اسلام به مبارزه می طلبد

فهرست کتاب

قرآن و علم تغذیه

قرآن و علم تغذیه

در برنامه غذایی ارائه شده از سوی قرآن برای انسان‌ها، خوردن خون، حرام و ممنوع اعلام شده است. هنگام نزول قرآن، انسان، از اهمیت غذایی این برنامه اطلاع چندانی نداشت؛ ولی زمانی که محتویات خون، مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار گرفتند، معلوم شد که برنامه غذایی ارائه شده از سوی قرآن، بر پایه مصالحی است که برای سلامتی انسان، فوق العاده حایز اهمیت است؛ یافته‌های نوین، نه تنها این برنامه را رد نکردند، بلکه منافع آن را نیز برای ما روشن نمودند.

تجزیه و تحلیل علمی محتویات خون، نشان می‌دهد که اسید اوریک (Uric Acid) زیادی در خون وجود دارد. اسید اوریک، ماده‌ای سمی است که خوردن آن به عنوان غذا، فوق العاده خطرناک می‌باشد. روش مخصوص ذبح که اسلام دستور داده و میان مسلمانان رواج دارد نیز مبتنی بر همین اصل است. ذبیحه در اصطلاح اسلام، همان حیوانی است که با نام الله چنان ذبح شود که تمام خون بدنش از طریق بریدن شاهرگ بیرون بیاید تا بدین ترتیب ارتباط قلب و مغز حیوان تا آخرین لحظات زندگی باقی بماند و سبب مرگ حیوان، خروج کامل خون از بدنش باشد نه آسیب دیدن یکی از اعضای مهم و حیاتی؛ زیرا صدمه دیدن اعضایی همچون دل، مغز و جگر، هرچند که موجب مرگ ناگهانی می‌شود، اما در چنین شرایطی، خون، به تدریج می‌بندد و در گوشت باقی می‌ماند و به خاطر اسید اوریک، مسموم و خطرناک می‌شود.

بر اساس برنامه غذایی قرآن، خوک نیز حرام شده است. مردم دوران باستان در مورد آن اطلاع چندانی نداشتند. اما پژوهش‌های بهداشتی جدید ثابت کرده است که گوشت خوک ضررهای زیادی دارد. مثلاً همان اسید اوریک که یک ماده زهرآلود است، در تمام جانوران و حیوانات وجود دارد و از بدن آن‌ها از طریق ذبح خارج می‌شود، ولی از بدن خوک دفع نمی‌گردد. کلیه که در جسم هر حیوانی وجود دارد، اسید اوریک را به صورت ادرار دفع می‌کند. جسم انسان نود ۹۰% این ماده مسموم را دفع می‌نماید؛ اما ساختار و بافت ترکیبی جسم خوک، طوری است که فقط می‌تواند ۲% اسید اوریک را خارج کند. لذا ۹۸% اسید اوریک، جذب گوشتش می‌شود. اینجاست که خود خوک مبتلا به درد زانو و مفاصل می‌گردد و هر کسی که از گوشت آن استفاده کند نیز به درد مفاصل مبتلا می‌شود.

گفتنی است: هنگامی که از فواید یا ضررهای یک خوراکی، صحبت می‌شود، بدین معنا نیست که آثار آن، بلافاصله نمایان گردد؛ زیرا انسان، تنها به خوردن یک چیز کفایت نمی‌کند که فقط آثار همان چیز ظاهر شود؛ بلکه همراه یک خوردنی، چیزهای دیگری هم می‌خورد. در اثر فعل و انفعالات چند نوع خوردنی، ممکن است که آثار خوب یا بد یک غذا کاهش یابد یا آثار آن غذا، در بعضی از موارد بکلی خنثی شود.

چنین نمونه‌هایی در قرآن، بسیاردیده می‌شود. این نمونه‌ها، حکایت از آن دارند که قرآن، سخن بشر و ساخته و پرداخته انسان نیست؛ بلکه از منبعی نشأت گرفته است که گذشته، حال و آینده، برایش یکسان هستند و شرایط دیروز، امروز و فردا را می‌داند.

﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ[فصلت: ۵۳] یعنی: «ما، به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) هرچه زودتر دلایل و نشانه‌های خود را در اقطار و نواحی (زمین و آسمان‌ها) و در داخل و درون خودشان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن شود که اسلام و قرآن، حق است».

