سوره مرسلات
مکی است و دارای (۵۰) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره به نام مطلع خود: ﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ﴾که خداوندأبدان سوگند خورده است، «مرسلات» نامیده شد.
فضیلت آن: ابن عباس ساز مادرش روایت کرده است که رسول خدا صدر نماز مغرب سوره «مرسلات» را میخواندند. نقل است که ابنعباس سسوره «مرسلات» را میخواند، در این اثنا امالفضل به وی گفت: فرزندم! با خواندن این سوره به خاطرم آوردی؛ این سوره آخرین چیزی است که شنیدم رسول خدا صآن را در نماز مغرب میخوانند.
﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ عُرۡفٗا١﴾
«قسم به فرستادگان پیاپی» ابنکثیر میگوید: «قول قوی تر این است که مراد از فرستادگان پیاپی، بادهایی است که چون موی گردن اسب که پشت سر هم برآن روییده است، پیاپی میآیند». قرطبی نیز میگوید: «جمهور مفسران برآنند که مراد از مرسلات، بادهاست». بهقولی دیگر: مراد از «مرسلات» فرشتگان فرستادهای هستند که وحی و امر و نهی پروردگار را بر وجهی نیکو، یا به طورپیاپی میآورند.
﴿فَٱلۡعَٰصِفَٰتِ عَصۡفٗا٢﴾
«پس قسم به تندبادهای سخت» که بهقصد انجام مأموریت خود ـ یعنی آوردن نعمت یا عذاب ـ فرستاده میشوند. بهقولی: «عاصفات» فرشتگانیاند که بر بادها گمارده میشوند و آنها را تند میرانند. بهقولیدیگر: آنها فرشتگانی هستند که ارواح کافران را به تندی میرانند.
﴿وَٱلنَّٰشِرَٰتِ نَشۡرٗا٣﴾
«و قسم به افشانندگان افشانگر» که ابرهای بادآور بارانزا را آنگونه که پروردگار ﻷ بخواهد، میپراکنند. یا مراد از «ناشرات» فرشتگانیاند که برابرها گماشتهاند و آنها را میپراکنند. یا مراد فرشتگانیاند که در هنگام فرودآوردن وحی، بالهای خود را در فضا میگشایند و میافشانند.
﴿فَٱلۡفَٰرِقَٰتِ فَرۡقٗا٤﴾
«پس قسم به جداکنندگان به جداکردنی» مراد فرشتگانی هستند که با پیامهای الهیای که فرود میآورند، حق و باطل و حلال و حرام را از هم جدا میکنند.
﴿فَٱلۡمُلۡقِيَٰتِ ذِكۡرًا٥﴾
«پس قسم به فرشتگان فرودآورنده وحی» که وحی را بر انبیا †القا میکنند. صاحب تفسیر «الأساس» میگوید: «قول راجح این است که از پنج سوگند یاد شده در اینجا، فقط سوگند دوم یعنی (فالعاصفات) به بادها تعلق دارد و سوگندهای دیگر مربوط به فرشتگان است». بهقولی دیگر: سه سوگند اول به بادها و سوگند چهارم و پنجم به فرشتگان تعلق دارد. شایان ذکر است که وجه مناسبت میان بادها و فرشتگان، لطافت و سرعت حرکت آنهاست.
﴿عُذۡرًا أَوۡ نُذۡرًا٦﴾
«خواه عذری باشد یا هشداری» یعنی: فرشتگان وحی را بهعنوان عذر نمایاندن و اتمام حجت خدای ﻷ بر خلقش، یا به عنوان هشدار عذابش، بر پیامبران †فرود میآورند. یا فرشتگان وحی را به عنوان عذر و حجتی برای حقپرستان و هشداری برای باطل پرستان، فرود میآورند.
﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَٰقِعٞ٧﴾
آری! سوگند به آنچه ذکر شد «که آنچه وعده یافتهاید، قطعا رخ خواهد داد» این آیه جواب قسمهاست؛ یعنی آنچه که به شما در مورد وقوع قیامت، دمیدن در صور و برانگیختن اجساد وعده داده شده، خواهناخواه رخ میدهد.
