سوره اخلاص
مکی است و دارای (۴) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره به نامهای بسیاری مانند تفرید، تجرید، توحید، نجات، ولایت، معرفت، اساس و اخلاص نامیده شده است که مشهورترین آنها «اخلاص» میباشد زیرا این سوره از یکسو درباره توحید خالص خدای ﻷسخن میگوید و از سوی دیگر بنده را از شرک یا از آتش جهنم خلاص میسازد.
فضیلت آن: در بیان فضیلت این سوره کریمه، احادیث بسیاری وارد شده است از آن جمله مضمون این حدیث شریف است که سوره «اخلاص» در ثواب قرائت خود معادل ثلث (یک سوم) قرآن کریم میباشد زیرا تمام قرآن کریم، شرح و بیان اصولی است که در این سوره به اجمال ذکر شده است و نیز از آنروی که اصول عام و کلی شریعت اسلام سه چیز است: توحید، بیان حدود واحکام و بیان اعمال و این سوره به تنهایی عهدهدار بیان توحید و تقدیس حق تعالی گردیده است. در حدیث شریف به روایت ابوسعید خدری سآمده است که فرمود: مردی از مرد دیگری شنید که شبانگاه سوره «اخلاص» را میخواند و آن را تکرار میکند پس بامداد نزد رسول خدا صآمد و این حکایت را بهگونهای بهایشان باز گفت که گویی خواندن ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾ را کم و ناچیز میشمرد. رسول خدا صفرمودند: «والذی نفسی بیده، آنها لتعدل ثلث القرآن» سوگند بهذاتی که جانم در دست بلاکیف اوست، این سوره معادل ثلث قرآن است. در حدیث شریف دیگری آمده است که رسول خدا صبه یاران خود فرمودند: آیا کسی از شما عاجز از آن است که ثلث قرآن را در یک شب بخواند؟ اصحاب شبه گمان اینکه مراد ایشان سه قسمت کل قرآن است، از این امر احساس مشقت کرده و گفتند: یا رسولالله کدام یک از ما تاب و توان این کار را دارد؟رسول خدا صفرمودند: بدانید که الله الواحد الصمد ثلث قرآن است. در حدیث شریف دیگری آمده است که رسول خدا صخطاب به یاران خود فرمودند: گردهم آیید زیرا من میخواهم ثلث قرآن را بر شما بخوانم پس جمعی گرد آمدند آنگاه رسول خدا صنزد ایشان رفتند و خواندند: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾سپس به خانه خود بازگشتند. در این اثنا یکی از اصحاب به دیگری گفت: مگر رسول خدا صنگفتند که بر شما ثلث قرآن را میخوانم؟ قطعاً این برگشتشان بهخانه به منظور خبری است که از آسمان به ایشان نازل شده است. سپس آنحضرت صاز خانه خود بیرون آمده و خطاب به اصحاب فرمودند: من گفتم که ثلث قرآن را بر شما میخوانم، بدانید که ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾ معادل ثلث قرآناست .
مفسران در بیان سبب نزول این سوره از ابی بن کعب سروایت کردهاند که فرمود: مشرکان به رسول خدا صگفتند: ای محمد نسب پروردگارت را برای ما بیان کن. همان بود که خداوند متعال این سوره را نازل فرمود. همچنین قتاده، ضحاک و مقاتل گفتهاند: گروهی از یهودیان نزد رسول خدا صآمدند و گفتند: ای محمد پروردگارت را برای ما توصیف کن زیرا او وصف خود را در تورات نازل نموده است و ما میخواهیم بدانیم که پروردگارت از چه چیز و از کدامین جنس است؟ آیا از طلاست، یا از مس، یا از نقره؟ آیا میخورد و میآشامد؟ او دنیا را از چه کسی به ارث برده و آن را به چه کسی به ارث میگذارد؟ همان بود که خداوند أاین سوره را نازل فرمود.
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾
«بگو» ای محمد صبه آنان «اوست خدای یگانه» یعنی: اگر از بیان نسب خداوند متعال سؤال میکنید، بدانید که او خدایی است یگانه؛ در ذات، صفات و افعال خود و او هیچ همتا، وزیر، شبیه و شریکی ندارد.
