اسلام به مبارزه می طلبد

فهرست کتاب

نخستین پایه و اساس

نخستین پایه و اساس

‌قهرمان(!) این تحوّل و دگرگونی در عرصه فیزیک و علوم طبیعی، نیوتن می‌باشد. او، این نظریه را ارائه داد که جهان هستی مبتنی بر برخی اصول و ضوابط تغییرناپذیر است؛ اجرام آسمانی از بعضی اصول و ضوابط تبعیت می‌کنند. تعداد زیادی از محققان و پژوهشگران دوران بعدی، نظریه نیوتن را پیش بردند و آن را تا حدی بسط دادند که از زمین گرفته تا آسمان، تمام حوادث و جریانات را تابع یک نظام تلقی کردند که به نام قانون طبیعت شناخته می‌شود. پس از این اکتشافات، این عقیده و باور که در پس جهان هستی، یک خدای قادر، توانمند و فعال وجود دارد که مدیر و مدبّر آن است، خود بخود پایان می‌پذیرد و ممکن است فقط چنین تصوری در مورد وجود الله باقی بماند که او، نخست جهان هستی را به حرکت درآورده‌ است و بس. اینجاست که برخی، وجود و نقش خدا را به عنوان آغازگر آفرینش انسان‌ها، پذیرفته‌اند. چنانچه والیتر گفته است: «خداوند، جهان هستی را همانطور ساخته است که یک ساعت ساز، اجزای ترکیبی ساعت را در کنار هم قرار داده و آن را به شکل خاصی درآورده است و بعد از آن هیچگونه ارتباطی با ساعت ندارد». هیوم (Hume) افزون بر این، عقیده‌ و تصوّر خدای بی‌جان و بی‌کرداری را که در اظهارات والیتر بود، یکسره خاتمه داده و گفته است: «ساعت ساز را دیده‌ایم که ساعت می‌سازد، ولی خدا را ندیده‌ایم که جهان را بسازد». او نیز در ادامه سخنش می‌گوید: در چنین شرایطی چگونه می‌توان به وجود خدا اذعان نمود و ایمان آورد؟[!]

اینک پیشرفت علوم تجربی و گسترش دانش، انسان را با چیزهایی آشنا کرده است که انسان‌های گذشته حتی در عالم رؤیا هم ندیده‌اند. ما، در گذشته به دلیل عدم اطلاع از علل و اسباب پدیده‌ها، نمی‌دانستیم که چرا فلان پدیده یا حادثه بروز کرده است؟ اینک به دلیل روشن شدن علل و اسباب، چند و چون تمام حوادث، برای ما کاملاً شناخته شده هستند. مثلاً در گذشته انسان از چگونگی طلوع و غروب آفتاب اطلاعی نداشت؛ لذا چاره‌ای جز این نداشت که طلوع و غروب آفتاب و هرچه را که نمی‌دانست، به قدرت مافوق طبیعی نسبت دهد. ولی امروز که برای ما روشن است که طلوع و غروب آفتاب، به خاطر گردش زمین به دور خورشید است، هیچگونه نیازی برای نسبت‌دادن طلوع و غروب آفتاب به وجود خدا نداریم. همین تصوّر در مورد سایر حوادث و پدیده‌هایی بکار می‌رود که انسان، در گذشته آن‌ها را به یک نیروی نامرئی نسبت می‌داد. پس از تحقیقات علمی جدید برای ما روشن شده است که تمام این پدیده‌ها و حوادث در اثر فعل و انفعالات عناصر طبیعی و شناخته شده بوجود می‌آیند. نتیجه اینکه بعد از مشخص شدن علل و عوامل طبیعی در مورد حوادث و پدیده‌ها، دیگر هیچ نیازی به فرضیه وجود خدا یا نیروهای نامرئی و مافوق طبیعت باقی نمانده است. اگر رنگین کمان در اثر شکستن و انعکاس اشعه آفتاب بر روی ذرات و قطرات پراکنده آب در فضا بوجود می‌آید، آنگاه چنین استدلال‌نمودن که «رنگین کمان» نشان وجود الله در آسمان‌هاست، سخنی‌ بی‌معنی و بی‌اساس خواهد بود. هکسلی با نشان‌دادن و معرفی‌کردن بعضی از این پدیده‌ها با اطمینان کامل می‌‌گوید:

«حوادث و پدیده‌ها اگر در نتیجه فعل و انفعالات طبیعت بوجود می‌آیند، مسلماً نمی‌توانند محصول علل و اسباب ماوراء طبیعت باشند» [۷].

[۷] Religion Without Revelation, N.Y, ۱۹۵۸, P. ۵۸.