سپس خدای سبحان نشانههای این رخداد حتمیالوقوع را این گونه روشن میسازد:
﴿فَإِذَا ٱلنُّجُومُ طُمِسَتۡ٨﴾
«پس آنگاه که ستارگان تیره شوند» یعنی: نور و روشنی آنها محو گردد.
﴿وَإِذَا ٱلسَّمَآءُ فُرِجَتۡ٩﴾
«و آنگاه که آسمان شکافته شود» و پارهپاره گردد.
﴿وَإِذَا ٱلۡجِبَالُ نُسِفَتۡ١٠﴾
«و آنگاه که کوهها از جا کنده شوند» و در فضا بر باد روند و هیچ اثری از آنها باقی نماند و جایگاههای آنها با سطح زمین برابر گردد.
﴿وَإِذَا ٱلرُّسُلُ أُقِّتَتۡ١١﴾
«و آنگاه که برای پیامبران میقاتی تعیین کنند» به منظور داوری و فیصله نهایی میان ایشان و امتهایشان. یعنی: در آن هنگام آنچه که وقوع آن حتمی است، روی میدهد.
﴿لِأَيِّ يَوۡمٍ أُجِّلَتۡ١٢﴾
«برای چه روزی تعیین وقت شده است» تا پیامبران †گواهیشان در مورد امتهایشان را برپا دارند؟.
﴿لِيَوۡمِ ٱلۡفَصۡلِ١٣﴾
«برای روز فصل» که در آن میان مردم بر مبنای اعمالشان داوری و فیصله نهایی صادر میشود سپس بهسوی بهشت یا دوزخ پراکنده میشوند.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ١٤﴾
آنگاه حق تعالی برای افگندن تعجب در مورد هولناک بودن روز قیامت این سؤال را مطرح میکند: «و تو چه دانی که روز فصل چیست؟» یعنی: آن روز، روز وقوع رخداد هولناک و عظیمی است که وصف و مقدار هول و هراس آن در تصور بشر نمیگنجد لذا پاسخ این سؤال در درون آن نهفته است.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ١٥﴾
«وای در آن روز» هولناک «بر تکذیب کنندگان» ویل: تهدید به نابودی و هلاکت است. ابنکثیر میگوید: این روایت که «ویل» وادیای در جهنم است صحیح نیست. شایان ذکر است که تهدید و تهویل با جمله: ﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ١٥﴾[المرسلات: ۱۵] در نه جای دیگر از این سوره نیز برای تأکید و تبیین بیشتر تکرار شده است چنانکه در سوره «رحمان» نیز نظیر آن، یعنی: ﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ١٣﴾[الرحمن: ۱۳] تکرار شده است.
﴿أَلَمۡ نُهۡلِكِ ٱلۡأَوَّلِينَ١٦﴾
«مگر پیشینیان را هلاک نکردیم؟» یعنی: آیا کفار امتهای گذشته چون اقوام نوح، عاد، ثمود و دیگران را از زمان آدم ÷تا کفار ستیزهجوی زمان محمد صبا عذاب دنیا هلاک نکردیم؛ آنگاه که پیامبرانشان را تکذیب کردند؟.
﴿ثُمَّ نُتۡبِعُهُمُ ٱلۡأٓخِرِينَ١٧﴾
«سپس پسینیان را» یعنی: کفار مکه، موافقانشان و نیز امثالشان از کفار قرنهای دیگر را که به تکذیب محمد صمیپردازند «در پی آنان میآوریم» و این سنت ما در مورد آنهاست.
﴿كَذَٰلِكَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِينَ١٨﴾
«با مجرمان چنین میکنیم» یعنی: هر مشرکی را این چنین نابود میکنیم؛ یا در دنیا یا در آخرت.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ١٩﴾
«وای در آن روز بر تکذیبکنندگان» یعنی: وای در روز هلاک بر تکذیبکنندگان کتابها و پیامبران خداوند أ. تکرار این آیه ـ چنانکه گفتیم ـ برای تأکید است.
