الله هو الدهر». «روزگار را دشنام ندهید زیرا خدای ﻷخود (آفریننده) روزگار است». اما به قول مقاتل: مراد از «عصر» نماز عصر است از این جهت بسیاری از علما «صلاه وسطی» را به نماز عصر تفسیر کردهاند. بنابراین وجه تفسیری، این سوگند اشاره به آن دارد که عمر باقی مانده دنیا نسبت به آنچه که از آن گذشته است، مانند وقت باقی مانده در میان نماز عصر و مغرب است پس بر انسان لازم است تا به تجارتی بیزیان مشغول شود زیرا وقت به آخر نزدیک شده و جبران مافات ممکن نیست. اما ابنکثیر معنی اول را ترجیح داده است.
﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢﴾
جواب سوگند آیه قبل این است: «که بیگمان انسان در خسر است» خسر وخسران: زیانکاری، نقصان و از بین رفتن سرمایه است. یعنی: هر انسانی که بهتجارت و کار و تلاش مادی و صرف عمر در کارهای دنیا مشغول است، در زیانو گمراهی از حق و در معرض نابودی قرار دارد و از این قاعده هیچکس مستثنی نیست، بجز کسانی که در آیه ذیل مورد استثنا قرار گرفتهاند:
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾
«مگر کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند» یعنی: مردان و زنان مؤمنی که در میان ایمان به خدا أو عمل صالح جمع کردهاند، در سودند نه در زیان زیرا کارهای دنیا آنان را به خود مشغول نساخته و برای آخرت خویش عملکردهاند «و» مگر کسانی که «همدیگر را به حق سفارش کردهاند» همان حقی که بپاخاستن برای آن، شایسته و بایسته است و آن عبارت از: ایمان به خدای ﻷ و یگانگی وی و انجام دادن همه چیزهایی است که حق تعالی مشروع کرده است و اجتناب از همه چیزهایی که او از آنها نهی کرده است «و» مگر کسانی که «همدیگر را سفارش کردهاند به صبر» و شکیبایی در خود داری از ارتکاب نافرمانیهای خدای ﻷ، شکیبایی بر انجام فرایض وی و شکیبایی بر مقدرات درد آور وی. پس صبر از خصلتهای حقی است که مؤمنان صالح باید یکدیگر را به آن سفارش کنند و از آنجا که صبر نسبت به دیگر خصلتهای نیک شرف بیشتری دارد و درجه آن از آنها بالاتر است و نیز از آنجا که بسیاری از بپاخاستگان برای حق، مورد دشمنی و تعدی قرار میگیرند پس نیاز به صبر و شکیبایی، نیاز ملموس وارستگان مؤمن میباشد. بنابراین، آنها باید یکدیگر را به صبر و شکیبایی نیز توصیه و سفارش نمایند. امام رازی /میگوید: «آیه کریمه دلیل بر آن است که حق امری است سنگین که رنجها و محنتها با آن ملازم و همراهند. از این جهت، خداوند أآن را به سفارش یکدیگر به صبر پیوسته گردانید».
این چنین است که سوره مبارکه «عصر»، راه رستگاری و نجات را در چهار چیز خلاصه میکند؛ ایمان، عمل صالح، توصیه به حق و توصیه به صبر. اما اسفا که در عصر ما بسیاری از مسلمین دو خصلت اخیر را ترک نموده و در دو خصلت اول نیز کوتاهی میورزند.