اسلام به مبارزه می طلبد

فهرست کتاب

۳- مشکل قانون در تعریف جرم

۳- مشکل قانون در تعریف جرم

قانون باید دلیل معقولی برای آنچه که آن را جرم می‌داند، ارائه دهد. در قوانین وضعی و بشری، جرم، منحصراً به عملی گفته می‌شود که بر خلاف منافع عمومی یا مصلحت نظام است. قانون بشری، هیچ توجیهی غیر از این برای تعریف جرم ندارد و به همین دلیل است که در بسیاری از قوانین کنونی برخی از کشورها، زنا، جرمی محسوب نمی‌شود مگر در صورتی که یکی از طرفین، دیگری را به اجبار به چنین عملی وادار نماید. یعنی از دیدگاه قانون انسان‌ها، زنا، جرم نیست؛ بلکه مجبورکردن بر زنا، جرم است. همانگونه که غصب مال دیگران با زور و اکراه، جرم محسوب می‌شود. همچنین تعرض به آبروی دیگران اگر به زور صورت گیرد، جرم است؛ ولی با رضایت طرفین، این عمل، قانونی می‌باشد. در چنین شرایطی قانون، حامی و مدافع زناست و اگر شخص سومی خواسته باشد، جلوی این عمل را بگیرد، مجرم شناخته می‌شود.

زنا، تباهی و فساد زیادی را در جامعه به وجود می‌آورد، موجب تولد و افزایش فرزندان نامشروع می‌شود، پیوند نکاح را به سستی و نابودی می‌کشاند و روابط جنسی گذرا و موقت را رواج می‌دهد؛ مردم را به دزدی و خیانت وا می‌دارد، به قتل و کشتار و دزدی و آدم ربایی رونق می‌بخشد و دل و روان افراد جامعه را آلوده می‌کند. با این حال قانون، زناکار را مجازات نمی‌کند؛ زیرا در قانون، دلیلی وجود ندارد که عمل زنا را با وجود رضایت طرفین، در تعریف جرم بگنجاند.

همچنین قانون بشری، نمی‌تواند شراب نوشی را به عنوان یک جرم معرفی کند؛ زیرا قانون، خوردن و نوشیدن را حق طبیعی تمام انسان‌ها می‌داند؛ لذا از دیدگاه قانون، انسان‌ها، مجازند که هرچه می‌خواهند بخورند و بنوشند و هیچ ضابطه‌ای حق دخالت در خورد و نوش دیگران را ندارد. از اینرو نوشیدن شراب، محدودیت و ممنوعیت قانونی ندارد و عواقب آن قابل پیگرد نیست؛ البته اگر شخص باده نوش، در حالت مستی و بیهوشی، دست به جنایتی بزند، آنگاه ممکن است قانون برای مجازت وارد میدان شود. خلاصه اینکه از دیدگاه قانون بشری، شراب نوشی جرم نیست؛ بلکه اذیت و آزاری که از طرف باده نوش به دیگران می‌رسد، جرم است.

شراب علاوه بر آنکه برای سلامتی انسان فوق العاده مضر است، مال را ضایع می‌کند و به اقتصاد، ضربه جبران ناپذیری وارد می‌سازد، اخلاق را به نابودی می‌کشاند و انسان را به تدریج به حیوانیت و رفتارهای حیوانی سوق می‌دهد؛ شراب، زمینه‌های جرم و جنایت را می‌افزاید و درک و شعور انسان را نابود می‌نماید و بدین سان قتل، سرقت و اعمال منافی عفت، افزایش می‌یابد. با این حال قانون، جلوی شراب را نمی‌گیرد؛ زیرا در قانون بشری، هیچ دلیلی وجود ندارد که مانع خورد و نوش دیگران شود.

حل این مشکل، تنها در قانون الهی یافت می‌شود. زیرا قانون الهی، مظهر رضا و خشنودی خداوند عالم است. خدایی‌بودن یک قانون، خودش دلیل بر این است که باید بر انسان‌ها جاری و نافذ باشد و دلیل دیگری نمی‌خواهد. بدین ترتیب قانون خداوند، جرم را تعریف می‌کند و این نیاز را برآورده می‌سازد که چه اقوال و افعالی باید مورد مؤاخذه و بازخواست قانون قرار بگیرد؟