سوره بلد
مکی است و دارای (۲۰) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره به سبب آن «بلد» نام گرفت که خداوندأدر آغازآن به بلد حرام (مکه مکرمه) سوگند یاد کرده است.
﴿لَآ أُقۡسِمُ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ١﴾
«سوگند به این شهر» یعنی: به شهر حرام که مکه مکرمه است. این سوگند برای آن است تا حق تعالی به بزرگی و شرف امالقری در نزد خود توجه دهد از آنروی که بیتالحرام وی در این شهر واقع شده است و همچنین این شهر، شهر اسماعیل و محمد علیهما الصلاه والسلام است چنانکه مناسک حج نیز در آن انجام میشود.
﴿وَأَنتَ حِلُّۢ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ٢﴾
«و تو در این شهر حلال خواهی شد» یعنی: ای محمد! مشرکان مکه آزار دادنت را در این شهر حرام، حلال میشمرند. یا معنی این است: سوگند به این شهری که تو در آن اقامت گزیدهای. یعنی ای محمد! قدر و شرف و منزلتت تا بدانجاست که این شهر با اقامتت در آن شرف عظیمی کسب کرده است چرا که یک مکان، شرف خود را از ساکنانش میگیرد.
﴿وَوَالِدٖ وَمَا وَلَدَ٣﴾
«و سوگند به پدر و به هر چه زاده است» خداوند أبه پدر و فرزندانش ـ مانند آدم ÷و نسل وی ـ و نیز به هر پدر و فرزندی از تمام جانداران سوگند میخورد. سوگند الهی بر این امر، تنبیهی است بر بزرگی آیت کونی تناسل و توالد و دلالت این نشانه بزرگ بر قدرت حق تعالی و علم و حکمت وی.
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ٤﴾
«بهراستی که انسان را در رنج و محنت آفریدیم» این آیه مقسم علیه است. یعنی: سوگند به چیزهای یاد شده، که انسان پیوسته در رنج و تعب دنیا و تحمل سختیهای آن است، از آغازین نقطه پیدایش خود که تاریکستان و تنگنای رحم میباشد تا مرحله پایانی حیاتش در دنیا که مرگ است و باز چون بمیرد، فصل جدید دیگری از رنج و مشقت او ـ مانند سختیها و هول و هراسهای قبر و برزخ ـ آغاز میشود و باز در مرحله دیگری، سختیهای آخرت را پیش رو دارد.
این آیه تسلی بخش پیامبراکرم صدر قبال سختیهایی است که از سوی قریش میبینند و انگیزشی برای ایشان بر تحمل این سختیهاست.
﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّن يَقۡدِرَ عَلَيۡهِ أَحَدٞ٥﴾
«آیا میپندارد که هیچکس هرگز بر او دست نتواند یافت؟» یعنی: آیا فرزند آدم میپندارد که هرگز کسی ـ حتی خدای ﻷ ـ را بر وی دستی نیست وهر اندازه که از بدیها، جرایم و گناهان مرتکب شود، کسی از وی انتقام نمیگیرد؟ زهی پندار باطل!.
در بیان سبب نزول نقل شدهاست که: این آیه کریمه درباره ابی الاشد بن کلده جمحی نازل شد که سخت به نیرومندی بدنی خویش مغرور بود.
﴿يَقُولُ أَهۡلَكۡتُ مَالٗا لُّبَدًا٦﴾
«میگوید: مال فراوانی بر باد دادم» یعنی: مال بسیار و فراوانی را که از بسیاری و انباشتهگی آن بیم تمام شدنش نمیرود، در راه مبارزه با پیامبر ص، یا بهخاطر شهرت طلبی و فخرفروشی خرج کردهام.
مقاتل در بیان سبب نزول میگوید: آیه کریمه درباره حارثبنعامربننوفل نازل شد که مرتکب گناهی گردید و از رسول خدا صاستفتا کرد. رسول خدا صبه وی دستور دادند که کفاره بپردازد. گفت: آخر از آن هنگام که در دین محمد درآمدم، مالم همه در کفارهها و خیراتها رفت! و این سخنش نوعی طغیان، یا ابراز تأسفی بر از دست دادن مالش بود که در هر صورت، بازتاب پشیمانی او از انفاق مال است.
﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّمۡ يَرَهُۥٓ أَحَدٌ٧﴾
«آیا میپندارد که هیچکس او را ندیده است؟» یعنی: آیا این انسان مغرور و مستکبر میپندارد که خدای سبحان او را ندیده است و از او راجع به مالش نمیپرسد که آن را از کجا بهدست آورده و در کجا انفاق کردهاست؟.
﴿أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَيۡنَيۡنِ٨﴾
«آیا برای او دو چشم ندادهایم» که به وسیله آنها میبیند؟.
﴿وَلِسَانٗا وَشَفَتَيۡنِ٩﴾
«و زبانی» که به وسیله آن نطق میکند و منویات ضمیرش را با آن ترجمانی مینماید «و دو لب» که به وسیله آنها دهانش را میپوشاند و از آنها بر سخن گفتن، خوردن، نوشیدن و غیر آن یاری میگیرد و نیز لبها زیباییای برای وی است.
﴿وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ١٠﴾
«و او را بر هردو راه دلالت کردیم» یعنی: آیا راه خیر و راه شر را به طور روشن و آشکار بسان روشنی دو راهی که بر بلندایی قرار داشته باشند، به او نشناساندهایم؟.
﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ١١﴾
«پس درنیامد عقبه را» یعنی: پس چرا موانعی را که در میان او و میان طاعت خداوند أحایل میشوند، درهم نریخت و از میان برنداشت؟ موانعی چون خواهشها و وسوسههای نفس و پیروی شیطان را؟ قتاده میگوید: «قطعا این مانعی است سخت و دشوار پس آن را با طاعت خداوند أپشت سر گذاشته و ازپیش روی خود بردارید». عقبه: راه کوهستانی سخت و دشواری است.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ١٢﴾
«و تو چه دانی که عقبه چیست؟» یعنی: تو چه دانی که درهم ریختن آن مانع سخت و گردنه دشوار چه گونهاست؟ این آیه برای بزرگ نمودن شأن عقبه است، یعنی تو دشواری این گردنه و پاداش از میان برداشتن آن را نمیدانی.
سپس حق تعالی خود برداشتن این مانع و عبور از این گردنه سخت را با سه امر ذیل تفسیر میکند:
﴿فَكُّ رَقَبَةٍ١٣﴾
«بردهای را آزاد کردن» یعنی: پشت سرگذاشتن و از میان برداشتن آن مانع، همانا با آزاد کردن بردهای از اسارت است؛
﴿أَوۡ إِطۡعَٰمٞ فِي يَوۡمٖ ذِي مَسۡغَبَةٖ١٤﴾
«یا در روز گرسنگی طعام دادن» یعنی: اطعام فقرا در ایام قحطی و گرسنگی است که غذا در آن کمیاب و بسیار با ارزش میباشد. صاوی شارح تفسیر «جلالین» میگوید: «از این جهت طعام دادن را به روز گرسنگی مقید ساخت که انفاق مال در آن بر انسان سختتر است».
﴿يَتِيمٗا ذَا مَقۡرَبَةٍ١٥﴾
آری! طعام دادن است: «به یتیمی صاحب قرابت» یعنی: به طفلی که نه پدر دارد و نه مادر، در عین حال از نزدیکان این کسی است که میخواهد از مانع بگذرد. در حدیث شریف آمده است: «الصدقة علي المسكين صدقة، وعلي ذي الرحم اثنتان: صدقة وصلة». «صدقه بر مسکین یک صدقه است و بر خویشاوند و نزدیک دو چیز: هم صدقه و هم صله رحم».
﴿أَوۡ مِسۡكِينٗا ذَا مَتۡرَبَةٖ١٦﴾
«یا» طعام دادن است «به مسکین خاک نشینی» یعنی: به بینوایی که هیچ چیز ندارد، گویی از نهایت فقر و نداری به خاک چسبیده است. مجاهد میگوید: «او بینوایی است که لباس یا چیز دیگری ندارد که از خاک محافظتش کند پس خاکنشین و خاکسار است». بنابراین، کسی که در روزهای قحطی و گرسنگی یعنی در ایامی که انسان از همه چیز، جز خود و خانوادهاش غافل میشود ـ بر یکی از این دو صنف اطعام کند، بیگمان این عملش ناشی از اشتیاقش به طاعت خداوند أو نفع رساندن به بندگان وی است لذا چنین کسی بیگمان سزاوار آن است که از اصحاب یمین یعنی از کسانی باشد که در آیه (۱۸) از آنها سخن میرود.
﴿ثُمَّ كَانَ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡمَرۡحَمَةِ١٧﴾
«به علاوه از زمره کسانی باشد که ایمان آوردهاند» یعنی: انفاق مال و آزاد کردن برده فقط در صورتی سودمند است که همراه با ایمان و به قصد کسب رضای حق تعالی باشد. پس ایمان شرط قبول تمام کارهای خیر است «و» نیز از کسانی باشد که «همدیگر را به صبر» بر طاعت خداوند متعال، صبر از نافرمانیهای وی وصبر بر بلایا و مصایبی که به آنان رسیده است «سفارش کردهاند و همدیگر را به مرحمت» یعنی: به شفقت و مهربانی بر بندگان خداوند أ«سفارش کردهاند» زیرا اگر آنان متخلق به این گونه اخلاق و متصف به چنین اوصافی باشند، یقینا به یتیم و مسکین رحم کرده، کارهای خیر را بسیار انجام میدهند و فراوان صدقه میدهند چرا که شفقت بر بندگان خدا أدل را نرم میگرداند و هرکس نرمدل باشد، بیشک به یتیم و مسکین عنایت و توجه میکند. در حدیث شریف آمده است: «الراحمون یرحمهم الرحمن، ارحموا من فی الأرض یرحمکم من فی السماء». «پروردگار رحمان بر رحمکنندگان رحم میکند پس بر کسانی که در زمینند رحم کنید تا کسانی که در آسمانند، بر شما رحم کنند».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَيۡمَنَةِ١٨﴾
«این گروه، ایشانند اصحاب میمنه» میمنه: بهشت است. شایان ذکر است که خداوند أدر آیات (۴۰ ـ ۲۶) سوره «واقعه» به ذکر حال اصحاب یمین و ناز و نعمتهایی که برایشان آماده کرده است، پرداخته و این موضوع را به تمام و کمال در آن سوره شرح داده است پس به تفسیر آن در آنجا مراجعه کنید.
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِنَا هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ١٩﴾
«و کسانی که به آیات» تنزیلی و آیات تکوینی «ما کافر شدهاند آنانند اصحاب مشأمه» یعنی: اصحاب شمال که عبارت از دوزخ شوم و نامیمون است. همچنین تفصیل آنچه که حق تعالی برای اصحاب شمال وعده داده، در آیات (۴۱ ـ ۵۶) سوره «واقعه» بیان شده است پس به آنجا مراجعه کنید.
﴿عَلَيۡهِمۡ نَارٞ مُّؤۡصَدَةُۢ٢٠﴾
«بر آنان آتشی چندلایه احاطه دارد» یعنی: آتشی که از هر جهت و از همه سو بر آنان گرد آمده و احاطه کرده است و آنها در حصار آن آتش همه سویه و چند لایه قرار دارند.