سوره کافرون
مکی است و دارای (۶) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره بدان جهت «کافرون» نام گرفت که خداوند أدر آن به پیامبرش حضرت محمد صدستور داده است تا کافران را به پیامی که متضمن توحید و اعلام برائت از شرک و استقلال عبادی مسلمین است، مخاطب گرداند. در احادیث شریف آمده است که آن حضرت صاین سوره و سوره ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾[الإخلاص: ۱] را در دو رکعت بعد از طواف، در دو رکعت بامداد، در دو رکعت بعد از مغرب و در نماز وتر خواندهاند و آن را «ربع» قرآن نامیدهاند. همچنین در حدیث شریف آمده است که رسول خدا صفرمودند: «هنگامی که در بستر خوابت جای گرفتی، سوره:﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ١﴾[الکافرون: ۱] را تا آخر آن بخوان زیرا این سوره برائتی از شرک است».
واحدی نیشابوری در بیان سبب نزول روایت کردهاست: این سوره درباره گروهی از قریش نازل شد که نزد رسول خدا صآمدند و گفتند: ای محمد! به تو پیشنهادی داریم؛ بیا تو از دین ما پیروی کن و ما از دین تو پیروی میکنیم، به این ترتیب که تو مدت یکسال خدایان ما را پرستش کن و ما مدت یکسال خدای تو را میپرستیم پس اگر چنان باشد که آنچه تو به همراه آوردهای، از آیین و رسم و راه ما بهتر باشد، به این ترتیب ما در آن با تو مشارکت یافته و بهرهمان را از آن برگرفتهایم اما اگر چنان باشد که رسم و راه ما از آیین تو بهتر باشد، تو در کار ما شریک گردیده و بهرهات را از آن برگرفتهای! رسول خدا صفرمودند: پناه بر خدای سبحان که من دیگری را با وی شریک گردانم. همان بود که خداوند أاین سوره را نازل کرد. پس رسول خدا صصبحگاه آن به مسجدالحرام رفتند و در حالیکه اشراف قریش در آنجا بودند، این سوره را تا آخر بر آنان خواندند. بعد از آن، دیگر قریش از رسول خدا صمأیوس گردیدند.
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ٢﴾
«بگو» ای محمد ص«ای کافران؛ آنچه شما میپرستید من نمیپرستم» یعنی: آنچه را که شما در مورد پرستش بتان از من میخواهید، انجام نمیدهم و من هماکنون در حال حاضر پرستنده خدایان شما نیستم.
﴿وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٣﴾
«و نه شما میپرستید آنچه من میپرستم» یعنی: شما نیز تا آنگاه که بر شرک و کفرتان قرار داشته باشید، پرستنده خدایی که من میپرستم نیستید.
﴿وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ٤﴾
«و نه آنچه را شما میپرستید من پرستش خواهم کرد» یعنی: من هرگز در آینده عمر خود نیز خدایانی را که شما میپرستید، نمیپرستم.
﴿وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٥﴾
«و نه شما پرستش خواهید کرد آنچه را من میپرستم» یعنی: همچنین شما در بقیه عمر خود هرگز خدا أرا پرستش نخواهید کرد تا آنگاه که بر کفر و انکار وپرستش بتان قرار داشته باشید زیرا پرستش خداوندأهمراه با شریک آوردن به وی، مردود و غیر قابل اعتبار میباشد.
یک وجه دیگر در تفسیر آیه کریمه که از نظر بعضی دقیقتر میباشد، این است که گفته شود: آیات (۳ ـ ۲) بر اختلاف در معبودی که مورد پرستش قرار میگیرد، دلالت میکند زیرا معبود رسول خدا صخدای یگانه است و معبود مشرکان بتان و خدایان باطل اما دو آیه (۵ ـ ۴) بر اختلاف در خود عبادت و پرستش دلالت میکند زیرا عبادت رسول خدا صعبادتی است خالص برای خداوند أکه هیچ شائبه شرکی در آن وجود ندارد و هیچ غفلتی از معبود در آن سراغ نمیشود در حالیکه عبادت مشرکان همه به شرک آلوده است پس این دو نوع عبادت هرگز باهم جمع نمیشود. بهقولی دیگر: در این آیات تکرار است، مراد از تکرار تأکید میباشد و فایده تأکید این است که طمع کفار از این امر که رسول خدا صخواستهشان را در عبادت خدایانشان بپذیرند، به کلی قطع گردد.
﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦﴾
«دین شما برای خودتان و دین من برای خودم» یعنی: اگر شما به دین خویش راضی هستید، بدانید که من نیز به دین خویش راضی هستم پس قطعا بدانید که دین شرک آلود شما از آن خود شماست و از شما به من تجاوز نمیکند و دین توحیدی من نیز محدود به خودم میباشد و شما را با این باورهای شرکآلودتان بدان راهی نیست. بیضاوی میگوید: «بنابراین، در آیه کریمه معنی اجازه دادن کفر، یا منع از جهاد وجود ندارد تا این آیه به آیه قتال منسوخ باشد». زمخشری میگوید: «حاصل معنی آیه این است: من پیامبری هستم که به سوی شما فرستاده شدهام تا شما را به سوی حق و راه نجات فرا خوانم پس اکنون که این دعوت را از من نپذیرفتید و مرا درآن پیروی نکردید، حد اقل مرا به حال خودم واگذاشته و مرا به سوی شرک فرانخوانید».
امام شافعی /و برخی دیگر از علما با این آیه کریمه بر یکی بودن ملت کفر استدلال کرده و گفتهاند: کفار همه یک ملتاند بنابراین، اگر در میان آنها پیوند نسبی یا سببیای وجود داشت، از همدیگر میراث میبرند، مثلا یهودی از نصرانی و نصرانی از یهودی میراث میبرد. اما امام احدبنحنبل /و موافقان وی بر آنند که یهودی از نصرانی و نصرانی از یهودی میراث نمیبرد زیرا در حدیث شریف آمده است: «لایتوارث اهل ملتین شتی: اهل دو آیین مختلف از همدیگر میراث نمیبرند». امام رازی /میگوید: «عادت مردم بر این جریان یافته که در هنگام متارکه، به این آیه کریمه تمثیل میکنند و اگر بر یک اصل توافق نکنند، یکی به دیگری میگوید: لکم دینکم ولی دین. درحالیکه این تمثیل جایز نیست؛ زیرا خداوند أقرآن را برای آن نازل نکرده تا به آن مثل زده شود بلکه قرآن برای تدبر و سپس برای عمل به موجب این تدبر نازل شده است».