این بخش را با داستانی از دکتر عنایت الله مشرقی پایان می‌دهم؛ وی، می‌گوید:

«در سال ۱۹۰۹میلادی روز یکشنبه درحالی که به شدت باران می‌بارید، برای انجام کاری بیرون رفتم. اتفاقاً نگاهم به سر جیمز جینز استاد نجوم دانشگاه کمبریج افتاد. او انجیل و چتر را زیر بغل گرفته بود و به کلیسا می‌رفت. نزدیک رفتم و سلام کردم. او جواب نداد. بار دوم سلام کردم؛ رو به من کرد و گفت: «چه می‌خواهی»؟ گفتم: «دو سؤال دارم؛ اول اینکه باران تندی می‌بارد و شما چتر را زیر بغل گرفته اید». او از حواس پرتی خود تبسمی کرد و بلافاصله چتر را بالای سرش گرفت. «دوم اینکه شخصیت بسیار معروفی مانند شما برای عبادت به کلیسا می‌رود، ماجرا چیست»؟ پروفسور جینز بعد از چند لحظه خاموشی رو به من کرد و گفت: «امشب برای صرف چای به خانه‌ام بیا». من هنگام غروب به خانه پروفسور جیمز جینز رفتم. ساعت چهار خانم جیمز جینز در را باز کرد و گفت: « جیمز، منتظر شماست». داخل رفتم؛ روی یک میز کوچک، استکان چای گذاشته بود. پروفسور جیمز جینز درحالی که غرق در تصوراتش بود، پرسید: «سؤالت، چه بود»؟ بدون اینکه جواب مرا بشنود، درباره آفرینش اجرام آسمانی، گستردگی و نظم بسیار شگفت‌آور آن‌ها، فاصله میان آن‌ها، راه‌های پیچیده، مدارها و برخورد اجرام آسمانی با یکدیگر، چنان مطالب مفصلی بیان نمود که وجودم، از داستان کبریا و جبروت الله به لرزه در آمد. موهای خودش نیز بر بدنش راست شدند، حیرت و خشیت از چشمانش نمایان بود و صدایش می‌لرزید. پروفسور جیمز جینز ادامه داد و گفت: «عنایت الله! هر گاه من کارنامه آفرینش را مورد مطالعه قرار می‌دهم، تمام وجودم در برابر جلال و عظمت الهی به لرزه درمی‌آید و وقتی در کلیسا در پیشگاه خداوند، پیشانی نیاز را بر زمین می‌گذارم، می‌گویم: «پروردگارا! تو از همه بزرگ‌تر هستی»؛ در آن هنگام تمام وجودم با من هم‌نوا و هم‌صدا می‌شوند و من فوق العاده احساس شادی و سرور می‌کنم. من در هنگام عبادت هزار برابر بیشتر از دیگران با نشاط و خوشحال می‌شوم. حالا بگو آیا فهمیدی که چرا من به کلیسا می‌روم»؟

عنایت الله مشرقی می‌گوید: «این سخنان پروفسور جیمز جینز در وجودم طوفان بپا کرد. گفتم: آقا! من از توضیحات شما، خیلی متأثر شدم. یکی از آیات قرآن در این باره در ذهنم تداعی شده است؛ اگر اجازه دهید، آن را بخوانم». پروفسور جیمز جینز گفت: «حتماً» و آنگاه این آیه را تلاوت کردم: ﴿وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِيضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٞ٢٧ وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ كَذَٰلِكَۗ إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ[فاطر: ۲۷-۲۸] یعنی: «برخی از کوه‌ها، سفید و بعضی دیگر سرخ هستند و برخی سیاه پررنگ و تیره‌اند و هریک از آن‌ها، رنگ‌های مختلفی دارند. انسان‌ها و جنبندگان و چارپایان نیز دارای رنگ‌های مختلف و متفاوتی هستند. (این نشانه‌های بزرگ آفرینش، بیش از همه توجه خردمندان را به خود جلب می‌کند) این است که تنها بندگان دانا و دانشمند، از خدا ترس آمیخته با تعظیم دارند».

پروفسور جیمز جینز، بلافاصله پس از شنیدن این آیات گفت: «چه گفتی؟ تنها دانشمندان و اهل علم، از خدا می‌ترسند. واقعاً شگفت‌آور است؛ من بعد از پنجاه سال تحقیق به این نتیجه رسیدم. این مطلب را چه کسی به محمد (ج) آموخته است؟ آیا واقعاً این آیه در قرآن وجود دارد؟ اگر در قرآن چنین آیه‌ای آمده است، پس گواهی و شهادت مرا بنویس که قرآن، کتابی الهی است».

محمد (ج) درس نخوانده بود و این واقعیت را خودبخود نیز یاد نگرفته است؛ لذا حتماً این واقعیت را خداوند، به او نشان داده است. واقعاً عجیب است؛ واقعاً شگفت‌آور است!