﴿ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢﴾
و اوست «الله صمد» صمد: کسی است که مردم در برآوردن نیازهای خود به او روی میآورند زیرا او بر برآوردن آنها قادر و تواناست. ابنعباس رضی الله عنهما میگوید: صمد، سرور و مولایی است که در سیادت و آقایی خود به کمال رسیده است، شریفی است که در شرف خود به کمال رسیده است، عظیمی است که در عظمت خود به کمال رسیده است، حلیمی است که در حلم و بردباری خود به کمال رسیده است، غنیی است که در غنای خود به کمال رسیده است، جباری است که در جبروت خود به کمال رسیده است، عالمی است که در علم خود به کمال رسیده است، حکیمی است که در حکمت خود به کمال رسیده است و او الله سبحانه و تعالی است. صمد صفتی است که بجز او برای احدی سزاوار نیست و هیچکس همتای او نمیباشد. زجاج میگوید: صمد، سرور و آقایی است که سیادت و آقایی به او انجامیده و بالاتر از او هیچ سرور وسالاری وجود ندارد .
﴿لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣﴾
«کسی را نزاده و زاده نشده است» یعنی: نه از او فرزندی پدید آمده و نه او خود از کسی زاده شده است زیرا چیزی با او مجانست ندارد تا او از جنس خود همسری برگرفته باشد و ـ العیاذ بالله ـ از آن دو، فرزندی متولد شده باشد. همچنین توالد نشانه فناء است زیرا توالد و تناسل برای آن انجام میگیرد که جنس یک چیز بعد از فنای پدر و مادر خود باقی بماند در حالی که نسبت دادن عدم به سوی حق تعالی در گذشته و آینده مستحیل است لذا حق تعالی پدری ندارد تا به وی نسبت داده شود و فرزندانی نیز ندارد تا به او نسبت داده شوند. قتاده میگوید: مشرکان عرب گفتند: فرشتگان دختران خدایند یهودیان گفتند: عزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست پس خداوند أهمه آنان را تکذیب کرد و فرمود: ﴿لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣﴾[الإخلاص: ۳] نه او کسی را زاده است و نه هم خودش از کسی زاده شده است.
﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾
«و هیچکس او را همتا نیست» یعنی: هیچکس با او هم طراز، مساوی، همانند و همتا نیست و هیچکس با او در چیزی مشارکت ندارد. بنابراین، در این سوره کریمه:
قید (احد) عقیده ثنویت و دوگانه پرستی را ابطال میکند.
﴿ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢﴾عقیده کسانی را ابطال میکند که بجز خداوند یکتا به وجود آفریدگار دیگری قایلند چه اگر آفریدگار دیگری وجود میداشت، در آن صورت حق تعالی در نیازها و حاجات، یگانه مرجع و مقصود خلق نبود.
﴿لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣﴾پندارهای یهود، نصاری و مشرکان را در این مورد که برای حقتعالی فرزند قائلند، ابطال میکند.
﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾پندار مشرکان را در این مورد که بتان را همتایان و شرکای حق تعالی تصور میکردند، ابطال میکند.
امام رازی /میگوید: این سوره در حق خداوند متعال، مانند سوره کوثر در حق پیامبر صاست زیرا طعن مشرکان بر پیامبر صاین بود که گفتند: محمد ابتر است و بعد از خود فرزند مذکری ندارد و نداشتن فرزند به پندار آنان عیب بود اما از آنجا که داشتن فرزند، در حق خداوند متعال عیب و نقصی برای اوست لذا طعن به پیامبرش صرا در سوره کوثر رد کرد و طعن در حق خود را در این سوره، از این رو در اینجا فرمود: (قل: بگو) تا این طعنه را از خودش دفع کند در حالیکه در سوره کوثر نگفت: (قل: بگو) بلکه خودش مستقیماً این طعن و عیب را از پیامبرش دفع کرد. در حدیث شریف به روایت بخاری آمده است که رسول خدا صفرمودند: «لا أحد أصبر علي أذي سمعه، من الله؛ إنهم يجعلون له ولداً، وهو يرزقهم ويعافيهم». «هیچ کس بر آزاری که شنیده است، شکیباتر از خداوند أنیست زیرا در همان حال که مشرکان برای او فرزندی قرار میدهند، او آنان را روزی میدهد و عافیتشان میبخشد».