اسلام به مبارزه می طلبد

فهرست کتاب

ب) ضرورت اخلاقی وجود آخرت

ب) ضرورت اخلاقی وجود آخرت

ارزیابی مسأله زندگی پس از مرگ از دیدگاه خواسته‌ها و مقتضیات اخلاقی، به اثبات آن می‌انجامد.

شرایط حاکم بر جوامع بشری، این را می‌طلبد که دنیا، آخرتی داشته باشد؛ در غیر این صورت تاریخ، بی‌معنا خواهد شد.

احساس خیر و شر و تمییز میان ظلم و عدل، یک مسأله فطری است. به جز انسان، این خاصیت در هیچ موجود دیگری دیده نمی‌شود. ولی در عین حال این احساس، در عالم بشریت از هر جای دیگر بیشتر پایمال می‌گردد.

انسان به هم‌نوع خویش ستم می‌کند، او را مورد تاخت و تاراج قرار می‌دهد و می‌کشد و به شکل‌های مختلف به او آزار و اذیت می‌رساند. در صورتی که درندگان حتی گرگ‌ها و شیرها با هم‌نوعان خود چنین کاری نمی‌کنند؛ اما مشاهده می‌کنیم که انسانها، هم‌نوعان خود را می‌درند و در حق سایر انسان‌ها چیزهایی روا می‌دارند که گرگ‌ها و شیرها، نه تنها به هم‌نوعان خود، بلکه به سایر حیوانات هم روا نمی‌دارند. تردیدی نیست که جلوه‌های حق شناسی و حق طلبی در صفحات تاریخ بشر مشاهده می‌شود و این جلوه‌ها، فوق‌العاده باارزشند. ولی بخش عمده تاریخ بشر آکنده از ستم و پایمال‌کردن حق دیگران است. اینک چند سخن از شخصیت‌های معروف دنیا بیان می‌گردد:

۱- والیتر: تاریخ انسان، صرفاً تاریخ جرایم و آلام و دردها است [۶۴].

۲- هربرت لینسر: تاریخ، فقط سخن بیهوده است.

۳- ناپلئون: کل تاریخ عبارت است از داستان‌های بی‌هدف.

۴- ادوارد گبن: تاریخ انسان چیزی بیش از دفتر جرایم، حماقت‌ها و ناکامی‌ها نیست.

۵- هگل: تنها چیزی که مردم و حکومت‌ها، از تاریخ یاد گرفتند، این است که آنان هیچ درسی از تاریخ نیاموختند [۶۵].

آیا انسان صرفاً بدین خاطر پدید آمده است که چنین نقشی را بازی نماید و برای همیشه پایان پذیرد؟ فطرت سالم هر انسان پاسخ می‌دهد: خیر.. احساس عدل و انصاف در وجود انسان، این را می‌طلبد که نمی‌تواند و نباید چنین باشد. فرا رسیدن روزی که در آن حق از باطل جدا شود و ستمکاران به کیفر ستم و ستمدیدگان به پاداش مظلومیت برسند، قطعاً ضروری است. وجود چنین روزی، خواسته‌ای است که نمی‌توان آن را از تاریخ جدا کرد، همانگونه که نمی‌توان آن را از انسان جدا نمود.

تضاد طبیعت و واقعیت، نشان می‌دهد که خلأ باید پر شود. فرق میان آنچه که می‌شود و آنچه که باید بشود، حاکی از آنست که برای ظهور زندگی، میدانی دیگر وجود دارد. خلأ هست‌ها، بودنها و بایدها، آشکارا نشان می‌دهد که وجود زمانی که دنیا در آن به پایه تکمیل و تکامل برسد، ضروری است. برای من شگفت‌آور است که مردم با پذیرش فلسفه «هاردی» دنیا را جولانگاه ظلم و بی‌رحمی می‌پندارند. اما این وضعیت ستم و وحشی گری، از ایجاد این باور عاجز است که آنچه امروز وجود ندارد و عقل خواهان آن است، باید فردا وجود داشته باشد.