﴿أَلَمۡ نَخۡلُقكُّم مِّن مَّآءٖ مَّهِينٖ٢٠﴾
«مگر شما را از آبی بیمقدار» یعنی: از آبی ضعیف و حقیر که همانا آب نطفه (منی) است «نیافریدیم؟» .
﴿فَجَعَلۡنَٰهُ فِي قَرَارٖ مَّكِينٍ٢١﴾
«پس آن را در جایگاهی استوار قرار دادیم» یعنی: در جایگاهی محفوظ و محکم که همانا رحم است. و هرکس از چگونگی محیط امن و حمایت شدهای که برای جنین قرار داده شده است آگاه شود، دقت اعجاز این آیه را درمییابد.
﴿إِلَىٰ قَدَرٖ مَّعۡلُومٖ٢٢﴾
«تا مدتی معین» که همانا مدت بارداری است.
﴿فَقَدَرۡنَا فَنِعۡمَ ٱلۡقَٰدِرُونَ٢٣﴾
«پس بهاندازه سامان دادیم و چه نیک تواناییم» یعنی: اعضا و اوصاف جنین و همه احوال و اطوار آن را بر همان وصفی قرار دادیم که خواستهایم پس ما نیکو سامان دهنده و آفرینندهای هستیم.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٢٤﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» قدرت ما بر این ساماندهی، یا بر تکذیب کنندگان تجدید آفرینش.
﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ كِفَاتًا٢٥﴾
«مگر زمین را جمعکننده نگردانیدهایم؟» به طوری که همگان را فرا میگیرد و در خود جمع میکند؟ کفات: فرا گرفتن و جمع کردن است.
﴿أَحۡيَآءٗ وَأَمۡوَٰتٗا٢٦﴾
«چه برای زندگان و چه برای مردگان؟» یعنی: زمین در سطح خود فراگیر زندگان است و زندگان بر روی آن در منازل و جایگاههای خویش بهسر میبرند. همچنین زمین فراگیرنده و جمع کننده مردگان است در بطن خود. خلیل میگوید: «کفت، برگردانیدن یک چیز از پشت به رو یا از رو به پشت است پس معنی کفات این است که آدمیان از خاک زمین به وجود میآیند، سپس بهعنوان زندگان بر روی آن حیات میگذرانند آنگاه مجددا بهصورت مردگان در آن برمیگردند».
﴿وَجَعَلۡنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ شَٰمِخَٰتٖ وَأَسۡقَيۡنَٰكُم مَّآءٗ فُرَاتٗا٢٧﴾
«و در آن کوههای پایدار و بلند پدید آوردیم و به شما آبی شیرین» و گوارا «نوشانیدیم» پس این همه، شگرفتر و شگفتانگیزتر از رستاخیز و احیای مردگان است.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٢٨﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» نعمتهای ما، که نعمتهای یادشده نیز از جمله آنهاست.
﴿ٱنطَلِقُوٓاْ إِلَىٰ مَا كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ٢٩﴾
«بروید» ای دروغانگاران «بهسوی همان چیزی که آن را دروغ میشمردید» این سخن را نگهبانان جهنم از سر تحکم و کوبیدن تکذیب کنندگان و منکران به آنان میگویند. یعنی: بروید بهسوی عذاب دوزخ که آن را در دنیا دروغ میشمردید.
﴿ٱنطَلِقُوٓاْ إِلَىٰ ظِلّٖ ذِي ثَلَٰثِ شُعَبٖ٣٠﴾
«بروید بهسوی سایهای دارای سه شاخه» یعنی: بهسوی سایهای از دود جهنم که با شعلههای کوهپیکر خود چنان بلند گردیده که به سه شاخه جداگانه تقسیم شده است؛ در زیر آن سایهها بروید تا کار حساب به پایان آید.