اگر قیامتی نباشد، سلطه و قدرت شیاطین را چه کسی از بین می‌برد؟ جمله فوق، همراه با آه و فغان، زمانی بر زبان می‌آید که انسان روزنامه‌ای را می‌خواند؛ روزنامه، آکنده از اخبار و تصاویری است که حوادث روزانه را به تصویر کشیده است؛ آیا تا کنون دقت کرده‌اید که روزنامه، چه تصویری از دنیا را به ما نشان می‌دهد؟ آری! اینک رسانه‌ها، آکنده از اخبار متعلق به آدم ربایی، قتل و کشتار و غارتگری هستند و ماجراهای وحشتناک، دزدی‌ها و تهمت‌ها را به سمع و نظر ما می‌رسانند و دل و مغزمان را از تبلیغات دروغین تجارت سیاسی و سیاست تاجرانه پر می‌کنند. روزنامه‌ها و رسانه‌ها، از ظلم و ستم حاکمان و ضعف و مظلومیت ستمدیدگان خبر می‌دهند. خلاصه اینکه روزنامه‌ها، جراید، مجله‌ها و رسانه‌ها، تصویر کاملی از ستم مستکبران را به مردم دنیا ارائه می‌کنند و چیزی بیش از این نیستند. قتل و کشتاری که در جبل پور، کلکته، جمشیدپور و دیگر مناطق هندوستان صورت گرفت، حکایت از آن دارد که در آینده نزدیک بروز حوادث بدتراز این در دنیا، غیرممکن نیست. ممکن است ملت یا حکومتی، با ماسک و شعار لائیک و جمهوریت، مرتکب تبعیض نژادی، قتل و کشتار ظالمانه و بدترین استبداد شوند. همچنین این امکان وجود دارد که پیشوا و فرماندهی که لقب محسن انسانیت و پیام آور امنیت و آسایش به خود گرفته، در اوج قدرت و حکومتش، چنان ظلم و ستم شرم آوری را در حق انسان‌ها روا بدارد که شیر، ببر و سایر درندگان جنگل در مقایسه با او روسفید شوند و از استبداد او فریاد برآورند.

آری! در مقطعی از زمان که نشر و پخش رسانه‌های گروهی و تبلیغی به اوج پیشرفت رسیده‌اند، ممکن است در یک کشور بزرگ یا در بخش وسیعی از یک قاره، قتل و غارت، تاخت و تاراج و ظلم و ستم آشکار و گسترده‌ای به صورت بسیار خطرناک و در قالب برنامه‌ریزی کامل و منظم صورت بگیرد و ماه‌ها و سال‌ها از ارتکاب چنین جنایتی بگذرد، ولی با این حال، مطبوعات و رسانه‌های گروهی با سکوت مرگباری از کنار این جنایات هولناک بگذرند و تمام این جنایات بگونه‌ای از صفحات محو ‌شوند که گویی اصلاً جنایتی صورت نگرفته است.

آیا دنیا برای این آفریده شده است که فیلم وحشتناک این همه شیطنت‌ها، شرارت‌ها، درندگی‌ها، ظلم و ستم‌ها و قتل و غارت‌ها، فقط برای یک بار به نمایش گذاشته شود و بس و بعد از آن کسی، نه به سراغ ظالم برود و نه به سراغ مظلوم؟! این‌ها، نشان دهنده نقص دنیاست و نقصان آن، سند و دلیل بارزی است بر این ادعا که فرا رسیدن روزگاری که دنیا در آن کامل شود، ضروری است. آری! زمان تکمیل و به تکامل‌رسیدن دنیا، همان جهان آخرت است.

[۶۴] Story of Philosophy. Will Durant, P. ۲۲۰. [۶۵] Western Civilisation, E. Mcnall Burns, P. ۸۷۱.