﴿لَّا ظَلِيلٖ وَلَا يُغۡنِي مِنَ ٱللَّهَبِ٣١﴾
«که نه سایه سرد است و نه از گرمی آتش بازمیدارد» یعنی: آن دود نه مانند سایههای دنیا سرد است و نه گرمای سوزان جهنم را از شما بازمیدارد.
﴿إِنَّهَا تَرۡمِي بِشَرَرٖ كَٱلۡقَصۡرِ٣٢﴾
«هرآینه دوزخ شرارههایی مانند قصر میافگند» یعنی: هر شرارهای از شرارههای دوزخ که آن را میافگند، در بزرگی خود مانند کاخی از کاخهاست. شرر: شعلهای است که از آتش پراکنده میشود. قصر: بنایی عظیم و برجی است آسمان خراش.
﴿كَأَنَّهُۥ جِمَٰلَتٞ صُفۡرٞ٣٣﴾
«گویی آن شررها شتران زردرنگ سیه تاباند» فراء میگوید: «صفر؛ شتران سیهتاباند و هیچ شتر سیهتابی نیست مگر اینکه دل به زردی میزند، از این جهت اعراب شتران سیهتاب را صفر نامیدهاند». دانشمندان گفتهاند: چون شرر بههوا پراکنده شده فروافتد و در آن باقیماندهای از رنگ آتش باشد، شبیهترین چیز به شتر سیهتاب است.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٣٤﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» پیامبران خداأو روز آخرت.
﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ كِفَاتًا٢٥﴾
«این روزی است که سخن نگویند» کافران از هول و هراس آنچه که در محشر روی داده است.
﴿وَلَا يُؤۡذَنُ لَهُمۡ فَيَعۡتَذِرُونَ٣٦﴾
«و نه به آنان اجازه داده میشود که عذر خواهی کنند» یعنی: خدای ﻷ به آنان این اجازه را نیز نمیدهد که عذری را پیشکش کنند بلکه حجت بر آنها تمام گردیده و دیگری عذری برایشان باقی نمانده است. شایان ذکر است که عرصات قیامت حالات گونهگونی دارد و این دو آیه ناظر بر یکی از این حالات میباشد زیرا کفار در حالت و موقف دیگری سخن میگویند.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٣٧﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» روز جزا.
﴿هَٰذَا يَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِۖ جَمَعۡنَٰكُمۡ وَٱلۡأَوَّلِينَ٣٨﴾
«این همان روز فصل» و داوری «است، شما را با پیشینیان گردآوردیم» یعنی: به کفار گفته میشود: این همان روز داوری و فیصله نهایی است که در آن میان خلایق فیصله میشود و در آن حق از باطل جدا میشود پس ای کفار قریش و ای تکذیب کنندگان این امت! ما شما را در این روز با کفار امتهای گذشته گردآوردیم.
﴿فَإِن كَانَ لَكُمۡ كَيۡدٞ فَكِيدُونِ٣٩﴾
«پس اگر نیرنگی دارید» یعنی: اگر هماکنون در دفع کردن عذاب از خود بر نیرنگی توانایید؛ «پس در حق من بسگالید» یعنی: آن نیرنگ را علیه من به اجرا درآورید. این آیه مفید نهایت تحقیر، تخجیل، تعجیز و توبیخ کفار است.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٤٠﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» عذاب روز قیامت زیرا در آن روز هیچ حیله و تدبیری در نجات از عذاب ندارند.
﴿وَفَوَٰكِهَ مِمَّا يَشۡتَهُونَ٤٢﴾
«هرآینه متقیان در سایهساران و کنار چشمهسارانند» یعنی: مؤمنان پرهیزکار از شرک ـ بر خلاف تکذیبکنندگان مشرک ـ در سایه ساران درختها و قصرها قرار دارند، نه همچون سایهای که برای کفار از دود گرمازا و خفقانآور جهنم پدیدآورده شده است ـ چنانکه گذشت.
﴿وَفَوَٰكِهَ مِمَّا يَشۡتَهُونَ٤٢﴾
«و» همچنین متقیان «در میوههایی» هستند «که دلخواهشان است» و بدان رغبت دارند. این آیه دلالت میکند بر اینکه نعمتهای بهشت بر طبق رغبت و میل بهشتیان در دسترس است، برخلاف نعمتهای دنیا که وجود آنها به امکانات دست داشته بستگی دارد.
﴿كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيَٓٔۢا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٤٣﴾
به ایشان گفته میشود: «به پاداش آنچه میکردید» در دنیا از اعمال شایسته «بخورید و بنوشید، خورد و نوشی خوش و گوارا» .
﴿إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ٤٤﴾
«ما نیکوکاران را بدینگونه جزا میدهیم» یعنی: ما نیکوکاران را در برابر اعمالشان به مانند این پاداش بزرگ جزا میدهیم پس ای انسانها! عمل خود را نیکو سازید تا چنین پاداشی را دریافت دارید.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٤٥﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» بهشت چرا که آنان در آن روز در بدبختی بزرگی قرار دارند در حالی که مؤمنان در نعمتی پایدار و سعادتی خوشگوار به سر میبرند.
﴿كُلُواْ وَتَمَتَّعُواْ قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجۡرِمُونَ٤٦﴾
«بخورید و بهرهمند باشید» شما ای منکران در دنیا «اندکی» یعنی: به مدت اندک و کوتاهی زیرا بهره دنیا اندک است «چراکه شما مجرمید» زیرا مشرکان مجرماند و بنابراین، شایستگی انعام و تکریم دائمی را ندارند.
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٤٧﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» به خدا، پیامبرانش و روز آخرت که خود را در برابر بهرهای اندک در معرض عذاب همیشگی قرار دادهاند. تکرار این آیهـ چنان که گفتیم ـ برای افزودن بر سرزنش و کوبیدن آنهاست.
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱرۡكَعُواْ لَا يَرۡكَعُونَ٤٨﴾
«و چون به آنان» یعنی: به آن گروه نادان کافر «گفته شود: نماز بگزارید، نماز نمیگزارند» مفسران در بیان سبب نزول گفتهاند: این آیه کریمه درباره قبیله ثقیف که از نمازگزاردن امتناع کردند، نازل گردید. مقاتل میگوید: «رسول خدا صبهآنان فرمودند: مسلمان شوید و آنان را به ادای نماز دستور دادند اما آنها گفتند: خم نمیشویم زیرا خم شدن بر ما ننگ و رسوایی است. پس رسول خدا صفرمودند: «لاخير في دين ليس فيه ركوع و لا سجود». «در دینی که رکوع و سجده نداشته باشد، خیری نیست».
﴿وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ٤٩﴾
«وای در آن روز بر تکذیب کنندگان» اوامر خدای سبحان و نواهی وی.
پس این در مجموع ده نوع از انواع بیمدهی و تهدید در این سوره است که خداوند متعال کفار را بدآنها هشدار داده است.
﴿فَبِأَيِّ حَدِيثِۢ بَعۡدَهُۥ يُؤۡمِنُونَ٥٠﴾
«پس به کدامین سخن بعد از قرآن ایمان میآورند؟» یعنی: اگر کفار به قرآن باور ندارند، به کدامین سخن غیر از قرآن باور میدارند؟ زیرا قرآن خود معجزه و مشتمل بر حجتهای روشن و معانی و مضامین بزرگ و برتر است پس اگر به این معجزه درخشان ایمان نیاورند، قطعا بعد از آن دیگر کتب الهی را به هیچ حال تصدیق نمیکنند. در حدیث شریف به روایت ابوهریره سآمده است که رسول خدا صفرمودند: «هر کس سوره ﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ عُرۡفٗا١﴾[المرسلات: ۱] را میخواند و به آیه ﴿فَبِأَيِّ حَدِيثِۢ بَعۡدَهُۥ يُؤۡمِنُونَ٥٠﴾[المرسلات: ۵۰] میرسد، باید بگوید: «آمنت بالله وبما أنزل». «به خدای ﻷ و به آنچه که نازل کرده است، ایمان آوردم».